پرش به محتوا

موسوعة الكسنزان فيما اصطلح عليه أهل التصوف و العرفان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:')
خط ۵۳: خط ۵۳:




نويسنده در مقدمه كتاب، در توضيح لقب كسنزان چنين نوشته است: «اما لقب كسنزان كه بر خانواده سيد محمد اطلاق شده لقبى است كه براى جدشان ولى صالح و عابد زاهد سيد عبدالكريم به كار مى‌رفته است. كلمه «كسنزان»، كلمه‌اى است كردى، به معناى شخصى كه حقيقت او را هيچ‌كس نمى‌داند. سبب اطلاق اين لقب بر اين سيد مبارك، انقطاع او براى مدت چهار سال از مردم و خلوت كردن با پروردگارش در يكى از كوه‌هاى قرداغ [منطقه‌اى در حوالى شهر سليمانيه كردستان عراق] بوده است. هنگامى كه از شخصى درباره او پرسيده، مى‌شد مى‌گفت: كسنزان (يعنى كسى نمى‌شناسد). پس اين لفظ لقبى براى اين سيد عجيب و براى فرزندان و نوادگانش شده است؛ همچنان‌كه اين لقب در زبان مردم، عَلَمى براى طريقه قادريه كسنزانيه شد كه شيخ و فرزندانش پس از او بنيان نهادند»<ref>ر.ك: مقدمه نهرو محمد عبدالكريم، صفحه ب</ref>
نويسنده در مقدمه كتاب، در توضيح لقب كسنزان چنين نوشته است: «اما لقب كسنزان كه بر خانواده سيد محمد اطلاق شده لقبى است كه براى جدشان ولى صالح و عابد زاهد سيد عبدالكريم به كار مى‌رفته است. كلمه «كسنزان»، كلمه‌اى است كردى، به معناى شخصى كه حقيقت او را هيچ‌كس نمى‌داند. سبب اطلاق اين لقب بر اين سيد مبارك، انقطاع او براى مدت چهار سال از مردم و خلوت كردن با پروردگارش در يكى از كوه‌هاى قرداغ [منطقه‌اى در حوالى شهر سليمانيه كردستان عراق] بوده است. هنگامى كه از شخصى درباره او پرسيده، مى‌شد مى‌گفت: كسنزان (يعنى كسى نمى‌شناسد). پس اين لفظ لقبى براى اين سيد عجيب و براى فرزندان و نوادگانش شده است؛ همچنان‌كه اين لقب در زبان مردم، عَلَمى براى طريقه قادريه كسنزانيه شد كه شيخ و فرزندانش پس از او بنيان نهادند»<ref>ر.ک: مقدمه نهرو محمد عبدالكريم، صفحه ب</ref>


سلسله طريقت قادريه كسنزانيه به مشايخ و بزرگانى گفته مى‌شود كه هريك در زمان خود استاد طريقت بوده و اين طريقت را به استاد طريقت بعدى تحويل داده‌اند. اعتقاد اين فرقه بر اين است كه اين سلسله ابتدا از طرف خدا بر حضرت محمد(ص) نازل شده و سپس از او به [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] منتقل گشته و از آن به بعد به دو جناح تبديل شده و جناح‌هاى يادشده در شيخ معروف كرخى به هم پيوسته‌اند. در جناح اول كه سلسله ذهبيه ناميده شده، پس از نام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] اسامى مبارك امام حسين(ع) و امام زين‌العابدين(ع) تا [[امام رضا(ع)]] نيز ذكر شده است<ref>ر.ك: همان، صفحه ش</ref>
سلسله طريقت قادريه كسنزانيه به مشايخ و بزرگانى گفته مى‌شود كه هريك در زمان خود استاد طريقت بوده و اين طريقت را به استاد طريقت بعدى تحويل داده‌اند. اعتقاد اين فرقه بر اين است كه اين سلسله ابتدا از طرف خدا بر حضرت محمد(ص) نازل شده و سپس از او به [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] منتقل گشته و از آن به بعد به دو جناح تبديل شده و جناح‌هاى يادشده در شيخ معروف كرخى به هم پيوسته‌اند. در جناح اول كه سلسله ذهبيه ناميده شده، پس از نام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] اسامى مبارك امام حسين(ع) و امام زين‌العابدين(ع) تا [[امام رضا(ع)]] نيز ذكر شده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ش</ref>


نويسنده در مقدمه، اعظم علوم و بالاترين آنها را به لحاظ منزلت، علوم شريعت غرّاء مى‌داند كه برگرفته از كتاب خدا و سنت رسول‌الله(ص) است. سپس انواع احكام مستنبطه از مصادر تشريع را به سه بخش تقسيم كرده است:
نويسنده در مقدمه، اعظم علوم و بالاترين آنها را به لحاظ منزلت، علوم شريعت غرّاء مى‌داند كه برگرفته از كتاب خدا و سنت رسول‌الله(ص) است. سپس انواع احكام مستنبطه از مصادر تشريع را به سه بخش تقسيم كرده است:
خط ۶۵: خط ۶۵:
3. احكام اخلاقى كه علم تصوف مباحث آن را مطرح كرده است.
3. احكام اخلاقى كه علم تصوف مباحث آن را مطرح كرده است.


وى سپس هركدام از اين علوم را داراى دانشمندان و مصنفاتى مى‌داند؛ از جمله كتاب حاضر را نتيجه تلاش‌هاى فراوانى مى‌داند كه براى استقراى معانى اصطلاحاتى كه از ابتدا بر زبان بزرگان تصوف جارى شده، به عمل آمده و بهترين اوقات صرف آن شده است<ref>ر.ك: مقدمه مؤلف، ص10-9</ref>
وى سپس هركدام از اين علوم را داراى دانشمندان و مصنفاتى مى‌داند؛ از جمله كتاب حاضر را نتيجه تلاش‌هاى فراوانى مى‌داند كه براى استقراى معانى اصطلاحاتى كه از ابتدا بر زبان بزرگان تصوف جارى شده، به عمل آمده و بهترين اوقات صرف آن شده است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص10-9</ref>


وى در مقدمه، تطورات اصطلاحات صوفيه را از قرن اول تا قرن حاضر مورد بررسى قرار داده است. وى معتقد است كه الفاظ و اصطلاحات صوفيه در قرون اخير - مخصوصاً پس از قيام مغرضين و مستشرقين با حملات متعدد براى عيب گرفتن بر مفردات اين زبان و تأويل و برگرداندن آن از مقاصد اسلامى - با مشكلات متعدد مواجه بوده است. بدين سبب و به جهت اسباب ديگر، زبان تصوف به‌تدريج به اختفا رفت و اين كتاب تلاشى براى احياى اين زبان و تجديد بناى آن است<ref>ر.ك: همان، ص34</ref>
وى در مقدمه، تطورات اصطلاحات صوفيه را از قرن اول تا قرن حاضر مورد بررسى قرار داده است. وى معتقد است كه الفاظ و اصطلاحات صوفيه در قرون اخير - مخصوصاً پس از قيام مغرضين و مستشرقين با حملات متعدد براى عيب گرفتن بر مفردات اين زبان و تأويل و برگرداندن آن از مقاصد اسلامى - با مشكلات متعدد مواجه بوده است. بدين سبب و به جهت اسباب ديگر، زبان تصوف به‌تدريج به اختفا رفت و اين كتاب تلاشى براى احياى اين زبان و تجديد بناى آن است<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>


از جمله ويژگى‌هاى اصطلاحات صوفيه اين است كه با اصطلاحات ساير علوم و معارف در اين جهت كه برگرفته از عقل و فكر و نظر نيست، تفاوت دارد؛ بلكه نتيجه تجربه باطنى بين عبدو پروردگارش است<ref>ر.ك: همان، ص37</ref> از خصوصيات فنى در اصطلاحات صوفيه خاصيت «تكثر» است؛ بدين معنا كه براى يك اصطلاح، ده‌ها بلكه صدها تعريف و معنا مى‌يابى؛ همچنان‌كه در اصطلاحى مانند «تصوف» اين‌گونه است و براى يك معناى صوفيانه، تعداد زيادى از اصطلاحات كه دال بر آن است و از آن تعبير مى‌كند مى‌يابى؛ همچنان‌كه «حقيقت محمديه» يا «انسان كامل» اين‌گونه است<ref>ر.ك: همان، ص38</ref>
از جمله ويژگى‌هاى اصطلاحات صوفيه اين است كه با اصطلاحات ساير علوم و معارف در اين جهت كه برگرفته از عقل و فكر و نظر نيست، تفاوت دارد؛ بلكه نتيجه تجربه باطنى بين عبدو پروردگارش است<ref>ر.ک: همان، ص37</ref> از خصوصيات فنى در اصطلاحات صوفيه خاصيت «تكثر» است؛ بدين معنا كه براى يك اصطلاح، ده‌ها بلكه صدها تعريف و معنا مى‌يابى؛ همچنان‌كه در اصطلاحى مانند «تصوف» اين‌گونه است و براى يك معناى صوفيانه، تعداد زيادى از اصطلاحات كه دال بر آن است و از آن تعبير مى‌كند مى‌يابى؛ همچنان‌كه «حقيقت محمديه» يا «انسان كامل» اين‌گونه است<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش