۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سرگذشت نامه' به 'سرگذشتنامه') |
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز و مطالب در پانزده فصل، تنظيم شده است. | كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز و مطالب در پانزده فصل، تنظيم شده است. | ||
نويسنده قبل از اين اثر، كتابى تحت عنوان «تأسيس الشيعة الكرام لفنون الإسلام» را نوشته و آن را بر فصلهايى مرتب ساخته كه مشتملند بر علومى كه شيعه، در بنيانگذارى آنها پيشگام بوده است، اما ترتيب اشخاص در آن، به ترتيب حروف نبوده، بلكه به ترتيب طبقات ذكر شده است و از آنجا كه آن كتاب تا اندازهاى مفصل و بزرگ شده بود، لذا آن كتاب را به نام «الشيعة و فنون الإسلام» مختصر كرده است. وى در اين اثر، مطالب را به ترتيب شرافت علوم فصلبندى نموده است.<ref>صدر، سيد حسن، | نويسنده قبل از اين اثر، كتابى تحت عنوان «تأسيس الشيعة الكرام لفنون الإسلام» را نوشته و آن را بر فصلهايى مرتب ساخته كه مشتملند بر علومى كه شيعه، در بنيانگذارى آنها پيشگام بوده است، اما ترتيب اشخاص در آن، به ترتيب حروف نبوده، بلكه به ترتيب طبقات ذكر شده است و از آنجا كه آن كتاب تا اندازهاى مفصل و بزرگ شده بود، لذا آن كتاب را به نام «الشيعة و فنون الإسلام» مختصر كرده است. وى در اين اثر، مطالب را به ترتيب شرافت علوم فصلبندى نموده است.<ref>صدر، سيد حسن، ص21</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه محقق، پس از اشاره به روش تحقيق و اقدامات صورتگرفته در مورد كتاب، زندگىنامه نويسنده، ذكر شده است.<ref>مقدمه محقق، | در مقدمه محقق، پس از اشاره به روش تحقيق و اقدامات صورتگرفته در مورد كتاب، زندگىنامه نويسنده، ذكر شده است.<ref>مقدمه محقق، ص11</ref> | ||
در مقدمه نويسنده، به اين نكته اشاره شده كه اين كتاب، خلاصهاى از مطالب اثر قبلى نويسنده، تحت عنوان «تأسيس الشيعة الكرام لفنون الإسلام» مىباشد.<ref>صدر، سيد حسن، | در مقدمه نويسنده، به اين نكته اشاره شده كه اين كتاب، خلاصهاى از مطالب اثر قبلى نويسنده، تحت عنوان «تأسيس الشيعة الكرام لفنون الإسلام» مىباشد.<ref>صدر، سيد حسن، ص21</ref> | ||
در فصل اول، به تقدم شيعه در علوم قرآن پرداخته شده است. نويسنده، معتقد است [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نخستين كسى بود كه علوم قرآن را به چندين نوع تقسيم كرد و شصت نوع آن را ديكته فرمود و براى هر نوع، مثال ويژهاى ذكر كرد و اين در كتابى است كه تا امروز، در دسترس ما قرار دارد و به طرق متعددى از آن روايت مىكنيم و همين كتاب، اصل است براى كسانى كه در انواع علوم قرآن، چيزى نوشتهاند.<ref>متن كتاب، | در فصل اول، به تقدم شيعه در علوم قرآن پرداخته شده است. نويسنده، معتقد است [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نخستين كسى بود كه علوم قرآن را به چندين نوع تقسيم كرد و شصت نوع آن را ديكته فرمود و براى هر نوع، مثال ويژهاى ذكر كرد و اين در كتابى است كه تا امروز، در دسترس ما قرار دارد و به طرق متعددى از آن روايت مىكنيم و همين كتاب، اصل است براى كسانى كه در انواع علوم قرآن، چيزى نوشتهاند.<ref>متن كتاب، ص61</ref> | ||
در فصل دوم، در ضمن ده بحث، از تقدم شيعه در علوم حديث بحث شده است. نويسنده بر اين باور است كه مسلمانان صدر اسلام، اعم از صحابه و تابعين، در نوشتن حديث اختلاف داشتند و درحالىكه بيشترشان آن را بد و ناروا مىپنداشتند، گروهى آن را خوب و جايز مىدانستند و حديث بسيارى هم نوشتند كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و فرزند بزرگوارش امام حسن(ع) از همين گروه بودند؛ چنانكه [[سيوطى]] در «تدريب الراوي» اين معنا را نوشته است.<ref>همان، | در فصل دوم، در ضمن ده بحث، از تقدم شيعه در علوم حديث بحث شده است. نويسنده بر اين باور است كه مسلمانان صدر اسلام، اعم از صحابه و تابعين، در نوشتن حديث اختلاف داشتند و درحالىكه بيشترشان آن را بد و ناروا مىپنداشتند، گروهى آن را خوب و جايز مىدانستند و حديث بسيارى هم نوشتند كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و فرزند بزرگوارش امام حسن(ع) از همين گروه بودند؛ چنانكه [[سيوطى]] در «تدريب الراوي» اين معنا را نوشته است.<ref>همان، ص145 - 150</ref> | ||
در فصل سوم، به تقدم شيعه در علم فقه، در ضمن چهار بحث زير اشاره شده است: | در فصل سوم، به تقدم شيعه در علم فقه، در ضمن چهار بحث زير اشاره شده است: | ||
الف)- نخستين كسى كه فقه را به ترتيب ابواب تدوين كرد: وى على بن ابورافع مولاى رسول خدا(ص) بود.<ref>همان، | الف)- نخستين كسى كه فقه را به ترتيب ابواب تدوين كرد: وى على بن ابورافع مولاى رسول خدا(ص) بود.<ref>همان، ص241</ref> | ||
ب)- مشاهير فقهاى شيعه در صدر اول: كه عبارتند از: زراره؛ معروف بن خربوذ؛ بريد؛ ابوبصير اسدى؛ فضيل بن يسار و محمد بن مسلم طائفى و گفته شده كه در بين اينان، زراره از همه فقيهتر بوده است و بعضى بهجاى ابوبصير اسدى، ابوبصير مرادى را ذكر كردهاند كه نامش ليث بن بخترى است.<ref>همان، | ب)- مشاهير فقهاى شيعه در صدر اول: كه عبارتند از: زراره؛ معروف بن خربوذ؛ بريد؛ ابوبصير اسدى؛ فضيل بن يسار و محمد بن مسلم طائفى و گفته شده كه در بين اينان، زراره از همه فقيهتر بوده است و بعضى بهجاى ابوبصير اسدى، ابوبصير مرادى را ذكر كردهاند كه نامش ليث بن بخترى است.<ref>همان، ص246</ref> | ||
ج)- فقهائى كه در صدر اول، طبق مذهب جعفرى كتاب نوشتهاند: شيخ ابوالقاسم جعفر بن سعيد كه معروف به «محقق» است در اول كتاب «معتبر» كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را ذكر مىكند، چنين مىنويسد: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در سايه تعليم و تربيتش بسى فقهاى نامدار و دانشمندان بزرگ، پروراند كه از پاسخهاى مسائل و بهرهبردارى از خرمن علم حضرتش چهارصد كتاب ارزنده نوشتند»، ولى نويسنده، معتقد است اين تعداد، از مؤلفات بزرگان و نامداران شاگردان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است؛ وگرنه شيخ شمسالدين محمد بن مكى، معروف به [[شهيد اول]] در آغاز كتاب «ذكرى» با صراحت گويد: از پاسخهائى كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به مسائل مىداد روشن مىشود كه چهار هزار نفر، كتاب نوشتند كه بعضى از آنان، عراقى و برخى حجازى و عدهاى خراسانى و گروهى شامى بودند.<ref>همان، | ج)- فقهائى كه در صدر اول، طبق مذهب جعفرى كتاب نوشتهاند: شيخ ابوالقاسم جعفر بن سعيد كه معروف به «محقق» است در اول كتاب «معتبر» كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را ذكر مىكند، چنين مىنويسد: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در سايه تعليم و تربيتش بسى فقهاى نامدار و دانشمندان بزرگ، پروراند كه از پاسخهاى مسائل و بهرهبردارى از خرمن علم حضرتش چهارصد كتاب ارزنده نوشتند»، ولى نويسنده، معتقد است اين تعداد، از مؤلفات بزرگان و نامداران شاگردان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است؛ وگرنه شيخ شمسالدين محمد بن مكى، معروف به [[شهيد اول]] در آغاز كتاب «ذكرى» با صراحت گويد: از پاسخهائى كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به مسائل مىداد روشن مىشود كه چهار هزار نفر، كتاب نوشتند كه بعضى از آنان، عراقى و برخى حجازى و عدهاى خراسانى و گروهى شامى بودند.<ref>همان، ص248 و 249</ref> | ||
د)- مجموعههاى بزرگ فقهى اصحاب ائمه(ع): برخى از آنها عبارتند از: | د)- مجموعههاى بزرگ فقهى اصحاب ائمه(ع): برخى از آنها عبارتند از: | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
8. «الجامع الكبير في الفقه»، تأليف على بن محمد بن شيره كاشانى ابوالحسن كه كتابهاى بسيار نوشته است. | 8. «الجامع الكبير في الفقه»، تأليف على بن محمد بن شيره كاشانى ابوالحسن كه كتابهاى بسيار نوشته است. | ||
9. «المشيخة» نوشته حسن بن محبوب ابوعلى سراد كه از بزرگان شيعه و از اصحاب [[امام رضا(ع)]] بود و در سال 224ق، از دنيا رفت و.<ref>همان، | 9. «المشيخة» نوشته حسن بن محبوب ابوعلى سراد كه از بزرگان شيعه و از اصحاب [[امام رضا(ع)]] بود و در سال 224ق، از دنيا رفت و.<ref>همان، ص251 - 255</ref> | ||
در فصل چهارم، در سه بحث زير، به تقدم در علم كلام اشاره شده است: | در فصل چهارم، در سه بحث زير، به تقدم در علم كلام اشاره شده است: | ||
1. نخستين كسى كه در علم كلام به تأليف و تدوين پرداخت: وى عيسى بن روضه تابعى بود كه در امامت كتاب نوشت و تا زمان ابوجعفر منصور زنده بود و از خاصان وى شد و او همو است كه باب علم كلام را گشود و نقاب از چهره اين علم برگرفت.<ref>همان، | 1. نخستين كسى كه در علم كلام به تأليف و تدوين پرداخت: وى عيسى بن روضه تابعى بود كه در امامت كتاب نوشت و تا زمان ابوجعفر منصور زنده بود و از خاصان وى شد و او همو است كه باب علم كلام را گشود و نقاب از چهره اين علم برگرفت.<ref>همان، ص259</ref> | ||
2. نخستين كسى كه در تشيع وارد مناظره شد: وى كميت بن زياد شاعر بود كه بر حقانيت تشيع دليل و برهان آورد و اگر او نبود، شيعه به روش استدلال بر حقانيت مذهب خود آشنا نمىشد.<ref>همان، | 2. نخستين كسى كه در تشيع وارد مناظره شد: وى كميت بن زياد شاعر بود كه بر حقانيت تشيع دليل و برهان آورد و اگر او نبود، شيعه به روش استدلال بر حقانيت مذهب خود آشنا نمىشد.<ref>همان، ص262</ref> | ||
3. مشاهير پيشوايان علم كلام كه شيعه بودهاند: در اين قسمت، پنج طبقه ذكر شده است كه از جمله افراد معرفىشده، عبارتند از: كميل بن زياد، [[سلیم بن قیس هلالی|سليم بن قيس]] هلالى، حارث اعور همدانى، جابر بن يزيد بن حارث جعفى و.<ref>همان، | 3. مشاهير پيشوايان علم كلام كه شيعه بودهاند: در اين قسمت، پنج طبقه ذكر شده است كه از جمله افراد معرفىشده، عبارتند از: كميل بن زياد، [[سلیم بن قیس هلالی|سليم بن قيس]] هلالى، حارث اعور همدانى، جابر بن يزيد بن حارث جعفى و.<ref>همان، ص274 - 322</ref> | ||
در پنجمين فصل، به تقدم شيعه در علم اصول پرداخته شده است. نويسنده، معتقد است نخستين كسى كه درب اين علم را به روى مردم گشود و مسائلش را از هم باز و جدا نمود، امام باقر(ع) و پس از وى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بود. نويسنده بر اين باور است كه اين دو بزرگوار، قواعد و مسائل اصول فقه را بر گروهى از شاگردانشان، ديكته فرمودند و آنان هم اين گفتهها را جمعآورى نموده و مسائلى از اين علم را پرداختند كه متأخرين بر طبق مباحث علم اصول، آنها را مرتب ساخته و در اين باره كتابها نوشتند.<ref>همان، | در پنجمين فصل، به تقدم شيعه در علم اصول پرداخته شده است. نويسنده، معتقد است نخستين كسى كه درب اين علم را به روى مردم گشود و مسائلش را از هم باز و جدا نمود، امام باقر(ع) و پس از وى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بود. نويسنده بر اين باور است كه اين دو بزرگوار، قواعد و مسائل اصول فقه را بر گروهى از شاگردانشان، ديكته فرمودند و آنان هم اين گفتهها را جمعآورى نموده و مسائلى از اين علم را پرداختند كه متأخرين بر طبق مباحث علم اصول، آنها را مرتب ساخته و در اين باره كتابها نوشتند.<ref>همان، ص325</ref> | ||
از ديگر علومى كه نويسنده به تقدم شيعه در آنها اشاره نموده، عبارتند از: فرقهشناسى؛ مكارم اخلاق؛ سيرهنگارى؛ تاريخ اسلامى؛ جغرافيا در صدر اسلام؛ لغت؛ انشاء؛ معانى و بيان؛ عروض؛ فنون شعر در اسلام؛ صرف و نحو. | از ديگر علومى كه نويسنده به تقدم شيعه در آنها اشاره نموده، عبارتند از: فرقهشناسى؛ مكارم اخلاق؛ سيرهنگارى؛ تاريخ اسلامى؛ جغرافيا در صدر اسلام؛ لغت؛ انشاء؛ معانى و بيان؛ عروض؛ فنون شعر در اسلام؛ صرف و نحو. |
ویرایش