۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| data-type="authors" |[[صفار، محمد بن حسن]] (نويسنده) | | data-type="authors" |[[صفار، محمد بن حسن]] (نويسنده) | ||
[[معلم، محمد سيد حسين ]] (محقق) | [[معلم، محمد سيد حسين ]] (محقق) | ||
خط ۵۹: | خط ۵۸: | ||
وی در معرفی کتاب و مؤلف از متنی که میرزا محسن کوچهباغی (مصحح بصائر چاپشده) تحت عنوان «سرد المقال في تنقيح حال الصفار» نوشته، استفاده کرده است؛ در این مقاله درباره کتاب چنین توضیح داده شده: کتاب دیگری تحت عنوان بصائر الدرجات وجود دارد که متعلق به [[اشعری، سعد بن عبدالله|سعد بن عبدالله بن ابیخلف اشعری]] (معاصر امام حسن عسکری(ع)) میباشد و تنها، نسخهای از منتخب آن از شیخ حسن بن سلیمان برای ما باقی مانده. اثر حاضر غیر از آن کتاب (بصائر الدرجات [[اشعری، سعد بن عبدالله|سعد بن عبدالله]]) است و نسخههای خطی مختلفی از آن (بصائر الدرجات صفار) به دست ما رسیده است. ظاهرا بصائر الدرجات در ابتدا کتاب کوچکی بوده است و ترتیب مباحثش نیز با این که اکنون در دست ماست متفاوت بوده، سپس مصنفش به مطالب آن افزوده و به مطالبش ترتیب بخشیده تا به صورت کنونی (آنچه اکنون در دستان ماست) درآمده است؛ شاهد این ادعا مطلبی است که در اول کتاب «وسائل الشيعة» در هنگام شمارش مدارک این کتاب مینویسد: «كتاب بصائر الدرجات الصغری [[صفار، محمد بن حسن|لمحمد بن الحسن الصفار]] رحمهاللهتعالی و كتاب بصائر الدرجات الكبری له». وی همچنین در انتهای همین کتاب مینویسد: «كتاب بصائر الدرجات للشيخ الثقة الصدوق محمد بن الحسن الصفّار و هي نسختان: صغری و كبری»<ref>ر.ک: همان، ص3-5</ref>. | وی در معرفی کتاب و مؤلف از متنی که میرزا محسن کوچهباغی (مصحح بصائر چاپشده) تحت عنوان «سرد المقال في تنقيح حال الصفار» نوشته، استفاده کرده است؛ در این مقاله درباره کتاب چنین توضیح داده شده: کتاب دیگری تحت عنوان بصائر الدرجات وجود دارد که متعلق به [[اشعری، سعد بن عبدالله|سعد بن عبدالله بن ابیخلف اشعری]] (معاصر امام حسن عسکری(ع)) میباشد و تنها، نسخهای از منتخب آن از شیخ حسن بن سلیمان برای ما باقی مانده. اثر حاضر غیر از آن کتاب (بصائر الدرجات [[اشعری، سعد بن عبدالله|سعد بن عبدالله]]) است و نسخههای خطی مختلفی از آن (بصائر الدرجات صفار) به دست ما رسیده است. ظاهرا بصائر الدرجات در ابتدا کتاب کوچکی بوده است و ترتیب مباحثش نیز با این که اکنون در دست ماست متفاوت بوده، سپس مصنفش به مطالب آن افزوده و به مطالبش ترتیب بخشیده تا به صورت کنونی (آنچه اکنون در دستان ماست) درآمده است؛ شاهد این ادعا مطلبی است که در اول کتاب «وسائل الشيعة» در هنگام شمارش مدارک این کتاب مینویسد: «كتاب بصائر الدرجات الصغری [[صفار، محمد بن حسن|لمحمد بن الحسن الصفار]] رحمهاللهتعالی و كتاب بصائر الدرجات الكبری له». وی همچنین در انتهای همین کتاب مینویسد: «كتاب بصائر الدرجات للشيخ الثقة الصدوق محمد بن الحسن الصفّار و هي نسختان: صغری و كبری»<ref>ر.ک: همان، ص3-5</ref>. | ||
وی سپس عباراتی از شیخ در الفهرست و آغابزرگ تهرانی در تأیید این مطلب نقل مینماید و پس از آن از اعتماد صاحب وسائل و مجلسی در بحار و سید محمدباقر گیلانی اصفهانی ملقب به حجتالاسلام و نجاشی، به این کتاب و ستایش آن صحبت کرده و عباراتی را از برخی افراد مذکور در اعتبارش و اعتماد علما بر آن نقل میکند<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>. | وی سپس عباراتی از [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ]] در [[الفهرست (طوسی)|الفهرست]] و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آغابزرگ تهرانی]] در تأیید این مطلب نقل مینماید و پس از آن از اعتماد [[حر عاملی، محمد بن حسن|صاحب وسائل]] و [[مجلسی، محمدباقر|مجلسی]] در [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار]] و سید محمدباقر گیلانی اصفهانی ملقب به حجتالاسلام و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشی]]، به این کتاب و ستایش آن صحبت کرده و عباراتی را از برخی افراد مذکور در اعتبارش و اعتماد علما بر آن نقل میکند<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>. | ||
نویسنده، در قسمتی از جزء اول از جلد اول با عنوان «إنّ أمرهم صعب مستصعب»، 9 روایت در این ارتباط ذکر میکند که یکی از آنها چنین است: «حدّثني محمّد بن الحسين، عن إبراهيم بن أبيالبلاد، عن سدير الصيرفي قال: كنت بين يدي أبيعبداللّه(ع)، أعرض عليه مسائل قد أعطانيها أصحابنا إذ خطرت بقلبي مسألة، فقلت: جعلت فداك، مسألة خطرت (بقلبي) الساعة. قال: أ ليست في المسائل؟ قلت: لا. قال: و ما هي؟ قلت: قول أميرالمؤمنين(ع): «إنّ أمرنا صعب مستصعب؛ لا يعرفه إلاّ ملك مقرّب أو نبي مرسل أو عبد امتحن اللّه قلبه للإيمان». فقال: نعم، إنّ من الملائكة مقرّبين و غير مقرّبين و من الأنبياء مرسلين و غير مرسلين و من المؤمنين ممتحنين و غير ممتحنين و إنّ أمركم هذا عرض على الملائكة فلم يقرّ به إلاّ المقرّبون و عرض على الأنبياء فلم يقرّ به إلاّ المرسلون و عرض على المؤمنين فلم يقرّ به إلاّ الممتحنون»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص73</ref>. | نویسنده، در قسمتی از جزء اول از جلد اول با عنوان «إنّ أمرهم صعب مستصعب»، 9 روایت در این ارتباط ذکر میکند که یکی از آنها چنین است: «حدّثني محمّد بن الحسين، عن إبراهيم بن أبيالبلاد، عن سدير الصيرفي قال: كنت بين يدي أبيعبداللّه(ع)، أعرض عليه مسائل قد أعطانيها أصحابنا إذ خطرت بقلبي مسألة، فقلت: جعلت فداك، مسألة خطرت (بقلبي) الساعة. قال: أ ليست في المسائل؟ قلت: لا. قال: و ما هي؟ قلت: قول أميرالمؤمنين(ع): «إنّ أمرنا صعب مستصعب؛ لا يعرفه إلاّ ملك مقرّب أو نبي مرسل أو عبد امتحن اللّه قلبه للإيمان». فقال: نعم، إنّ من الملائكة مقرّبين و غير مقرّبين و من الأنبياء مرسلين و غير مرسلين و من المؤمنين ممتحنين و غير ممتحنين و إنّ أمركم هذا عرض على الملائكة فلم يقرّ به إلاّ المقرّبون و عرض على الأنبياء فلم يقرّ به إلاّ المرسلون و عرض على المؤمنين فلم يقرّ به إلاّ الممتحنون»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص73</ref>. |
ویرایش