۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
#محقق، در بحثى عالمانه، سيزده ويژگى روششناسانه كتاب حاضر را ذكر كرده است..<ref>مقدمه كتاب، ص65-83</ref>او از جمله چنين نوشته است: نويسنده توجهش را به بيان برخى از مباحث علوم قرآن نشان داده است، به خاطر اهميتى كه اين مطلب در كشف مسائل مشكل قرآن و تفسير آن دارد و بلكه شرط اساسى شرح مباحث قرآن است و البته گاه بهصورت گذرا و گاه بهصورت تفصيلى به اين مطالب پرداخته است و درهرحال مهم اين است كه اين مطالب را مورد عنايت قرار داده است. او از جمله به اين مباحث پرداخته است: «اسباب نزول»، «وقف و ابتدا»، «واژگان غير عربى كه در قرآن آمده»، «محكم و متشابه» و «نسخ در قرآن».<ref>همان، ص78-83</ref> | #محقق، در بحثى عالمانه، سيزده ويژگى روششناسانه كتاب حاضر را ذكر كرده است..<ref>مقدمه كتاب، ص65-83</ref>او از جمله چنين نوشته است: نويسنده توجهش را به بيان برخى از مباحث علوم قرآن نشان داده است، به خاطر اهميتى كه اين مطلب در كشف مسائل مشكل قرآن و تفسير آن دارد و بلكه شرط اساسى شرح مباحث قرآن است و البته گاه بهصورت گذرا و گاه بهصورت تفصيلى به اين مطالب پرداخته است و درهرحال مهم اين است كه اين مطالب را مورد عنايت قرار داده است. او از جمله به اين مباحث پرداخته است: «اسباب نزول»، «وقف و ابتدا»، «واژگان غير عربى كه در قرآن آمده»، «محكم و متشابه» و «نسخ در قرآن».<ref>همان، ص78-83</ref> | ||
#نويسنده، از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] روايتى نقل كرده است در مورد ''' «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» ''' كه باء، يعنى: بهاء اللّه، سين، يعنى: سناء اللّه و ميم، يعنى: ملك اللّه و اللّه، يعنى: كسى كه مخلوقاتش بهسوى او توجه مىكنند و او را مىپرستند، رحمن، يعنى: رحمكننده بر خلقش، رحيم به عبادش در آفرينش آنان كه از روى كرامتش بود. وى همچنين از او ([[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]) نقل كرده است كه: رحمن و رحيم دو اسم رقيق هستند كه يكى، از ديگرى لطيفتر است و گفته شده در جمع بين اين دو قول كه رحمن مبالغه بيشترى دارد و رحيم اخص است؛ پس رحمان براى همه مخلوقات است و رحيم مخصوص مؤمنان است و آن تفضل بعد از تفضل است و وعدهاى است كه اميدوارش نااميد نمىشود و اصل رحمت، رقت در قلب است و خداى تعالى به اين صفت، وصف نمىشود جز آنكه معناى رقت به معناى رضا تأويل شود؛ چون هر كسى كه به او رحم مىكنى، پس از او راضى هستى و وقتى كلمهاى احتمال دو معنا در آن وجود دارد كه يكى از آن دو در مورد خدا جايز و ديگرى جايز نباشد، به آن معنايى كه جايز است، برگشت داده مىشود.<ref>ر. | #نويسنده، از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] روايتى نقل كرده است در مورد ''' «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» ''' كه باء، يعنى: بهاء اللّه، سين، يعنى: سناء اللّه و ميم، يعنى: ملك اللّه و اللّه، يعنى: كسى كه مخلوقاتش بهسوى او توجه مىكنند و او را مىپرستند، رحمن، يعنى: رحمكننده بر خلقش، رحيم به عبادش در آفرينش آنان كه از روى كرامتش بود. وى همچنين از او ([[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]) نقل كرده است كه: رحمن و رحيم دو اسم رقيق هستند كه يكى، از ديگرى لطيفتر است و گفته شده در جمع بين اين دو قول كه رحمن مبالغه بيشترى دارد و رحيم اخص است؛ پس رحمان براى همه مخلوقات است و رحيم مخصوص مؤمنان است و آن تفضل بعد از تفضل است و وعدهاى است كه اميدوارش نااميد نمىشود و اصل رحمت، رقت در قلب است و خداى تعالى به اين صفت، وصف نمىشود جز آنكه معناى رقت به معناى رضا تأويل شود؛ چون هر كسى كه به او رحم مىكنى، پس از او راضى هستى و وقتى كلمهاى احتمال دو معنا در آن وجود دارد كه يكى از آن دو در مورد خدا جايز و ديگرى جايز نباشد، به آن معنايى كه جايز است، برگشت داده مىشود.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص101-102</ref> | ||
#نويسنده در تفسير ''' «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ» '''.<ref>يوسف: 24</ref>، نوشته است در تفسير معناى همّ در اينجا اختلاف شده است: برخى گفتهاند آن زن همت كرد بر عزيمت بر آن كار و يوسف همت ورزيد به خاطر شدت محبت از جهت شهوت و ديگرى گفته است هر دو از روى شهوت اهتمام كردند. برخى گفتهاند همّت به معنى «عزمت» است و ''' «همّ بها» '''؛ يعنى بضربها (خواست كه آن زن را بزند).<ref>همان، ص265</ref> | #نويسنده در تفسير ''' «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ» '''.<ref>يوسف: 24</ref>، نوشته است در تفسير معناى همّ در اينجا اختلاف شده است: برخى گفتهاند آن زن همت كرد بر عزيمت بر آن كار و يوسف همت ورزيد به خاطر شدت محبت از جهت شهوت و ديگرى گفته است هر دو از روى شهوت اهتمام كردند. برخى گفتهاند همّت به معنى «عزمت» است و ''' «همّ بها» '''؛ يعنى بضربها (خواست كه آن زن را بزند).<ref>همان، ص265</ref> | ||
#نويسنده در تفسير سوره اخلاص نوشته است: كافران از پيامبر(ص) پرسيدند: پروردگار تو چيست؟ از طلاست يا نقره؟ مىخورد يا مىآشامد؟ پس خداى تعالى اين سوره را نازل كرد... در قول خداى متعال: ''' «اللَّهُ الصَّمَدُ» '''، «اللَّهُ» مبتداست و «الصَّمَدُ» خبرش و جايز است كه «الصَّمَدُ» صفت براى الله باشد و اللَّهُ، خبر مبتداى محذوف؛ يعنى: «هو اللّهُ الصمدُ» و.<ref>ر. | #نويسنده در تفسير سوره اخلاص نوشته است: كافران از پيامبر(ص) پرسيدند: پروردگار تو چيست؟ از طلاست يا نقره؟ مىخورد يا مىآشامد؟ پس خداى تعالى اين سوره را نازل كرد... در قول خداى متعال: ''' «اللَّهُ الصَّمَدُ» '''، «اللَّهُ» مبتداست و «الصَّمَدُ» خبرش و جايز است كه «الصَّمَدُ» صفت براى الله باشد و اللَّهُ، خبر مبتداى محذوف؛ يعنى: «هو اللّهُ الصمدُ» و.<ref>ر.ک: همان، ص578-579</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش