۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عاليترين' به 'عالیترین') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
'''الإمام الصادق و المذاهب الأربعة مع الإضافات و تحقيقات جديدة''' اثر [[حیدر، اسد|اسد حيدر]]، پژوهشى است پيرامون [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و مذاهب چهارگانه اهل سنت و مقايسه آنها با مكتب تشيع، كه به زبان عربى نوشته شده است. | '''الإمام الصادق و المذاهب الأربعة مع الإضافات و تحقيقات جديدة''' اثر [[حیدر، اسد|اسد حيدر]]، پژوهشى است پيرامون [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و مذاهب چهارگانه اهل سنت و مقايسه آنها با مكتب تشيع، كه به زبان عربى نوشته شده است. | ||
نويسنده، كتاب را به انگيزه بحث و تحقيق در باب مذاهب اسلامى و چگونگى تكوين آنها و نيز در مذهب اهل بيت(ع) و جايگاه آن در شريعت و قانونگذارى اسلامى، به نگارش درآورده است.<ref>ر. | نويسنده، كتاب را به انگيزه بحث و تحقيق در باب مذاهب اسلامى و چگونگى تكوين آنها و نيز در مذهب اهل بيت(ع) و جايگاه آن در شريعت و قانونگذارى اسلامى، به نگارش درآورده است.<ref>ر.ک: مقدمه نويسنده، ج1، ص9</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
وسعت تحقيق و بهرهجويى از منابع مختلف و كهن، بهخصوص از منابع اهل سنت، براى مدلل كردن نظريات شيعى و مدعاهاى نويسنده در كتاب حاضر، چندان است كه مىتوان آن را با «[[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]» [[علامه امينى]] در موضوع خود، مقايسه كرد. تقريباً هيچ مطلبى نيست كه نويسنده بدون ارائه حداقل يك سند نگاشته باشد، هر چند كه گاه متأسفانه مآخذ را ذكر نكرده است.<ref>همان، ص19- 20</ref> | وسعت تحقيق و بهرهجويى از منابع مختلف و كهن، بهخصوص از منابع اهل سنت، براى مدلل كردن نظريات شيعى و مدعاهاى نويسنده در كتاب حاضر، چندان است كه مىتوان آن را با «[[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]» [[علامه امينى]] در موضوع خود، مقايسه كرد. تقريباً هيچ مطلبى نيست كه نويسنده بدون ارائه حداقل يك سند نگاشته باشد، هر چند كه گاه متأسفانه مآخذ را ذكر نكرده است.<ref>همان، ص19- 20</ref> | ||
امتياز ديگر كتاب، بررسى و تحقيق عالمانه و منصفانه نويسنده است كه در حد قابل قبولى صورت گرفته است. با اينكه نويسنده يك عالم شيعى است و در تشيع نيز كاملاً راسخ و استوار است، در عين حال، كوشيده است كه در دفاع از تشيع و يا در نقد و رد عقايد و آراى ديگر مذاهب فقهى و يا كلامى اسلامى، جانب اعتدال و انصاف علمى را نگه دارد و تلاش كرده است كه سخنى بىدليل نگويد و ادعايى سست و بىسند مطرح نكند. احتمالاً همين انگيزه و دغدغه نويسنده سبب شده است كه در هركجا، و لو به عنوان يك جمله معترضه و كاملاً حاشيهاى، نكتهاى و مطلبى طرح مىكند، توضيح و استدلالى نيز براى آن نكته در پى مىآورد و اين در حالى است كه نويسنده در نظر دارد كه در جاى خود به تفصيل به آن مطلب بپردازد؛ هر چند كه اين شيوه خود بر اطناب و بىنظمى كتاب افزوده است.<ref>ر. | امتياز ديگر كتاب، بررسى و تحقيق عالمانه و منصفانه نويسنده است كه در حد قابل قبولى صورت گرفته است. با اينكه نويسنده يك عالم شيعى است و در تشيع نيز كاملاً راسخ و استوار است، در عين حال، كوشيده است كه در دفاع از تشيع و يا در نقد و رد عقايد و آراى ديگر مذاهب فقهى و يا كلامى اسلامى، جانب اعتدال و انصاف علمى را نگه دارد و تلاش كرده است كه سخنى بىدليل نگويد و ادعايى سست و بىسند مطرح نكند. احتمالاً همين انگيزه و دغدغه نويسنده سبب شده است كه در هركجا، و لو به عنوان يك جمله معترضه و كاملاً حاشيهاى، نكتهاى و مطلبى طرح مىكند، توضيح و استدلالى نيز براى آن نكته در پى مىآورد و اين در حالى است كه نويسنده در نظر دارد كه در جاى خود به تفصيل به آن مطلب بپردازد؛ هر چند كه اين شيوه خود بر اطناب و بىنظمى كتاب افزوده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
ويژگى ممتاز ديگر نويسنده در اين كتاب، ديد سياسى و تحليلى اوست و اين خصوصيت كتاب را خواندنىتر و روشنگرتر كرده است. اين سخن به اين معناست كه نويسنده صرفاً به ادعاها و يا نقل خشك حوادث تاريخى بسنده نكرده، بلكه كوشيده است در وراى رويدادهاى اجتماعى و سياسى و حتى حوادث علمى و فقهى و اعتقادى محض، انگيزههاى سياسى قدرتمندان و خداوندان زمين و زمان را نيز كشف كند و به نمايش بگذارد. وى در اين هدف به خوبى از عهده بر آمده و به استناد واقعيتهاى تاريخى، نشان داده است كه چگونه پس از پيامبر(ص)، اسلام بر اساس خلافت ساخته و پرداخته شد، نه خلافت بر اساس اسلام؛ و چگونه فرقههاى كلامى و فقهى و سياسى به دست سياستبازان حرفهاى و دنيا طلب پديد آمدند و يا دست كم پرورده و تثبيت شدند و يا چگونه برخى از اين فرقههاى ضد حكومتى مورد بىمهرى قرار گرفته و از صحنه تاريخ محو شدند. نويسنده بسيار روشن نشان داده است كه «وقتى زور جام سبز تقوا به تن كند» و دين ابزار دست قدرت و جاهطلبى قرار گيرد، چه فاجعه عظيمى روى مىدهد، شرايطى پديد مىآيد كه دين به جاى اينكه عامل «آگاهى» و «آزادى» آدميان باشد و كرامت انسان را به او بازگرداند و عدالت اجتماعى را تأمين كند، خود زنجيرى مىشود بر دست و پاى آدمى. محقق آگاه زندگى [[امام صادق]](ع) را به نمايش مىگذارد و با تبيين همه جانبه شخصيت او نشان مىدهد كه امام(ع)، صرفنظر از اعتقاد خاص شيعى نسبت به آن بزرگوار، در زمان خود آگاهترين و عالیترین عالمان امت و از نظر صلاحيتهاى فكرى، اخلاقى، علمى و سياسى براى رهبرى امت، مناسبترين و لا يقترين فرد بوده است، اما به دلايلى وى از پذيرفتن رهبرى سياسى و زعامت جامعه تن مىزند و به رهبرى فكرى و معنوى بسنده مىكند؛ در عين حال، منصور دوانيقى صرفا به خاطر اينكه خطر بالقوه امام تبديل به خطر بالفعل نگردد و شخصيت عظيم او روزى پرچمدار رهايى و محور مخالفان نشود، آن همه سختىها را بر امام روا مىدارد و سرانجام وى را به شهادت مىرساند. بر اساس اين تحليل مستند تاريخى، انگيزه مخالفت خلفاى اموى، به ويژه منصور با [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، چيزى جز جاهطلبى و قدرتپرستى نبوده و تمامى كوشش اين بوده است كه قدرت غاصبانه و ظالمانه آنان، پايدار بماند و لذا براى تحقق اين هدف، از هيچ جنايتى فروگذار نكردند.<ref>همان، ص21- 22</ref> | ويژگى ممتاز ديگر نويسنده در اين كتاب، ديد سياسى و تحليلى اوست و اين خصوصيت كتاب را خواندنىتر و روشنگرتر كرده است. اين سخن به اين معناست كه نويسنده صرفاً به ادعاها و يا نقل خشك حوادث تاريخى بسنده نكرده، بلكه كوشيده است در وراى رويدادهاى اجتماعى و سياسى و حتى حوادث علمى و فقهى و اعتقادى محض، انگيزههاى سياسى قدرتمندان و خداوندان زمين و زمان را نيز كشف كند و به نمايش بگذارد. وى در اين هدف به خوبى از عهده بر آمده و به استناد واقعيتهاى تاريخى، نشان داده است كه چگونه پس از پيامبر(ص)، اسلام بر اساس خلافت ساخته و پرداخته شد، نه خلافت بر اساس اسلام؛ و چگونه فرقههاى كلامى و فقهى و سياسى به دست سياستبازان حرفهاى و دنيا طلب پديد آمدند و يا دست كم پرورده و تثبيت شدند و يا چگونه برخى از اين فرقههاى ضد حكومتى مورد بىمهرى قرار گرفته و از صحنه تاريخ محو شدند. نويسنده بسيار روشن نشان داده است كه «وقتى زور جام سبز تقوا به تن كند» و دين ابزار دست قدرت و جاهطلبى قرار گيرد، چه فاجعه عظيمى روى مىدهد، شرايطى پديد مىآيد كه دين به جاى اينكه عامل «آگاهى» و «آزادى» آدميان باشد و كرامت انسان را به او بازگرداند و عدالت اجتماعى را تأمين كند، خود زنجيرى مىشود بر دست و پاى آدمى. محقق آگاه زندگى [[امام صادق]](ع) را به نمايش مىگذارد و با تبيين همه جانبه شخصيت او نشان مىدهد كه امام(ع)، صرفنظر از اعتقاد خاص شيعى نسبت به آن بزرگوار، در زمان خود آگاهترين و عالیترین عالمان امت و از نظر صلاحيتهاى فكرى، اخلاقى، علمى و سياسى براى رهبرى امت، مناسبترين و لا يقترين فرد بوده است، اما به دلايلى وى از پذيرفتن رهبرى سياسى و زعامت جامعه تن مىزند و به رهبرى فكرى و معنوى بسنده مىكند؛ در عين حال، منصور دوانيقى صرفا به خاطر اينكه خطر بالقوه امام تبديل به خطر بالفعل نگردد و شخصيت عظيم او روزى پرچمدار رهايى و محور مخالفان نشود، آن همه سختىها را بر امام روا مىدارد و سرانجام وى را به شهادت مىرساند. بر اساس اين تحليل مستند تاريخى، انگيزه مخالفت خلفاى اموى، به ويژه منصور با [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، چيزى جز جاهطلبى و قدرتپرستى نبوده و تمامى كوشش اين بوده است كه قدرت غاصبانه و ظالمانه آنان، پايدار بماند و لذا براى تحقق اين هدف، از هيچ جنايتى فروگذار نكردند.<ref>همان، ص21- 22</ref> | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
كتاب از شمول و عمومیت و تنوعى برخوردار است كه آن را به صورت يك دائرةالمعارف كوچك فقه و حديث و رجال و تاريخ سه قرن اول اسلام و به ويژه دائرةالمعارف جعفرى درآورده است. به همين دليل، اين كتاب براى عموم مسلمانان مفيد و خواندنى و حاوى مطالب تازه و هدايتگر است. پيروان مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز در اين كتاب نكات نو و قابل استفاده بسيار خواهند يافت كه بر عمق آگاهىهايشان از مذهب خويش خواهد افزود.<ref>همان، ص23</ref> | كتاب از شمول و عمومیت و تنوعى برخوردار است كه آن را به صورت يك دائرةالمعارف كوچك فقه و حديث و رجال و تاريخ سه قرن اول اسلام و به ويژه دائرةالمعارف جعفرى درآورده است. به همين دليل، اين كتاب براى عموم مسلمانان مفيد و خواندنى و حاوى مطالب تازه و هدايتگر است. پيروان مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز در اين كتاب نكات نو و قابل استفاده بسيار خواهند يافت كه بر عمق آگاهىهايشان از مذهب خويش خواهد افزود.<ref>همان، ص23</ref> | ||
با اين همه، كتاب داراى برخى كاستىها و نواقص مىباشد. صرفنظر از محتواى كتاب، مهمترين اشكالى كه از نظر شكل تدوين كتاب به چشم مىخورد، عدم انسجام آن است. البته كتاب نظم و قالب خاص خود را دارد و نويسنده بر اساس قالب انتخابى خود تحقيق خود را به پيش مىبرد، اما اين قالب و سازمان بهگونهاى است كه نويسنده بهطور اجتنابناپذيرى به تكرار و بازگويى برخى از مطالب و موضوعات دچار مىشود. نويسنده روشى را انتخاب نكرده كه تمامى مطالب و گفتنىهايش را در يك موضوع و در يكجا عرضه كند، بلكه وى موضوعى واحد را در جاهاى مختلف و به مناسبتهاى گوناگون مطرح كرده و در هركجا كم و زياد به آن پرداخته و سرانجام وعده داده كه بعداً به تفصيل به آنها خواهد پرداخت؛ مثلاً ايشان مىتوانست زندگى و شخصيت فردى و اجتماعى و علمى و سياسى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را در طى يك تقسيمبندى مطرح كند و حول محور آن تقسيمبندى و عناوين مناسب، مطالب لازم را بياورد و از تكرار جلوگيرى كند و حال آنكه ايشان در هر جلد و حتى در يك جلد چند بار، به زندگى امام پرداخته و لاجرم برخى مطالب را عيناً تكرار كرده است و يا در مورد مذاهب ديگر، همين بىنظمى وجود دارد. فىالمثل برخى از مطالب مربوط به زندگى امامان مذاهب نيز، چند بار (گاه كوتاه و گاه مفصل) بازگو شده است.<ref>ر. | با اين همه، كتاب داراى برخى كاستىها و نواقص مىباشد. صرفنظر از محتواى كتاب، مهمترين اشكالى كه از نظر شكل تدوين كتاب به چشم مىخورد، عدم انسجام آن است. البته كتاب نظم و قالب خاص خود را دارد و نويسنده بر اساس قالب انتخابى خود تحقيق خود را به پيش مىبرد، اما اين قالب و سازمان بهگونهاى است كه نويسنده بهطور اجتنابناپذيرى به تكرار و بازگويى برخى از مطالب و موضوعات دچار مىشود. نويسنده روشى را انتخاب نكرده كه تمامى مطالب و گفتنىهايش را در يك موضوع و در يكجا عرضه كند، بلكه وى موضوعى واحد را در جاهاى مختلف و به مناسبتهاى گوناگون مطرح كرده و در هركجا كم و زياد به آن پرداخته و سرانجام وعده داده كه بعداً به تفصيل به آنها خواهد پرداخت؛ مثلاً ايشان مىتوانست زندگى و شخصيت فردى و اجتماعى و علمى و سياسى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را در طى يك تقسيمبندى مطرح كند و حول محور آن تقسيمبندى و عناوين مناسب، مطالب لازم را بياورد و از تكرار جلوگيرى كند و حال آنكه ايشان در هر جلد و حتى در يك جلد چند بار، به زندگى امام پرداخته و لاجرم برخى مطالب را عيناً تكرار كرده است و يا در مورد مذاهب ديگر، همين بىنظمى وجود دارد. فىالمثل برخى از مطالب مربوط به زندگى امامان مذاهب نيز، چند بار (گاه كوتاه و گاه مفصل) بازگو شده است.<ref>ر.ک: همان، ص25</ref> | ||
اسامى و گاه زندگى راويان حديث نيز تكرار شده است. گاه عين عبارت منقول از منابع آورده شده است. اگر چنين روشى بهكار گرفته نمىشد، قطعاً تا حدودى از حجم كتاب كاسته مىشد و ذهن خواننده نيز دچار آشفتگى نمىگشت و مطالب ارزشمند كتاب هماهنگتر و طبقهبندىشدهتر به اذهان مخاطبان انتقال مىيافت.<ref>همان، ص25- 26</ref> | اسامى و گاه زندگى راويان حديث نيز تكرار شده است. گاه عين عبارت منقول از منابع آورده شده است. اگر چنين روشى بهكار گرفته نمىشد، قطعاً تا حدودى از حجم كتاب كاسته مىشد و ذهن خواننده نيز دچار آشفتگى نمىگشت و مطالب ارزشمند كتاب هماهنگتر و طبقهبندىشدهتر به اذهان مخاطبان انتقال مىيافت.<ref>همان، ص25- 26</ref> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است. | فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است. | ||
در پاورقىها كه بسيار مفصل بوده و بر حجم كتاب افزوده است، علاوه بر ذكر منابع.<ref>ر. | در پاورقىها كه بسيار مفصل بوده و بر حجم كتاب افزوده است، علاوه بر ذكر منابع.<ref>ر.ک: پاورقى، ج1، ص28</ref>و توضيح برخى از مطالب متن.<ref>ر.ک: همان33</ref>به ارائه شرح حال مختصرى از برخى اعلام مذكور در متن.<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>پرداخته شده است. | ||
ویرایش