۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نويسنده در آغاز، طى مقدمهاى كوتاه به انگيزه خود از تدوين اين تفسير، شيوه تفسير و منابع و مآخذ آن مىپردازد. آنگاه برابر شيوه معمول بيشتر مفسران كه در آغاز تفسير، برخى از مباحث علوم قرآنى را يادآور مىشوند، به بحث و بررسى مختصر درباره بعضى از مباحث مىپردازد كه حدود 35 صفحه را دربر مىگيرد. برخى از مباحث علوم قرآنى مطرح شده در اين بخش بدينترتيب است: تعريف قرآن، اسامى قرآن، كيفيت نزول، مكى و مدنى، جمع قرآن در زمان رسول الله(ص) و در زمان ابوبكر و عثمان، رسمالخط عثمانى، قرائات هفتگانه، اعجاز قرآن و وجوه آن، ترجمه قرآن، حروف مقطعه، تشبيه، استعاره، كنايه، تعريض و مجاز در قرآن. | نويسنده در آغاز، طى مقدمهاى كوتاه به انگيزه خود از تدوين اين تفسير، شيوه تفسير و منابع و مآخذ آن مىپردازد. آنگاه برابر شيوه معمول بيشتر مفسران كه در آغاز تفسير، برخى از مباحث علوم قرآنى را يادآور مىشوند، به بحث و بررسى مختصر درباره بعضى از مباحث مىپردازد كه حدود 35 صفحه را دربر مىگيرد. برخى از مباحث علوم قرآنى مطرح شده در اين بخش بدينترتيب است: تعريف قرآن، اسامى قرآن، كيفيت نزول، مكى و مدنى، جمع قرآن در زمان رسول الله(ص) و در زمان ابوبكر و عثمان، رسمالخط عثمانى، قرائات هفتگانه، اعجاز قرآن و وجوه آن، ترجمه قرآن، حروف مقطعه، تشبيه، استعاره، كنايه، تعريض و مجاز در قرآن. | ||
ايشان به اختصار درباره هر يك از گزارههاى ياد شده مطالبى را مطرح و ديدگاه خود را درباره آن بيان داشته است. و نيز به مانند برخى تفاسير در ذيل بعضى آيات، مباحث عمده علوم قرآنى را آورده است؛ مثلاً در ذيل آيه 7 سوره آل عمران.<ref>ج 3، | ايشان به اختصار درباره هر يك از گزارههاى ياد شده مطالبى را مطرح و ديدگاه خود را درباره آن بيان داشته است. و نيز به مانند برخى تفاسير در ذيل بعضى آيات، مباحث عمده علوم قرآنى را آورده است؛ مثلاً در ذيل آيه 7 سوره آل عمران.<ref>ج 3، ص149</ref>درباره محكم و متشابه نكاتى يادآور شده است. از اينرو مباحث مهم علوم قرآنى به اختصار در مقدمه تفسير و در ضمن تفسير آيات قرآنى مطرح شده است كه براى دستيابى و اطلاع از موارد عنوان شده، رجوع به جلد 31 و 32 تفسير كه در بردارنده فهرست موضوعات قرآن و تفسير است، ضروى مىنمايد. | ||
پس از مقدمه تفسير و مباحث علوم قرآنى، تفسير آيات آغاز گرديده و از ابتداى قرآن تا پايان آن به ترتيب سورهها، هر سوره به چندين بخش تقسيم گرديده و نكتههاى گوناگون تفسيرى آن مطرح شده است. | پس از مقدمه تفسير و مباحث علوم قرآنى، تفسير آيات آغاز گرديده و از ابتداى قرآن تا پايان آن به ترتيب سورهها، هر سوره به چندين بخش تقسيم گرديده و نكتههاى گوناگون تفسيرى آن مطرح شده است. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
دكتر وهبة زحيلى دراينباره مىنويسد: «چون من نياز شديدى را ميان گروههاى گوناگون مردم، كه از نظر فرهنگى در حدّ متوسطى هستند، احساس كردم و به اين نتيجه رسيدم كه مردم علاقه دارند محتواى كتاب الهى را بدانند و بر اين عقيدهاند كه از مهمترين چيزهايى كه در پيشگاه خداوند از انسان مورد پرسش قرار مىگيرد، قرآن كريم است، چه اينكه اگر فرد مسلمان به قرآن عمل كرد، حجت به نفع وى و در صورت عمل نكردن، حجت عليه اوست، بر آن شدم تفسيرى براى پاسخگويى به نيازهاى آنان بنويسم. با توجه به اينكه تفاسير قديمى به مثابه دائرةالمعارفى بزرگ هستند، من به بيان مستقيم معناى آيه اهتمام ورزيدم، بهگونهاى كه هرگاه انسان بخواهد يك آيه و يا تفسير آن را بخواند مقصود از آن آيه در ذهن او نقش ببندد. اين نخستين گام در موفقيت تفسير است؛ زيرا مهم اين است كه انسان مضمون آيه را به عنوان كلّ پيوسته و ناگسسته بفهمد و سپس چگونگى پيوند آيه را به ما قبل و ما بعدش، درك كند، چون آيات قرآن، هدف و غرض مشخصى را دنبال مىكنند، و من اين شيوه را در تفسير «المنير» انتخاب كردم. زمانى كه من در دبى رئيس دانشكده شريعت و قانون در دانشگاه امارات بودم و زن و فرزندى با من نبود، مدت پنج سال با فراغ بال در آنجا درنگ كردم به برخى كارهاى علمى پرداختم و همه اين فرصت پنج ساله را تابستان و زمستان به كار اين تفسير اشتغال داشتم و دو سال هم در دمشق، به چاپ و نشر آن پرداختم كه هفت سال كار مىشود.<ref>رضايى کرمانى، محمدعلى، | دكتر وهبة زحيلى دراينباره مىنويسد: «چون من نياز شديدى را ميان گروههاى گوناگون مردم، كه از نظر فرهنگى در حدّ متوسطى هستند، احساس كردم و به اين نتيجه رسيدم كه مردم علاقه دارند محتواى كتاب الهى را بدانند و بر اين عقيدهاند كه از مهمترين چيزهايى كه در پيشگاه خداوند از انسان مورد پرسش قرار مىگيرد، قرآن كريم است، چه اينكه اگر فرد مسلمان به قرآن عمل كرد، حجت به نفع وى و در صورت عمل نكردن، حجت عليه اوست، بر آن شدم تفسيرى براى پاسخگويى به نيازهاى آنان بنويسم. با توجه به اينكه تفاسير قديمى به مثابه دائرةالمعارفى بزرگ هستند، من به بيان مستقيم معناى آيه اهتمام ورزيدم، بهگونهاى كه هرگاه انسان بخواهد يك آيه و يا تفسير آن را بخواند مقصود از آن آيه در ذهن او نقش ببندد. اين نخستين گام در موفقيت تفسير است؛ زيرا مهم اين است كه انسان مضمون آيه را به عنوان كلّ پيوسته و ناگسسته بفهمد و سپس چگونگى پيوند آيه را به ما قبل و ما بعدش، درك كند، چون آيات قرآن، هدف و غرض مشخصى را دنبال مىكنند، و من اين شيوه را در تفسير «المنير» انتخاب كردم. زمانى كه من در دبى رئيس دانشكده شريعت و قانون در دانشگاه امارات بودم و زن و فرزندى با من نبود، مدت پنج سال با فراغ بال در آنجا درنگ كردم به برخى كارهاى علمى پرداختم و همه اين فرصت پنج ساله را تابستان و زمستان به كار اين تفسير اشتغال داشتم و دو سال هم در دمشق، به چاپ و نشر آن پرداختم كه هفت سال كار مىشود.<ref>رضايى کرمانى، محمدعلى، ص307</ref> | ||
== شيوه تفسير == | == شيوه تفسير == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
اين فصل از تفسير بسيار سودمند است؛ زيرا خواننده پيش از ورود در تفسير آيات، با مفردات و شرح لغات آن آشنا مىگردد و سپس به مطالعه تفسير آيات مىپردازد و در حقيقت اين فصل خود يك دوره تفسير وجيز قرآن است. | اين فصل از تفسير بسيار سودمند است؛ زيرا خواننده پيش از ورود در تفسير آيات، با مفردات و شرح لغات آن آشنا مىگردد و سپس به مطالعه تفسير آيات مىپردازد و در حقيقت اين فصل خود يك دوره تفسير وجيز قرآن است. | ||
مآخذ و منابع تفسير در اين بخش آنگونه كه از مقدمه تفسير پيداست، تفسير [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و بحر المحيط ابوحيان بوده است، و در موارد اندكى در پاورقى، مفردات [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]] را نيز به عنوان مأخذ يادآور شده است.<ref>همان، | مآخذ و منابع تفسير در اين بخش آنگونه كه از مقدمه تفسير پيداست، تفسير [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و بحر المحيط ابوحيان بوده است، و در موارد اندكى در پاورقى، مفردات [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]] را نيز به عنوان مأخذ يادآور شده است.<ref>همان، ص72 و ص61، پاورقى</ref> | ||
د) تفسير آيات: در اين بخش كه در حقيقت قلب تفسير و بيانكننده مراد و مقصود از آيات است نيز، بدون استثناء در سرتاسر تفسير ذيل هر بخشى از آيات آورده شده است. | د) تفسير آيات: در اين بخش كه در حقيقت قلب تفسير و بيانكننده مراد و مقصود از آيات است نيز، بدون استثناء در سرتاسر تفسير ذيل هر بخشى از آيات آورده شده است. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
برخى از آيات بدون سبب خاص نازل گرديده و برخى ديگر با توجه به يك سبب و قضيه خاص نازل شدهاند كه در مرتبه اول، آن آيات اشاره به آن سبب دارد، هر چند سبب نزول خاص، مخصص حكم آيه نيست و در موارد همانند آن، قابل تطبيق و جارى است. | برخى از آيات بدون سبب خاص نازل گرديده و برخى ديگر با توجه به يك سبب و قضيه خاص نازل شدهاند كه در مرتبه اول، آن آيات اشاره به آن سبب دارد، هر چند سبب نزول خاص، مخصص حكم آيه نيست و در موارد همانند آن، قابل تطبيق و جارى است. | ||
از اينرو دكتر زحيلى در مواردى كه آيات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زير عنوان «سبب النزول» روايات گوناگونى را كه در اينباره وارد گرديده به اختصار بيان كرده و برخى را بر برخى ديگر برترى داده است. هرچند در پارهاى از موارد، راه درست را نپيموده است؛ مثلاً درباره سوره دهر، آيه 8 و 9 تمامى مفسران اماميه و برخى از دانشمندان اهل سنت، شأن نزول آن را درباره على(ع) و فاطمه(س) و حسنين(ع) مىدانند، ولى ايشان ضمن نقل اين قضيه و استناد آن به مفسران، اين شأن نزول را صحيح نمىداند.<ref>همان، ج 29، | از اينرو دكتر زحيلى در مواردى كه آيات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زير عنوان «سبب النزول» روايات گوناگونى را كه در اينباره وارد گرديده به اختصار بيان كرده و برخى را بر برخى ديگر برترى داده است. هرچند در پارهاى از موارد، راه درست را نپيموده است؛ مثلاً درباره سوره دهر، آيه 8 و 9 تمامى مفسران اماميه و برخى از دانشمندان اهل سنت، شأن نزول آن را درباره على(ع) و فاطمه(س) و حسنين(ع) مىدانند، ولى ايشان ضمن نقل اين قضيه و استناد آن به مفسران، اين شأن نزول را صحيح نمىداند.<ref>همان، ج 29، ص287</ref>در اين بخش، منابع و مآخذ مفسر، با توجه به آنچه كه در مقدمه آمده است.<ref>مقدمه، ج 1، ص10</ref>و همچنين آنگونه كه در جلدهاى گوناگون تفسير نيز به آن اشاره شده است، اسباب النزول واحدى، تفسير در المنثور [[سيوطى]] و تفسير خازن است.<ref>فصلنامه بينات، شماره 2، ص117</ref>هر چند گاهى به تفاسير و جوامع حديثى مشهور ديگر نيز رجوع شده است؛ مانند: تفسير طبرى و [[صحيح بخارى]].<ref>متن كتاب، ج 2 ص211 و 227</ref>ايشان در هر مورد مأخذ و مرجعى كه از آن نقل كرده، و در هنگام نقل روايات سبب نزول، سلسله سند و راوى و صحابى نقل كننده و حاضر در جريان واقعه را يادآور مىشود. | ||
دكتر زحيلى درباره بحث «اسباب نزول» در تفسير خود مىنويسد: «من در اين تفسير كوشيدهام تا شأن نزولهايى را كه صحيح نيست، ذكر نكنم، همچنين از ميان برخى اسرائيليات و سخنانى كه از بنىاسرائيل از طريق كتابهاى كعب الاحبار و وهب بن منبه در كتابهاى ما وارد شده و فرهنگ بعضى از مسلمانها متأثر از آن شده است و تصور كردهاند كه اينها از پيامبر(ص) است، ولى روشن شده كه اينگونه مطالب، از بنىاسرائيل است، پرهيز نمودهام و هر مطلبى را كه غيرصحيح بود، ذكر نكردهام و...».<ref>فصلنامه بينات،ش 2، | دكتر زحيلى درباره بحث «اسباب نزول» در تفسير خود مىنويسد: «من در اين تفسير كوشيدهام تا شأن نزولهايى را كه صحيح نيست، ذكر نكنم، همچنين از ميان برخى اسرائيليات و سخنانى كه از بنىاسرائيل از طريق كتابهاى كعب الاحبار و وهب بن منبه در كتابهاى ما وارد شده و فرهنگ بعضى از مسلمانها متأثر از آن شده است و تصور كردهاند كه اينها از پيامبر(ص) است، ولى روشن شده كه اينگونه مطالب، از بنىاسرائيل است، پرهيز نمودهام و هر مطلبى را كه غيرصحيح بود، ذكر نكردهام و...».<ref>فصلنامه بينات،ش 2، ص116</ref> | ||
ز) تناسب آيات: تناسب آيات و سورهها كه از مباحث مهم علوم قرآنى است كه در آن به نوع پيوند آيات و سورها پرداخته مىشود. برخى از مفسران به موضوع تناسب آيات و سورهها اهتمام فراوان داشته و توانستهاند بدينوسيله برخى ابهامات تفسيرى را كشف و شرحى براى پارهاى از پرسشهاى قرآنى بيابند. | ز) تناسب آيات: تناسب آيات و سورهها كه از مباحث مهم علوم قرآنى است كه در آن به نوع پيوند آيات و سورها پرداخته مىشود. برخى از مفسران به موضوع تناسب آيات و سورهها اهتمام فراوان داشته و توانستهاند بدينوسيله برخى ابهامات تفسيرى را كشف و شرحى براى پارهاى از پرسشهاى قرآنى بيابند. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
دكتر [[زحیلی، وهبه|وهبه زحيلى]] در تفسير خود، در آغاز هر سوره، ارتباط آن را با سوره پيشين يادآور شده است؛ از اينرو توانسته است به پارهاى از نكتههاى تفسيرى از اين زاويه دست يابد. | دكتر [[زحیلی، وهبه|وهبه زحيلى]] در تفسير خود، در آغاز هر سوره، ارتباط آن را با سوره پيشين يادآور شده است؛ از اينرو توانسته است به پارهاى از نكتههاى تفسيرى از اين زاويه دست يابد. | ||
تناسب سُوَر عموماً براى مفسرانى داراى اهميت بيشتر است كه ديدگاه توقيفى بودن ترتيب سورهها را پذيرفتهاند و نويسنده از اين جمله است.<ref>متن كتاب، ج 1، | تناسب سُوَر عموماً براى مفسرانى داراى اهميت بيشتر است كه ديدگاه توقيفى بودن ترتيب سورهها را پذيرفتهاند و نويسنده از اين جمله است.<ref>متن كتاب، ج 1، ص23</ref>درباره تناسب آيات نيز ايشان غافل نبوده و در برخى مواضع آيات كه تناسب، مشهود و آشكار بوده است فصلى را با عنوان «المناسبة» به اين مهم، اختصاص داده و به اختصار مطالب مفيدى را يادآور شده است. ذكر اين نكته خالى از فايده نيست كه تناسب آيات و فهم ارتباط آنها با يكديگر، ناگفتههاى فراوانى را در قرآن هويدا مىسازد كه جز از اين راه، از راه ديگر، فهم آن ممكن نيست؛ از اينروى تناسب آيات بيشتر از تناسب سُوَر در فهم آيات كاربرد دارد. | ||
== گرايش تفسير == | == گرايش تفسير == | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
همچنين بخش «فقه الحياة و الأحكام» كه در سراسر تفسير بدون استثناء وجود دارد، در بردارنده برداشت از آيات و احكام آن (وضعيّه و تكليفيه) است كه خود نشانگر توجه مفسر به برداشتهاى فقهى از آيات است. | همچنين بخش «فقه الحياة و الأحكام» كه در سراسر تفسير بدون استثناء وجود دارد، در بردارنده برداشت از آيات و احكام آن (وضعيّه و تكليفيه) است كه خود نشانگر توجه مفسر به برداشتهاى فقهى از آيات است. | ||
البته روش ايشان در تفسير روش تحليلى است كه عقلى و اجتهادى محسوب مىگردد و از جهتى به تقارب بين مذاهب نظر دارد..<ref>المفسرون حياتهم و منهجهم، | البته روش ايشان در تفسير روش تحليلى است كه عقلى و اجتهادى محسوب مىگردد و از جهتى به تقارب بين مذاهب نظر دارد..<ref>المفسرون حياتهم و منهجهم، ص685</ref>از لحاظ فكرى، گاه گرايش اشعرىگرى خود را در اين تفسير نمايانده است؛ از جمله در مسئله رؤيت كه طبق مذهب ظاهرگرايان گذشته رفتار نموده است.<ref>تفسير و مفسران، ج 2، ص507 و المنير، جزء 7، ص316</ref> | ||
== منابع تفسير == | == منابع تفسير == |
ویرایش