۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
3. تعاون و كمك كردن و همصدا شدن بر خير و حق. | 3. تعاون و كمك كردن و همصدا شدن بر خير و حق. | ||
در ادامه، بحث اصول دين و اقسام آن را پيش كشيده و گفته كه اصول دين از مواردى است كه تقليد در آن راهى ندارد و آنچه انسان را به سعادت دنيا و آخرت مىرساند و او را از عذاب و هلاكت نجات مىدهد، اعتقاد قلبى و ايمان جزمى است... ايمان و تحصيل علم و يقين به اصول دين از فضايل نفسانى است. معرفت و اعتقاد به خدا و صفات كماليه او، شناخت حجج الهى و وسائط فيض و ولاة امر، كسب علم و يقين به معاد و رجوع الى الله، از كمالات انسانى و موجب خروج نفس از رذيله جهل و نادانى است و به حكم عقل تحصيل اين امور مطلوب و پسنديده و لازم است.<ref>ر. | در ادامه، بحث اصول دين و اقسام آن را پيش كشيده و گفته كه اصول دين از مواردى است كه تقليد در آن راهى ندارد و آنچه انسان را به سعادت دنيا و آخرت مىرساند و او را از عذاب و هلاكت نجات مىدهد، اعتقاد قلبى و ايمان جزمى است... ايمان و تحصيل علم و يقين به اصول دين از فضايل نفسانى است. معرفت و اعتقاد به خدا و صفات كماليه او، شناخت حجج الهى و وسائط فيض و ولاة امر، كسب علم و يقين به معاد و رجوع الى الله، از كمالات انسانى و موجب خروج نفس از رذيله جهل و نادانى است و به حكم عقل تحصيل اين امور مطلوب و پسنديده و لازم است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref> | ||
ايشان در اثبات وجود خداوند متعال، از فطرت و نظم بهره گرفته و بيان كرده كه: «صاحب فهم و خرد با اندك توجهى احساس مىكند كه سراسر جهان هستى پر از حيات و شعور و بينايى و شنوايى است و هريك از موجودات با زبان باطن با پديدآورنده خود در راز و نياز است و به وجود او اقرار دارد و او را تسبيح و تقديس مىكند...».<ref>همان، ص22 و 23</ref>و نيز «پديدههاى عالم هستى اگرچه داراى شكلهاى مختلف و حقيقتهاى متفاوت هستند، اما درعينحال همه آنها تابع نظم واحد و هريك در ظرف وجودى خود، مسير خاص خود را طى كرده و به اين جهت از فساد و تباهى محفوظند و اين مطلب جز با يگانه بودن پديدآورنده و ناظم آنها ممكن نيست».<ref>همان، ص25</ref> | ايشان در اثبات وجود خداوند متعال، از فطرت و نظم بهره گرفته و بيان كرده كه: «صاحب فهم و خرد با اندك توجهى احساس مىكند كه سراسر جهان هستى پر از حيات و شعور و بينايى و شنوايى است و هريك از موجودات با زبان باطن با پديدآورنده خود در راز و نياز است و به وجود او اقرار دارد و او را تسبيح و تقديس مىكند...».<ref>همان، ص22 و 23</ref>و نيز «پديدههاى عالم هستى اگرچه داراى شكلهاى مختلف و حقيقتهاى متفاوت هستند، اما درعينحال همه آنها تابع نظم واحد و هريك در ظرف وجودى خود، مسير خاص خود را طى كرده و به اين جهت از فساد و تباهى محفوظند و اين مطلب جز با يگانه بودن پديدآورنده و ناظم آنها ممكن نيست».<ref>همان، ص25</ref> |
ویرایش