۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== منبع مقاله ==' به '== منابع مقاله ==') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در ابتداى گفتار اول با اين مطلب مواجه مىشويم كه «موضوع بحثى كه پيشنهاد كردهاند نهجالبلاغه است»، در صورتىكه در گفتارهاى اول و دوم از نهجالبلاغه خبرى نيست. در گفتار سوم هم كلام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به عنوان مؤيد مطلب آمده است. | در ابتداى گفتار اول با اين مطلب مواجه مىشويم كه «موضوع بحثى كه پيشنهاد كردهاند نهجالبلاغه است»، در صورتىكه در گفتارهاى اول و دوم از نهجالبلاغه خبرى نيست. در گفتار سوم هم كلام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به عنوان مؤيد مطلب آمده است. | ||
قرآن كريم از انسان با عنوان «نفس» ياد مىكند و مىگويد: «و نفس و ما سويها». همانطور كه جلوه خورشيد در ابتداى سوره شمس به شعاع خورشيد ياد شده و شكوه و ظهور او «ضحيها» است، نفس نيز هنرش «ما سويها» است. و «سويها» يعنى انسانى كه قواى نفسانيش را در خود به تعادل رسانده است.<ref>ر. | قرآن كريم از انسان با عنوان «نفس» ياد مىكند و مىگويد: «و نفس و ما سويها». همانطور كه جلوه خورشيد در ابتداى سوره شمس به شعاع خورشيد ياد شده و شكوه و ظهور او «ضحيها» است، نفس نيز هنرش «ما سويها» است. و «سويها» يعنى انسانى كه قواى نفسانيش را در خود به تعادل رسانده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص6 و 7</ref> | ||
ايشان در ادامه مىگويد كه سرنوشت هر شخصى را خودش تعيين مىكند (داشتن اختيار). گاهى اشخاصى مرتبط با انسانهاى بزرگى بودند ولى نتوانستند سرنوشت شوم خود را تغيير دهند و در اين امر به زن نوح و لوط مثال زده است.<ref>همان، ص15</ref> | ايشان در ادامه مىگويد كه سرنوشت هر شخصى را خودش تعيين مىكند (داشتن اختيار). گاهى اشخاصى مرتبط با انسانهاى بزرگى بودند ولى نتوانستند سرنوشت شوم خود را تغيير دهند و در اين امر به زن نوح و لوط مثال زده است.<ref>همان، ص15</ref> |
ویرایش