۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ر.ك: ' به ' ر.ک: ') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد در مورد «صواعق» چنين نوشته است: رعد و برق و صاعقه هر سه جنسشان يكى است و اختلاف در فصلهايى است كه به آن ملحق مىشود...<ref>همان، ص594</ref> | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد در مورد «صواعق» چنين نوشته است: رعد و برق و صاعقه هر سه جنسشان يكى است و اختلاف در فصلهايى است كه به آن ملحق مىشود...<ref>همان، ص594</ref> | ||
#نويسنده به نقل از آثار ابن رشد، بحثهاى متعددى از او در مورد عقل و انواع آن نقل كرده<ref>همان، ص680-721</ref> و از جمله چنين آورده است كه: عقل جمهور و عموم مردم از تخيل جدا نمىشود و بلكه آنچه در آن تخيلات نباشد، در نزد آنان هيچ و پوچ است<ref>همان، ص690</ref> | #نويسنده به نقل از آثار ابن رشد، بحثهاى متعددى از او در مورد عقل و انواع آن نقل كرده<ref>همان، ص680-721</ref> و از جمله چنين آورده است كه: عقل جمهور و عموم مردم از تخيل جدا نمىشود و بلكه آنچه در آن تخيلات نباشد، در نزد آنان هيچ و پوچ است<ref>همان، ص690</ref> | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد معناى «علم الوحي» را چنين نوشته است: علمى كه از جانب وحى دريافت شده فقط براى تمام كردن علوم عقل آمده. مقصود اين است كه در هر موردى كه عقل از آن عاجز شود، خداى تعالى انسان را از جانب وحى آگاه گرداند و ناتوانى از شناسايى مدركاتى كه علم به آنها در زندگى انسان ضرورى است، چند گونه است: گاه عجز بهگونهاى است كه عقل بههيچوجه توانى ندارد و بهطور مطلق عاجز است؛ يعنى در طبيعت عقل از آن نظر كه عقل است، نيست كه آن را دريابد و گاه بهگونهاى است كه مربوط به صنفى از مردم است و... علم وحى رحمتى است كه شامل همه اين موارد مىشود<ref>ر. | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد معناى «علم الوحي» را چنين نوشته است: علمى كه از جانب وحى دريافت شده فقط براى تمام كردن علوم عقل آمده. مقصود اين است كه در هر موردى كه عقل از آن عاجز شود، خداى تعالى انسان را از جانب وحى آگاه گرداند و ناتوانى از شناسايى مدركاتى كه علم به آنها در زندگى انسان ضرورى است، چند گونه است: گاه عجز بهگونهاى است كه عقل بههيچوجه توانى ندارد و بهطور مطلق عاجز است؛ يعنى در طبيعت عقل از آن نظر كه عقل است، نيست كه آن را دريابد و گاه بهگونهاى است كه مربوط به صنفى از مردم است و... علم وحى رحمتى است كه شامل همه اين موارد مىشود<ref>ر.ک: همان، ص748</ref> | ||
#نويسنده به نقل از ابن رشد، معناى «وضع الشرايع» را به اين صورت آورده است كه شناخت وضع شرايع حاصل نمىشود مگر بعد از معرفت خدا و سعادت و شقاوت انسانى و با شناسايى امور ارادى كه با آن مىتوان به سعادت رسيد و آن امور عبارت است از خيرات و حسنات و اما امور مانع سعادت و باعث شقاوت اخروى عبارت است از شرور و سيئات<ref>همان، ص1247</ref> | #نويسنده به نقل از ابن رشد، معناى «وضع الشرايع» را به اين صورت آورده است كه شناخت وضع شرايع حاصل نمىشود مگر بعد از معرفت خدا و سعادت و شقاوت انسانى و با شناسايى امور ارادى كه با آن مىتوان به سعادت رسيد و آن امور عبارت است از خيرات و حسنات و اما امور مانع سعادت و باعث شقاوت اخروى عبارت است از شرور و سيئات<ref>همان، ص1247</ref> | ||
#عنوان «موسوعة مصطلحات ابن رشد الفيلسوف»، چنين القا مىكند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاص ابن رشد است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، به معنى دقيق كلمه اصطلاح نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عام هستند كه در نوشتههاى دانشمندان ديگر و همچنين در آثار ابن رشد هم مطرح شدهاند و افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به ابن رشد ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيست؛ بهطور مثال، «ربا» كه در اين كتاب آمده<ref>همان، ص480</ref>، هرچند واقعاً اصطلاح است، ولى اصطلاح خاص ابن رشد نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب ابن رشد نيست كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد و از اين قبيل فراوان است و در بسيارى از موارد اساساً آنچه ذكر شده لغتى بيش نيست و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارد؛ بهعنوان مثال، «عجز» فقط واژهاى است كه ابن رشد هم آن را بهمناسبتى استفاده كرده است<ref>ر. | #عنوان «موسوعة مصطلحات ابن رشد الفيلسوف»، چنين القا مىكند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاص ابن رشد است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، به معنى دقيق كلمه اصطلاح نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عام هستند كه در نوشتههاى دانشمندان ديگر و همچنين در آثار ابن رشد هم مطرح شدهاند و افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به ابن رشد ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيست؛ بهطور مثال، «ربا» كه در اين كتاب آمده<ref>همان، ص480</ref>، هرچند واقعاً اصطلاح است، ولى اصطلاح خاص ابن رشد نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب ابن رشد نيست كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد و از اين قبيل فراوان است و در بسيارى از موارد اساساً آنچه ذكر شده لغتى بيش نيست و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارد؛ بهعنوان مثال، «عجز» فقط واژهاى است كه ابن رشد هم آن را بهمناسبتى استفاده كرده است<ref>ر.ک: همان، ص657</ref> | ||
#شايان ذكر است كه نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار ابن رشد بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است. | #شايان ذكر است كه نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار ابن رشد بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
نويسنده در مقدمه كتاب، پاورقىهايى آورده كه گاه توضيحى است<ref>مثلاً ر.ک: مقدمه كتاب، ص VIII، پاورقى 1 و 2</ref> و گاه ارجاعى و استنادى<ref>مثلاً ر.ک: همان، ص XIII، پاورقى 1</ref>، ولى براى متن كتاب هيچ پاورقى نياورده و به ارجاعات درونمتنى اكتفا كرده است. | نويسنده در مقدمه كتاب، پاورقىهايى آورده كه گاه توضيحى است<ref>مثلاً ر.ک: مقدمه كتاب، ص VIII، پاورقى 1 و 2</ref> و گاه ارجاعى و استنادى<ref>مثلاً ر.ک: همان، ص XIII، پاورقى 1</ref>، ولى براى متن كتاب هيچ پاورقى نياورده و به ارجاعات درونمتنى اكتفا كرده است. | ||
در پايان كتاب فهرستهاى فنى (يك- فهرست موضوعات و ريشههايش؛ دو- مسند سهزبانه اصطلاحات به چند صورت: (1. عربى - فرانسوى - انگليسى؛ 2. انگليسى - فرانسوى - عربى؛ 3. فرانسوى - انگليسى - عربى) و سه- فهرست اصطلاحات) تنظيم شده است<ref>ر. | در پايان كتاب فهرستهاى فنى (يك- فهرست موضوعات و ريشههايش؛ دو- مسند سهزبانه اصطلاحات به چند صورت: (1. عربى - فرانسوى - انگليسى؛ 2. انگليسى - فرانسوى - عربى؛ 3. فرانسوى - انگليسى - عربى) و سه- فهرست اصطلاحات) تنظيم شده است<ref>ر.ک: همان، ص1253-1506</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش