۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی' به 'جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی') |
جز (جایگزینی متن - 'رسول الله' به 'رسولالله') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
# جنس ستاره كه در اين صورت، قسم، شامل تمام ستارگان مىگردد. | # جنس ستاره كه در اين صورت، قسم، شامل تمام ستارگان مىگردد. | ||
# نجم خاص كه مراتبى دارد و يكى از آنها، ستاره ثرياست. اين ستاره در عرب بسيار مورد تجليل بوده، زيرا طلوعش علامت تابستان و غروبش علامت زمستان است. بعضى گفتهاند كه ثريا، مجموعه هفت ستارهاى است كه ششتايش روشن و يكى خفيف است و در گذشته، هركه آن ستاره خفيف را مىديد، مىفهميد كه چشمش قوى است. | # نجم خاص كه مراتبى دارد و يكى از آنها، ستاره ثرياست. اين ستاره در عرب بسيار مورد تجليل بوده، زيرا طلوعش علامت تابستان و غروبش علامت زمستان است. بعضى گفتهاند كه ثريا، مجموعه هفت ستارهاى است كه ششتايش روشن و يكى خفيف است و در گذشته، هركه آن ستاره خفيف را مىديد، مىفهميد كه چشمش قوى است. | ||
# قرآن: از جمله اصطلاحات عرب آن است كه چيزى را كه روز به روز يا هفته به هفته و يا برج به برج پيدا مىشود، نجمش گويند و چون قرآن مجيد متدرجا بر | # قرآن: از جمله اصطلاحات عرب آن است كه چيزى را كه روز به روز يا هفته به هفته و يا برج به برج پيدا مىشود، نجمش گويند و چون قرآن مجيد متدرجا بر رسولالله(ص) نازل مىشد، به آن نجم گفته شده است. | ||
# خاتم الانبياء(ص): در تفسير عامه از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت شده كه «و النجم اذا هوى»؛ يعنى قسم به وجود پيامبر(ص) كه نورى بود در عالم اعلى كه از عرش بر زمين فرود آمد و اين عالم را منور نمود. | # خاتم الانبياء(ص): در تفسير عامه از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت شده كه «و النجم اذا هوى»؛ يعنى قسم به وجود پيامبر(ص) كه نورى بود در عالم اعلى كه از عرش بر زمين فرود آمد و اين عالم را منور نمود. | ||
# قسم به نور محمد(ص) كه از مكه غروب كرد و در مدينه طلوع نمود. | # قسم به نور محمد(ص) كه از مكه غروب كرد و در مدينه طلوع نمود. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
چون خداوند در آيات اين سوره راجع به معراج صحبت مىفرمايد، پيرامون مسئله معراج، شرحى ذكر و اين پرسش پاسخ داده شده است كه: خدا كه همه جا حاضر است و زمين و آسمان براى او فرقى ندارد، پس رفتن به آسمانها براى چيست؟ | چون خداوند در آيات اين سوره راجع به معراج صحبت مىفرمايد، پيرامون مسئله معراج، شرحى ذكر و اين پرسش پاسخ داده شده است كه: خدا كه همه جا حاضر است و زمين و آسمان براى او فرقى ندارد، پس رفتن به آسمانها براى چيست؟ | ||
پاسخ اين سؤال به نقل از كتاب «[[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار الانوار]]»، به نقل از امام هفتم(ع)، چنين آمده است: چون فرشتههاى آن عوالم، آرزوى ديدن | پاسخ اين سؤال به نقل از كتاب «[[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار الانوار]]»، به نقل از امام هفتم(ع)، چنين آمده است: چون فرشتههاى آن عوالم، آرزوى ديدن رسولالله(ص) را داشته و مشتاق ديدن او بودند، رفت تا اهل آسمانها هم از وجودش لذت ببرند؛ ديگر آنكه او را بردند تا عجايب عالم ملكوت را ببيند و بيايد به اهل دنيا خبر دهد. | ||
از جمله مشاهدات | از جمله مشاهدات رسولالله(ص) در معراج آن است كه ايشان در آسمان پنجم، صورت نورانى على(ع) را ديد و از جبرئيل سؤال فرمود: مگر ابن عمم قبل از من آمده است؟ جبرئيل عرض كرد: خير، ملائك مشتاق ديدن على(ع) بودند، لذا خداوند ملكى را به شكل على(ع) درآورد تا ملائك هم لذت ببرند. | ||
يكى از عجايبى كه خداوند، آن شب نشان پيامبر(ص) داد، ارواح انبيا بود. مجمع انبيا در مسجد اقصى بوده و تعدادى از ايشان جمع شدند. جبرئيل هم در مسجد اقصى اذان گفت و بازوى | يكى از عجايبى كه خداوند، آن شب نشان پيامبر(ص) داد، ارواح انبيا بود. مجمع انبيا در مسجد اقصى بوده و تعدادى از ايشان جمع شدند. جبرئيل هم در مسجد اقصى اذان گفت و بازوى رسولالله(ص) را گرفته و عرض كرد: يا رسولالله(ص) جلو بايست. | ||
ديگر از امورى كه براى پيامبر(ص) در معراج وقوع يافته و نويسنده به آن اشاره كرده است، عبارتند از: | ديگر از امورى كه براى پيامبر(ص) در معراج وقوع يافته و نويسنده به آن اشاره كرده است، عبارتند از: |
ویرایش