۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سرگذشت نامه' به 'سرگذشتنامه') |
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
#برخى از نويسندگان معاصر در مورد انگيزه نگارش كتاب حاضر چنين آوردهاند كه [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] (درگذشته 1914م) در كتاب مشهور خود «تاريخ آداب اللغة العربية» در مورد شيعه سخنى بدين مضمون گفت كه: «شيعه طايفهاى بود كوچك و آثار قابل اعتنايى نداشت و اكنون شيعهاى در دنيا وجود ندارد».، اين شد كه [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ]] و دو همرديف و دوست علميش، [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]](درگذشته 1354ق) و [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|شيخ محمدحسین كاشف الغطا]] ء (درگذشته 1373ق) همپيمان شدند تا هر يك در باب معرفى شيعه كارى را بر عهده گيرند و به اين صورت پاسخ سخن [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را بدهند. بر پايه اين پيمان قرار شد علامه [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]] با نگارش كتابى سهم شيعه در تأسيس و تكميل علوم اسلامى را نشان دهد كه با نگارش كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» اين كار را انجام داد.... علامه [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|شيخ محمدحسین كاشف الغطا]] ء نيز متعهد شد كتاب «تاريخ آداب اللغة» [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را نقد كند كه اين كار را كرد و در جزء دوم كتاب «النقود و الردود» چهار جلد كتاب [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را نقد علمى نمود.... از اين بين [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ]] مأمور شد فهرستى براى تأليفات شيعه بنويسد كه حاصل آن كتاب [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعه]] شد.<ref>حكيمى، محمدرضا، ص24-22</ref> | #برخى از نويسندگان معاصر در مورد انگيزه نگارش كتاب حاضر چنين آوردهاند كه [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] (درگذشته 1914م) در كتاب مشهور خود «تاريخ آداب اللغة العربية» در مورد شيعه سخنى بدين مضمون گفت كه: «شيعه طايفهاى بود كوچك و آثار قابل اعتنايى نداشت و اكنون شيعهاى در دنيا وجود ندارد».، اين شد كه [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ]] و دو همرديف و دوست علميش، [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]](درگذشته 1354ق) و [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|شيخ محمدحسین كاشف الغطا]] ء (درگذشته 1373ق) همپيمان شدند تا هر يك در باب معرفى شيعه كارى را بر عهده گيرند و به اين صورت پاسخ سخن [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را بدهند. بر پايه اين پيمان قرار شد علامه [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]] با نگارش كتابى سهم شيعه در تأسيس و تكميل علوم اسلامى را نشان دهد كه با نگارش كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» اين كار را انجام داد.... علامه [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|شيخ محمدحسین كاشف الغطا]] ء نيز متعهد شد كتاب «تاريخ آداب اللغة» [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را نقد كند كه اين كار را كرد و در جزء دوم كتاب «النقود و الردود» چهار جلد كتاب [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را نقد علمى نمود.... از اين بين [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ]] مأمور شد فهرستى براى تأليفات شيعه بنويسد كه حاصل آن كتاب [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعه]] شد.<ref>حكيمى، محمدرضا، ص24-22</ref> | ||
#نويسنده كتابش را پس از نام خدا چنين آغاز كرده است: «سپاس خدايى را سزاست كه شيعيان بزرگوار را كليدهاى علوم اسلامى قرار داد»؛ نويسنده محترم با اين براعت استهلال، تمامى هدف و مقصودش را در اين كتاب به خوبى رسانده است.<ref>متن كتاب، | #نويسنده كتابش را پس از نام خدا چنين آغاز كرده است: «سپاس خدايى را سزاست كه شيعيان بزرگوار را كليدهاى علوم اسلامى قرار داد»؛ نويسنده محترم با اين براعت استهلال، تمامى هدف و مقصودش را در اين كتاب به خوبى رسانده است.<ref>متن كتاب، ص37</ref>همچنين نويسنده افزوده است كه در كتاب حاضر سخن از شخصيتهاى شيعه به ميان مىآيد و شيعه، كلمه مبارك و با كرامتى است كه در قرآن كريم آمده: ''' و إن من شيعته لإبراهيم '''.<ref>صافات/ 83</ref>و در زمان پيامبر(ص) اين اسم آشكار شد و به چهار نفر شيعه مىگفتند: ابوذر غفارى، سلمان فارسى، مقداد بن اسود كندى و عمار بن ياسر. چنين بود تا زمان جنگ صفين كه نام شيعه در بين مواليان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گسترش يافت. و نام اهل سنت و جماعت كه بعد از صلح امام حسن مجتبى(ع) با معاويه پيدا شد و براى غير شيعه به كار مىرود، متأخّر و جديد است و بعد از پيدايش عنوان شيعه مطرح شده است.<ref>همان، ص38</ref> | ||
#از آنجا كه كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» مفصل بوده خود نويسنده اقدام به تلخيص آن كرده و خلاصه كتاب مذكور را به صورت كتاب «الشيعة و فنون الإسلام» آماده ساخته و به دست انتشار سپرده است.<ref>صدر، سيد حسن، | #از آنجا كه كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» مفصل بوده خود نويسنده اقدام به تلخيص آن كرده و خلاصه كتاب مذكور را به صورت كتاب «الشيعة و فنون الإسلام» آماده ساخته و به دست انتشار سپرده است.<ref>صدر، سيد حسن، ص6</ref>البته نويسنده ترتيب تاريخى موجود در كتاب مفصلش را بر هم زده و در كتاب مختصرش، علوم را بر اساس شرافت آن طبقهبندى كرده و بنابراين از علوم قرآن آغاز كرده و با علوم حديث، فقه، كلام، اصول فقه و فرق ادامه داده و سرانجام با عَروض، شعر، صرف و علم نحو به پايان رسانده است. | ||
#با توجه به مطالبى كه نويسنده در مورد درج نكردن نام [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در اين اثر مطرح كرده به نظر مىرسد كه مقصود مؤلف از شيعه در اين كتاب، تشيع زيدى و يا اسماعيلى نيست بلكه فقط شيعه دوازده امامى است و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به نظر مؤلف شيعه زيدى است.<ref>متن كتاب، | #با توجه به مطالبى كه نويسنده در مورد درج نكردن نام [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در اين اثر مطرح كرده به نظر مىرسد كه مقصود مؤلف از شيعه در اين كتاب، تشيع زيدى و يا اسماعيلى نيست بلكه فقط شيعه دوازده امامى است و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به نظر مؤلف شيعه زيدى است.<ref>متن كتاب، ص383، پاورقى، ص386</ref> | ||
#در آغاز كتاب شرح حال تحقيقى و تفصيلى نويسنده به نقل از كتاب «بغية الراغبين في أحوال آل شرفالدين» نوشته علامه مجاهد [[شرفالدین، عبدالحسین|سيد عبدالحسين شرفالدين]] ذكر شده است. در اين زندگينامه، نام و نسب و مشخصات خانوادگى سيد حسن صدر، چگونگى رشد و تعليم و تربيت، استادان و تأليفات و نيز خصوصيات و ويژگىهاى اخلاقى وى توضيح داده شده است.<ref>مقدمه محقق، | #در آغاز كتاب شرح حال تحقيقى و تفصيلى نويسنده به نقل از كتاب «بغية الراغبين في أحوال آل شرفالدين» نوشته علامه مجاهد [[شرفالدین، عبدالحسین|سيد عبدالحسين شرفالدين]] ذكر شده است. در اين زندگينامه، نام و نسب و مشخصات خانوادگى سيد حسن صدر، چگونگى رشد و تعليم و تربيت، استادان و تأليفات و نيز خصوصيات و ويژگىهاى اخلاقى وى توضيح داده شده است.<ref>مقدمه محقق، ص1- 35</ref> | ||
#درباره استنادات و ارجاعات نويسنده محترم شايسته است توجه شود كه اين ارجاعات به صورت ارجاع درون متنى است ولى نه درون متنى امروزى بلكه به سبك قديم نوشته شده است يعنى چندان منظم و هماهنگ نيست: گاه در متن، شماره صفحه مورد نظر را آورده.<ref>متن، | #درباره استنادات و ارجاعات نويسنده محترم شايسته است توجه شود كه اين ارجاعات به صورت ارجاع درون متنى است ولى نه درون متنى امروزى بلكه به سبك قديم نوشته شده است يعنى چندان منظم و هماهنگ نيست: گاه در متن، شماره صفحه مورد نظر را آورده.<ref>متن، ص40- 41</ref>و گاه به ذكر نام كتاب بسنده كرده و از بيان شماره صفحه مورد نظر غفلت ورزيده است؛ همچنين گاه چاپ مورد نظر مشخص شده و گاه مبهم مانده است.<ref>همان، ص46- 47</ref> | ||
#نويسنده درباره علم نحو نوشته است كه اولين كسى كه علم نحو را تأسيس كرد ابوالاسود دوئلى بود كه به دستور و راهنمايى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] اين كار را انجام داد. او از شيعيان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و از كاملترين و عاقلترين مردمان و شاعرى سريع الجواب بود.<ref>همان، | #نويسنده درباره علم نحو نوشته است كه اولين كسى كه علم نحو را تأسيس كرد ابوالاسود دوئلى بود كه به دستور و راهنمايى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] اين كار را انجام داد. او از شيعيان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و از كاملترين و عاقلترين مردمان و شاعرى سريع الجواب بود.<ref>همان، ص40- 41</ref> | ||
#نويسنده محترم نوشته است كه يكى از تابعين به نام سعيد بن جبير اولين كسى بود كه در علم تفسير قرآن كتابى نوشت. كشى در رجالش از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت كرده كه ايشان فرمود سعيد بن جبير به [[امام سجاد(ع)|امام على بن الحسين(ع)]] اقتدا مى كرد و [[امام سجاد(ع)]] نيز وى را مىستود و سبب اينكه حجاج او را به شهادت رساند چيزى نبود جز تشيع وى. چون قبل از سعيد بن جبير كسى را نيافتيم كه تصنيفى درباره تفسير قرآن نوشته باشد، نام او را به عنوان اولين نويسنده تفسير آورديم.<ref>همان، | #نويسنده محترم نوشته است كه يكى از تابعين به نام سعيد بن جبير اولين كسى بود كه در علم تفسير قرآن كتابى نوشت. كشى در رجالش از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت كرده كه ايشان فرمود سعيد بن جبير به [[امام سجاد(ع)|امام على بن الحسين(ع)]] اقتدا مى كرد و [[امام سجاد(ع)]] نيز وى را مىستود و سبب اينكه حجاج او را به شهادت رساند چيزى نبود جز تشيع وى. چون قبل از سعيد بن جبير كسى را نيافتيم كه تصنيفى درباره تفسير قرآن نوشته باشد، نام او را به عنوان اولين نويسنده تفسير آورديم.<ref>همان، ص322</ref> | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه ابوعبدالله محمد بن عبدالله [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] (درگذشته 405ق) اولين كسى بود كه علم دراية الحديث را تدوين كرد. كتاب او مشتمل بر پنج جزء و پنجاه نوع است. [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و حافظ [[ذهبى]] تصريح كردهاند كه [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] شيعه است.<ref>همان، | #نويسنده تأكيد كرده است كه ابوعبدالله محمد بن عبدالله [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] (درگذشته 405ق) اولين كسى بود كه علم دراية الحديث را تدوين كرد. كتاب او مشتمل بر پنج جزء و پنجاه نوع است. [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و حافظ [[ذهبى]] تصريح كردهاند كه [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] شيعه است.<ref>همان، ص294</ref> | ||
#همچنين مؤلف نوشته است كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] اولين كسى بود كه نوشتهاى درباره اخلاق نوشت و در زمانى كه از جنگ صفين برمىگشت نامهاى به فرزندش نگاشت و امام اهل سنت ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسكرى در كتابش الزواجر و المواعظ همين نامه را به صورت كامل آورده و نوشته است كه اگر لازم باشد كه حكمتى با آب طلا نوشته شود به يقين همين نامه است.<ref>همان، | #همچنين مؤلف نوشته است كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] اولين كسى بود كه نوشتهاى درباره اخلاق نوشت و در زمانى كه از جنگ صفين برمىگشت نامهاى به فرزندش نگاشت و امام اهل سنت ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسكرى در كتابش الزواجر و المواعظ همين نامه را به صورت كامل آورده و نوشته است كه اگر لازم باشد كه حكمتى با آب طلا نوشته شود به يقين همين نامه است.<ref>همان، ص404</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش