پرش به محتوا

ارشاد در معرفت و وعظ و اخلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص'
جز (جایگزینی متن - 'رحمه الله' به 'رحمه‌الله')
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
خط ۷۰: خط ۷۰:
#مصون، اين کتاب شناخته نشد؛
#مصون، اين کتاب شناخته نشد؛
#معانى اخبار، نوشته حكيم ترمذى؛ هرچند در فهرست آثار خواجه حكيم ترمذى چنين کتابى ديده نمى‌شود؛
#معانى اخبار، نوشته حكيم ترمذى؛ هرچند در فهرست آثار خواجه حكيم ترمذى چنين کتابى ديده نمى‌شود؛
#نوادر الأصول، نوشته حكيم ترمذى؛ اگرچه مؤلف نامى از اين منبع نبرده است، اما مطابقت برخى احاديث و اخبار ارشاد با نوادر الأصول، تأييد مى‌كند كه مؤلف، اين کتاب را نيز در دست داشته است.<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، ص شصت و شش-هفتاد</ref>همچنين مصحح تأكيد كرده است كه: «آنچه در صفحات آتى عرضه مى‌شود، تحرير نسخه T است كه با نسخه P مقابله گرديده است. تفاوت‌هاى اين دو تحرير - خرد و كلان، حذف و اضافه - در پاورقى‌ها ضبط شده است.<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، ص هشتاد و نه</ref>
#نوادر الأصول، نوشته حكيم ترمذى؛ اگرچه مؤلف نامى از اين منبع نبرده است، اما مطابقت برخى احاديث و اخبار ارشاد با نوادر الأصول، تأييد مى‌كند كه مؤلف، اين کتاب را نيز در دست داشته است.<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، صشصت و شش-هفتاد</ref>همچنين مصحح تأكيد كرده است كه: «آنچه در صفحات آتى عرضه مى‌شود، تحرير نسخه T است كه با نسخه P مقابله گرديده است. تفاوت‌هاى اين دو تحرير - خرد و كلان، حذف و اضافه - در پاورقى‌ها ضبط شده است.<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، صهشتاد و نه</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۷۹: خط ۷۹:
#نويسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معلوم نساخته، يادآور شده است: بعضى از دوستان و ياران از من درخواست كردند تا دانسته‌هاى خود را در زمينه اخلاق و موعظه و عرفان - كه از پدرم خواجه امام ابوبكر بن محمد قلانسى(ره) و از استادان خويش (رض) آموخته‌ام - براى آنان املا كنم تا بهره‌مند شوند و مرا دعا كنند. بنده هرچند اهليت نداشتم، ولى اجابت كردم و از خداى تعالى توفيق اتمام و عصمت از خطا و زلت طلبيدم كه او بر آنچه خواهد، تواناست.<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، ص1</ref>
#نويسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معلوم نساخته، يادآور شده است: بعضى از دوستان و ياران از من درخواست كردند تا دانسته‌هاى خود را در زمينه اخلاق و موعظه و عرفان - كه از پدرم خواجه امام ابوبكر بن محمد قلانسى(ره) و از استادان خويش (رض) آموخته‌ام - براى آنان املا كنم تا بهره‌مند شوند و مرا دعا كنند. بنده هرچند اهليت نداشتم، ولى اجابت كردم و از خداى تعالى توفيق اتمام و عصمت از خطا و زلت طلبيدم كه او بر آنچه خواهد، تواناست.<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، ص1</ref>
#از جمله مطالب جالب نويسنده اين است: «ببايد دانستن كه علم، بامنفعت بود و بى‌منفعت بود. دليل بر آن است كه رسول(ص) فرموده است: «اللهم ارزقني علما نافعا»؛ «فرمود: اى بار خدايا مرا روزى كن علم سودمند» و مطلق نگفت كه: «يا رب مرا علم بسيار ده». اگر علم، چيزى سودمند نبودى، معنى نداشتى كه گفت: «علم سودمند ده» و دليل ديگر آنكه فرمود: «نعوذ بالله من علم لا ينفع»؛ «فرمود: به خداى مى‌اندخسم از علم ناسودمند»».<ref>متن کتاب، ص127</ref>«مى‌اندخسم»؛ يعنى پناه مى‌برم.
#از جمله مطالب جالب نويسنده اين است: «ببايد دانستن كه علم، بامنفعت بود و بى‌منفعت بود. دليل بر آن است كه رسول(ص) فرموده است: «اللهم ارزقني علما نافعا»؛ «فرمود: اى بار خدايا مرا روزى كن علم سودمند» و مطلق نگفت كه: «يا رب مرا علم بسيار ده». اگر علم، چيزى سودمند نبودى، معنى نداشتى كه گفت: «علم سودمند ده» و دليل ديگر آنكه فرمود: «نعوذ بالله من علم لا ينفع»؛ «فرمود: به خداى مى‌اندخسم از علم ناسودمند»».<ref>متن کتاب، ص127</ref>«مى‌اندخسم»؛ يعنى پناه مى‌برم.
#همان‌طوركه مصحح يادآور شده، مؤلف معمولا درباره موضوعات طرح‌شده، از ابراز نظر شخصى خوددارى كرده است و فقط در يك مورد، اختلاف نظر خود را اظهار داشته است: «آن كسان كه چنين پنداشته‌اند كه شرط توكل آن است كه دست از كسب بازدارى، گفته‌اند كه توكل به حق عيال و ستور و مهمان درست نيايد و اين سخن به نزد من درست نيست؛ چه، توكّل به همه جاى‌ها فريضه است و لكن بايد كه به باطن، دل بر كسب بندى، نه آنكه دست از كسب بازدارى؛ چه خواجه حكيم - رحمه اللّه - چنين گفته است كه كسب، حصار توكل است؛ چون دست از كسب بازدارى، توكل، ويران شود و همين خواجه گفته است: اگر از اسباب به ظاهر دست بازدارى، ظاهرت هلاك شود و به باطن اگر بر كسب و اسباب چفسى [بچسبى]، باطنت هلاك شود. ميانه رفتن، آن بود كه دست به اسباب، اندرزده دارى و باطن از اسباب جدا دارى...».<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، ص سى و نه و متن کتاب، ص152-153</ref>
#همان‌طوركه مصحح يادآور شده، مؤلف معمولا درباره موضوعات طرح‌شده، از ابراز نظر شخصى خوددارى كرده است و فقط در يك مورد، اختلاف نظر خود را اظهار داشته است: «آن كسان كه چنين پنداشته‌اند كه شرط توكل آن است كه دست از كسب بازدارى، گفته‌اند كه توكل به حق عيال و ستور و مهمان درست نيايد و اين سخن به نزد من درست نيست؛ چه، توكّل به همه جاى‌ها فريضه است و لكن بايد كه به باطن، دل بر كسب بندى، نه آنكه دست از كسب بازدارى؛ چه خواجه حكيم - رحمه اللّه - چنين گفته است كه كسب، حصار توكل است؛ چون دست از كسب بازدارى، توكل، ويران شود و همين خواجه گفته است: اگر از اسباب به ظاهر دست بازدارى، ظاهرت هلاك شود و به باطن اگر بر كسب و اسباب چفسى [بچسبى]، باطنت هلاك شود. ميانه رفتن، آن بود كه دست به اسباب، اندرزده دارى و باطن از اسباب جدا دارى...».<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، صسى و نه و متن کتاب، ص152-153</ref>
#نويسنده، يادآور شده است: «خواجه حكيم را - رحمه‌الله - پرسيدند كه مرد پيش دل خويش غم‌ها بيند؛ به چه داند كه اين غم‌هاى دينى است يا دنيايى؟ گفت: غم دينى، روشنايى دارد و بى‌پژمانى و هرچند غم دينى بيش شود، بنده را زارى به درِ مولى عز و جل بيشتر شود و غم دين، با بَر بود و چون مدتى غم خورد، بَرِ وى پديد آيد؛ يعنى حال باطن وى بهتر شود و غم دنيايى تاريكى دارد و تنگى و پژمانى...».<ref>همان، ص273</ref>منظور از «به درِ مولى»، به درگاه اوست و «با بَر»؛ يعنى با فايده.
#نويسنده، يادآور شده است: «خواجه حكيم را - رحمه‌الله - پرسيدند كه مرد پيش دل خويش غم‌ها بيند؛ به چه داند كه اين غم‌هاى دينى است يا دنيايى؟ گفت: غم دينى، روشنايى دارد و بى‌پژمانى و هرچند غم دينى بيش شود، بنده را زارى به درِ مولى عز و جل بيشتر شود و غم دين، با بَر بود و چون مدتى غم خورد، بَرِ وى پديد آيد؛ يعنى حال باطن وى بهتر شود و غم دنيايى تاريكى دارد و تنگى و پژمانى...».<ref>همان، ص273</ref>منظور از «به درِ مولى»، به درگاه اوست و «با بَر»؛ يعنى با فايده.


خط ۸۵: خط ۸۵:




براى کتاب حاضر، افزون بر فهرست مطالب.<ref>مقدمه کتاب، ص نه-سيزده</ref>و فهرست منابع.<ref>متن کتاب، ص381-388</ref>، فهرست‌هاى فنى بسيار متعدد و جديد و جالب، شامل آيات، احاديث نبوى، احاديث قدسى و اخبار انبياى پيشين، اخبار، اقوال و مأثورات مشايخ و ضرب‌المثل‌هاى عربى، به زبان محلى، جملات احترام‌آميز و دعائيه، كلمات نفرين، اشعار عربى، فارسى، مثل و مثل‌واره‌هاى فارسى و ترجمه مثل‌هاى عربى، واژه‌ها، تركيبات و افعال ناب فارسى و ساخته‌شده فارسى، واژه‌ها و اصطلاحات معارف دينى، اخلاقى و مدنى، حكايت‌ها، تمثيل‌ها، كسان (و فرشتگان)، نسبت‌ها، القاب، اديان، اقوام، نحله‌ها، مذاهب و طبقات اجتماعى، صنفى و عقيدتى، جاى‌ها و کتاب‌ها.<ref>همان، ص321-380</ref>نيز فراهم شده است.
براى کتاب حاضر، افزون بر فهرست مطالب.<ref>مقدمه کتاب، صنه-سيزده</ref>و فهرست منابع.<ref>متن کتاب، ص381-388</ref>، فهرست‌هاى فنى بسيار متعدد و جديد و جالب، شامل آيات، احاديث نبوى، احاديث قدسى و اخبار انبياى پيشين، اخبار، اقوال و مأثورات مشايخ و ضرب‌المثل‌هاى عربى، به زبان محلى، جملات احترام‌آميز و دعائيه، كلمات نفرين، اشعار عربى، فارسى، مثل و مثل‌واره‌هاى فارسى و ترجمه مثل‌هاى عربى، واژه‌ها، تركيبات و افعال ناب فارسى و ساخته‌شده فارسى، واژه‌ها و اصطلاحات معارف دينى، اخلاقى و مدنى، حكايت‌ها، تمثيل‌ها، كسان (و فرشتگان)، نسبت‌ها، القاب، اديان، اقوام، نحله‌ها، مذاهب و طبقات اجتماعى، صنفى و عقيدتى، جاى‌ها و کتاب‌ها.<ref>همان، ص321-380</ref>نيز فراهم شده است.


کتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعات را به‌صورت پاورقى آورده؛ در بسيارى از موارد، اختلاف نسخه‌هاى خطى بيان شده.<ref>همان، ص32، پاورقى 2 و...</ref>و...
کتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعات را به‌صورت پاورقى آورده؛ در بسيارى از موارد، اختلاف نسخه‌هاى خطى بيان شده.<ref>همان، ص32، پاورقى 2 و...</ref>و...


مصحح محترم، تصاويرى از وقف‌نامه و صفحات آغاز و انجام و اواسط نسخه خطى اثر حاضر را آورده است.<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، صفحات بعد از ص هشتاد و نه و قبل از ص1 كه شماره صفحه ندارد و تعداد 8 صفحه است</ref>
مصحح محترم، تصاويرى از وقف‌نامه و صفحات آغاز و انجام و اواسط نسخه خطى اثر حاضر را آورده است.<ref>ر.ك: مقدمه کتاب، صفحات بعد از صهشتاد و نه و قبل از ص1 كه شماره صفحه ندارد و تعداد 8 صفحه است</ref>


مصحح در تعليقاتش برخى از اعلام تاريخى را به‌صورت مختصر شناسانده و همچنين توضيحاتى در مورد احاديث و اخبار نبوى، اشعار، اصطلاحات، اعلام جغرافيايى، اقوال مشايخ، لغات و... ارائه كرده است.<ref>ر.ك: متن کتاب، ص291-320</ref>
مصحح در تعليقاتش برخى از اعلام تاريخى را به‌صورت مختصر شناسانده و همچنين توضيحاتى در مورد احاديث و اخبار نبوى، اشعار، اصطلاحات، اعلام جغرافيايى، اقوال مشايخ، لغات و... ارائه كرده است.<ref>ر.ك: متن کتاب، ص291-320</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش