۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(←ساختار) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''شرح نظم الدر (شرح قصيده تائيه كبراى ابن فارض)'''، از آثار ادبى - عرفانى حكيم و عارف و فقيه و شاعر و اديب مشهور، [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى]] (770 - 835ق)، به زبان فارسى است. اين كتاب، شرح قصيده تائيه كبرى، شاهكار و سروده [[ابن فارض، عمر بن علی|ابوحفص عمر بن على]]، مشهور به [[ابن فارض، عمر بن علی|ابن فارض]] (576 - 632ق) است. | '''شرح نظم الدر (شرح قصيده تائيه كبراى ابن فارض)'''، از آثار ادبى - عرفانى حكيم و عارف و فقيه و شاعر و اديب مشهور، [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى]] (770 - 835ق)، به زبان فارسى است. اين كتاب، شرح قصيده تائيه كبرى، شاهكار و سروده [[ابن فارض، عمر بن علی|ابوحفص عمر بن على]]، مشهور به [[ابن فارض، عمر بن علی|ابن فارض]] (576 - 632ق) است. | ||
نام اصلى و مشهور قصيده تائيه كبراى ابن فارض، «نظم السلوك» است<ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص سى و يك و مدخل ابن فارض در دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج4، ص 376</ref> | نام اصلى و مشهور قصيده تائيه كبراى [[ابن فارض، عمر بن علی|ابن فارض]]، «نظم السلوك» است<ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص سى و يك و مدخل ابن فارض در دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج4، ص 376</ref> | ||
مراحل مختلف سلوك عرفانى، در اين قصيده به نظم آمده است، اما صائنالدين قصيده ابن فارض را موسوم به «نظم الدر» دانسته و لذا كتاب خود را «شرح نظم الدر» ناميده است. اين وجه تسميه را مضمون بيت 724 و 725 كه ابن فارض در آن، معارف و حقايق موجود در شعر خود را «درر درياهاى جمع» مىداند كه براى مخاطبانش صيد كرده است، تقويت مىكند<ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و چهارده</ref> | مراحل مختلف سلوك عرفانى، در اين قصيده به نظم آمده است، اما [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] قصيده [[ابن فارض، عمر بن علی|ابن فارض]] را موسوم به «نظم الدر» دانسته و لذا كتاب خود را «شرح نظم الدر» ناميده است. اين وجه تسميه را مضمون بيت 724 و 725 كه ابن فارض در آن، معارف و حقايق موجود در شعر خود را «درر درياهاى جمع» مىداند كه براى مخاطبانش صيد كرده است، تقويت مىكند<ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و چهارده</ref> | ||
در ميان آثار | در ميان آثار [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]]، رساله «شرح نظم الدر»، درخشش خاصى دارد. قصيده تائيه كبرى، معراجنامه [[ابن فارض، عمر بن علی|ابن فارض]] بشمار مىرود؛ زيرا سراسرش سخن از محبت به حضرت حق تعالى است. صائنالدين اين شرح را به هنگام جوانى و مقارن بازگشت از سفر به ممالك اسلامى نگاشته و در سال 806ق، آن را به پايان برده است<ref>شرح نظم الدر، ص 307</ref> | ||
خانم دكتر اكرم جودى نعمتى، به تصحيح و تحقيق اين رساله همت نهاده است. | خانم دكتر اكرم جودى نعمتى، به تصحيح و تحقيق اين رساله همت نهاده است. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#فهرستها. | #فهرستها. | ||
متن اصلى كتاب، شرح ترتيبى است و بر اساس قصيده تائيه ابن فارض سامان يافته است و طبقهبندى خاصى ندارد، جز آنكه مؤلف در آغاز، مقدمهاى مشتمل بر يك «اصل» و چهارده «وصل» ذكر كرده است. | متن اصلى كتاب، شرح ترتيبى است و بر اساس قصيده تائيه [[ابن فارض، عمر بن علی|ابن فارض]] سامان يافته است و طبقهبندى خاصى ندارد، جز آنكه مؤلف در آغاز، مقدمهاى مشتمل بر يك «اصل» و چهارده «وصل» ذكر كرده است. | ||
نثر صائنالدين در «شرح نظم الدر»، بهشدت متأثر از زبان عربى است و صائنالدين چه در زمينه مفردات و چه در قلمرو تركيبات، با گشادهرويى فراوان به پيشواز زبان عربى مىرود و حتى در مواردى واژگان عربى را چنان بىاعتدال در اين رساله مىنشاند كه عرصه را بر صاحبخانه تنگ مىكند؛ لذا موارد بسيارى مشاهده مىشود كه تنها ساختمان دستورى و حروف و افعال از آن زبان فارسى است و اگر سهم زبان عربى را از آنها برداريم، چيزى برجاى نمىماند. تركيبات «شرح نظم الدر»، يكى از ويژگىهاى سبك صائنالدين در رساله مزبور است. ساختار اين تركيبات نيز بيش از آنكه از عناصر فارسى مايه گرفته باشد، وامدار زبان عربى است. با وجود اين اثرپذيرى از زبان عربى، ذكر يك نكته ضرورى است و آن اينكه صائنالدين هنگامى كه از بيان علمى مطالب فارغ مىشود، كمتر تحت تأثير عربى باقى مىماند و بهخصوص در مطالب عاطفى و تغزلى، گرايش او را به فارسى سره و عبارات روان و آهنگين، بهروشنى مىبينيم و جملات معترضه پىدرپى كه ناشى از اطنابجويى نويسندگان اين دوره است و موجب دورى از مطلب اصلى و پيچيدگى كلام مىگردد، در «شرح نظم الدر» فراوان است و مشكل زمانى چند برابر مىشود كه برخى مسامحههاى دستورى نيز در آنها راه پيدا مىكند؛ مثلا ترتيب دستورى واژهها در هم مىريزد، اجزاى افعال مركب از هم جدا مىشود و «را»ى زايد در ميانشان راه مىيابد و سرانجام جملات طويل بدون فعل رها مىشوند؛ گويا خود نويسنده نيز مقصود را گم مىكند. صائنالدين «شرح نظم الدر» را به سبك نثر فنى معتدل نگاشته است. اين سبك در آن روزگار، رونق پيشين خود را از دست داده بود و رساله مورد بحث از اين ديدگاه داراى ارزش است. البته قلم صائنالدين در غير از مواردى كه به مسائل علمى مىپردازد و نيز غير از مقدمه و «وصل»هاى مقدمه، به سادگى مىگرايد، اما در مجموع مىتوان گفت كه «شرح نظم الدر» نمونهاى است از نثر فنى در پايان دوره رونق اين سبك. صائنالدين در رساله مورد بحث، به انواع آرايههاى سخن از سجع، ترصيع، موازنه، جناس، مراعات نظير و نيز انواع صور خيال توجه دارد. تركيبات ابداعى در كانون زيبايىهاى نثر صائنالدين قرار گرفته است. اين تركيبات خوشآهنگ، بيشتر از نوع وصفى هستند و اغلب با موصوف خود تضمين مزدوج مىسازند<ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و ده</ref> | نثر [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] در «شرح نظم الدر»، بهشدت متأثر از زبان عربى است و [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] چه در زمينه مفردات و چه در قلمرو تركيبات، با گشادهرويى فراوان به پيشواز زبان عربى مىرود و حتى در مواردى واژگان عربى را چنان بىاعتدال در اين رساله مىنشاند كه عرصه را بر صاحبخانه تنگ مىكند؛ لذا موارد بسيارى مشاهده مىشود كه تنها ساختمان دستورى و حروف و افعال از آن زبان فارسى است و اگر سهم زبان عربى را از آنها برداريم، چيزى برجاى نمىماند. تركيبات «شرح نظم الدر»، يكى از ويژگىهاى سبك [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] در رساله مزبور است. ساختار اين تركيبات نيز بيش از آنكه از عناصر فارسى مايه گرفته باشد، وامدار زبان عربى است. با وجود اين اثرپذيرى از زبان عربى، ذكر يك نكته ضرورى است و آن اينكه صائنالدين هنگامى كه از بيان علمى مطالب فارغ مىشود، كمتر تحت تأثير عربى باقى مىماند و بهخصوص در مطالب عاطفى و تغزلى، گرايش او را به فارسى سره و عبارات روان و آهنگين، بهروشنى مىبينيم و جملات معترضه پىدرپى كه ناشى از اطنابجويى نويسندگان اين دوره است و موجب دورى از مطلب اصلى و پيچيدگى كلام مىگردد، در «شرح نظم الدر» فراوان است و مشكل زمانى چند برابر مىشود كه برخى مسامحههاى دستورى نيز در آنها راه پيدا مىكند؛ مثلا ترتيب دستورى واژهها در هم مىريزد، اجزاى افعال مركب از هم جدا مىشود و «را»ى زايد در ميانشان راه مىيابد و سرانجام جملات طويل بدون فعل رها مىشوند؛ گويا خود نويسنده نيز مقصود را گم مىكند. [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] «شرح نظم الدر» را به سبك نثر فنى معتدل نگاشته است. اين سبك در آن روزگار، رونق پيشين خود را از دست داده بود و رساله مورد بحث از اين ديدگاه داراى ارزش است. البته قلم [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] در غير از مواردى كه به مسائل علمى مىپردازد و نيز غير از مقدمه و «وصل»هاى مقدمه، به سادگى مىگرايد، اما در مجموع مىتوان گفت كه «شرح نظم الدر» نمونهاى است از نثر فنى در پايان دوره رونق اين سبك. صائنالدين در رساله مورد بحث، به انواع آرايههاى سخن از سجع، ترصيع، موازنه، جناس، مراعات نظير و نيز انواع صور خيال توجه دارد. تركيبات ابداعى در كانون زيبايىهاى نثر [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] قرار گرفته است. اين تركيبات خوشآهنگ، بيشتر از نوع وصفى هستند و اغلب با موصوف خود تضمين مزدوج مىسازند<ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و ده</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
الف) مقدمه مصحح كتاب: دكتر اكرم جودى نعمتى دو مقدمه دارد؛ در مقدمه اول تحت عنوان پيشگفتار، با اشاره به اهميت تائيه ابن فارض و شرح على بن محمد تركه اصفهانى، روش تحقيق و نسخههاى مورد استفاده خود را معرفى و از استادان و ساير ياورانش در به ثمر رساندن تصحيح كتاب، تشكر كرده است. در مقدمه دوم، تحت عنوان مقدمه مصحح كه مفصل و عالمانه و مستند و تحليلى است و شامل بيش از صد صفحه مىشود، توضيحات بسيار سودمندى درباره شرح حال و منزلت علمى سراينده تائيه كبرا (ابن فارض) و همچنين شارح آن (صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى) و همچنين گزارش جامع و گويايى از مباحث مطرح در كتاب ذكر كرده است. | الف) مقدمه مصحح كتاب: دكتر اكرم جودى نعمتى دو مقدمه دارد؛ در مقدمه اول تحت عنوان پيشگفتار، با اشاره به اهميت تائيه ابن فارض و شرح على بن محمد تركه اصفهانى، روش تحقيق و نسخههاى مورد استفاده خود را معرفى و از استادان و ساير ياورانش در به ثمر رساندن تصحيح كتاب، تشكر كرده است. در مقدمه دوم، تحت عنوان مقدمه مصحح كه مفصل و عالمانه و مستند و تحليلى است و شامل بيش از صد صفحه مىشود، توضيحات بسيار سودمندى درباره شرح حال و منزلت علمى سراينده تائيه كبرا (ابن فارض) و همچنين شارح آن ([[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى]]) و همچنين گزارش جامع و گويايى از مباحث مطرح در كتاب ذكر كرده است. | ||
ب) متن اصلى كتاب: «شرح نظم الدر»، كتاب حب الهى و تفسير عاشقانه هستى بر مبناى عرفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است. صائنالدين با براعت استهلالى كه در آن به كار گرفته، اين معنا را به خواننده مىرساند كه سراسر كتاب، گفتگو درباره همين يك اصل است: '''«يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»''' (مائده: 54): | ب) متن اصلى كتاب: «شرح نظم الدر»، كتاب حب الهى و تفسير عاشقانه هستى بر مبناى عرفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است. [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] با براعت استهلالى كه در آن به كار گرفته، اين معنا را به خواننده مىرساند كه سراسر كتاب، گفتگو درباره همين يك اصل است: '''«يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»''' (مائده: 54): | ||
«حمد بىحد، خداى را كه نهال بود و نابود از رياض اراضى «كان الله» مقطوع كرده، در عين آن قطع، حضرتى را كه كشتهزار حبوب «يُحِبُّهُمْ» شايد، وصل گردانيد و به آبيارى '''«رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيءٍ»'''، آن را سرسبز و شاداب داشته، مستعد ريع ظهور انوار و ثمار «يُحِبُّونَهُ» ساخت و شگفت آنكه «يُحِبُّهُمْ» پيش از «يُحِبُّونَهُ» باشد. آن شوريده هم كه صائنالدين را در كمند جذبه خويش داشت، پيشتر گفته بود: «اصل عشق از قدم رود، نقطه «باء» «يُحِبُّهُمْ»، بهتخمى در زمين «يُحِبُّونَهُ» افكندند، لا بل آن نقطه در «هم» افگندند تا «يُحِبُّونَهُ» برآمد. چون عبهر عشق برآمد، تخم، همرنگ ثمره بود و ثمره، همرنگ تخم»<ref>سوانح غزالى، ص 83</ref> | «حمد بىحد، خداى را كه نهال بود و نابود از رياض اراضى «كان الله» مقطوع كرده، در عين آن قطع، حضرتى را كه كشتهزار حبوب «يُحِبُّهُمْ» شايد، وصل گردانيد و به آبيارى '''«رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيءٍ»'''، آن را سرسبز و شاداب داشته، مستعد ريع ظهور انوار و ثمار «يُحِبُّونَهُ» ساخت و شگفت آنكه «يُحِبُّهُمْ» پيش از «يُحِبُّونَهُ» باشد. آن شوريده هم كه صائنالدين را در كمند جذبه خويش داشت، پيشتر گفته بود: «اصل عشق از قدم رود، نقطه «باء» «يُحِبُّهُمْ»، بهتخمى در زمين «يُحِبُّونَهُ» افكندند، لا بل آن نقطه در «هم» افگندند تا «يُحِبُّونَهُ» برآمد. چون عبهر عشق برآمد، تخم، همرنگ ثمره بود و ثمره، همرنگ تخم»<ref>سوانح غزالى، ص 83</ref> | ||
صائنالدين همانند ديگر عرفا معتقد است كه عشق عبارت از «ميل ذاتى همه اعيان موجودات» است كه در تمام هستى، از مبدأ آفرينش تا منتهاى عالم آميزش و آلايش وجود دارد و موجب مىشود اعيان از قوه به فعل درآيند<ref>چهارده رساله، ص 7</ref> | [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] همانند ديگر عرفا معتقد است كه عشق عبارت از «ميل ذاتى همه اعيان موجودات» است كه در تمام هستى، از مبدأ آفرينش تا منتهاى عالم آميزش و آلايش وجود دارد و موجب مىشود اعيان از قوه به فعل درآيند<ref>چهارده رساله، ص 7</ref> | ||
او در «شرح نظم الدر» تجلى و سير عشق را در عالم هستى تصوير مىكند و تائيه ابن فارض، زمينه مناسبى براى اين تصوير است. صائنالدين، در شرح و پروردن قصيده مذكور كه زكات نفس تزكيهشده ابن فارض بر سائلان كوى طلب است، به مجموعه ميراث عرفان اسلامى توجه دارد. «شرح نظم الدر» تحت تأثير مستقيم جهانبينى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نوشته شده است و افكار و اقوال [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در سراسر آن بهروشنى ديده مىشود. گفتار بزرگان و مشايخ صوفيه نيز مانند [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]]، [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، بايزيد بسطامى، جنيد بغدادى، ابراهيم خواص، شيخ ابوالسعود و ديگران، به اقتضاى مقام، آرايه اين رساله شده و صائنالدين را در معنارسانى يارى كردهاند <ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و يك</ref> | او در «شرح نظم الدر» تجلى و سير عشق را در عالم هستى تصوير مىكند و تائيه ابن فارض، زمينه مناسبى براى اين تصوير است. صائنالدين، در شرح و پروردن قصيده مذكور كه زكات نفس تزكيهشده ابن فارض بر سائلان كوى طلب است، به مجموعه ميراث عرفان اسلامى توجه دارد. «شرح نظم الدر» تحت تأثير مستقيم جهانبينى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نوشته شده است و افكار و اقوال [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در سراسر آن بهروشنى ديده مىشود. گفتار بزرگان و مشايخ صوفيه نيز مانند [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]]، [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، بايزيد بسطامى، جنيد بغدادى، ابراهيم خواص، شيخ ابوالسعود و ديگران، به اقتضاى مقام، آرايه اين رساله شده و [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] را در معنارسانى يارى كردهاند <ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و يك</ref> | ||
[[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]]، در مقدمه «شرح نظم الدر»، مىنويسد كه عالم حقيقت، گستردهتر از آن است كه كلام و الفاظ در معناى قراردادى و منطقى بتوانند از عهده بيان آن برآيند؛ بنابراين، به پيروى از قرآن، زبان تشبيه و تمثيل را در پيش مىگيرد تا هم اهل معنى از حقايق آن برخوردار شوند و هم اهل ظاهر از صورت مجازى بىبهره نمانند<ref>شرح نظم الدر، ص 12 - 14 و همان، مقدمه مصحح، ص يكصد و يك</ref> | |||
خلاصه، قصه عشق در «شرح نظم الدر»، به زبان تمثيل و به روايت صائنالدين متأثر از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، با بيانى روان و آسان چنين است: | خلاصه، قصه عشق در «شرح نظم الدر»، به زبان تمثيل و به روايت صائنالدين متأثر از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، با بيانى روان و آسان چنين است: | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
#بهره انبياى نخستين از نبوت، فقط طرف عاشقى محض بود و در نتيجه دعوتشان بيشتر مايل به تنزيه مىنمود؛ تا نوبت به ابراهيم خليل رسيد كه نور معشوقى به بارگاه نبوت تابيدن گرفت. پس دعوت او بر مبادى صفات ثبوتى قرار گرفت كه مبانى اركان تشبيه است. كمال اين مرتبه معشوقى و محبوبى به حضرت محمد(ص) ختم مىشود<ref>شرح نظم الدر، ص 33 - 35</ref> | #بهره انبياى نخستين از نبوت، فقط طرف عاشقى محض بود و در نتيجه دعوتشان بيشتر مايل به تنزيه مىنمود؛ تا نوبت به ابراهيم خليل رسيد كه نور معشوقى به بارگاه نبوت تابيدن گرفت. پس دعوت او بر مبادى صفات ثبوتى قرار گرفت كه مبانى اركان تشبيه است. كمال اين مرتبه معشوقى و محبوبى به حضرت محمد(ص) ختم مىشود<ref>شرح نظم الدر، ص 33 - 35</ref> | ||
در روايت اين قصه، آنچه كه «شرح نظم الدر» را از آثار مشابه و حتى از «مشارق الدرارى» كه شرح ديگرى است بر تائيه كبراى ابن فارض و صائنالدين از آن بهره فراوان برده است، ممتاز مىكند، توجه شارح به ابعاد هنرى و ادبى است. صائنالدين كه از اديبان دوره تيمورى است، در نوشتههاى خود و بهخصوص در رساله مورد بحث، تنها به بيان علمى مطالب عرفانى نمىپردازد، بلكه او در نگارش خود به شيوه پيشينيان مايل است و نثر منشيانه را در نظر دارد <ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و چهار</ref> عقايد حروفى | در روايت اين قصه، آنچه كه «شرح نظم الدر» را از آثار مشابه و حتى از «مشارق الدرارى» كه شرح ديگرى است بر تائيه كبراى ابن فارض و صائنالدين از آن بهره فراوان برده است، ممتاز مىكند، توجه شارح به ابعاد هنرى و ادبى است. [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]] كه از اديبان دوره تيمورى است، در نوشتههاى خود و بهخصوص در رساله مورد بحث، تنها به بيان علمى مطالب عرفانى نمىپردازد، بلكه او در نگارش خود به شيوه پيشينيان مايل است و نثر منشيانه را در نظر دارد <ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و چهار</ref> عقايد حروفى [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين]]، گاهى با عرفان نظرى آميخته مىشود. در مقدمه «شرح نظم الدر» و در بيان دليل عدم استفاده انبيا از شعر، مىگويد كه «اعيان ثابته» كه صور اسماء الهىاند و عرش كه محل ظهور آن صور است، در قالب احكام صور شرعى بيان شده است تا هر كسى بتواند از معانى آنها بهرهمند گردد؛ درحالىكه اگر از شعر و رموز حرفى استفاده مىشد، معانى آن فقط صيد رمزدانان حروفى بود<ref>شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص هشتاد و سه</ref> | ||
ج) ترجمه فارسى قصيده تائيه كبرى: از آنجا كه صائنالدين، از ظاهر بسيارى ابيات در «شرح نظم الدر» دور افتاده و به تأويل قصيده پرداخته، مصحح محترم، خانم دكتر اكرم جودى نعمتى، قصيده تائيه كبراى ابن فارض را از آغاز تا انجام با دقت به فارسى روان ترجمه و ابيات آن را از 1 تا 760 شمارهگذارى و به كتاب ضميمه كرده است<ref>شرح نظم الدر، ص 309 - 370</ref> | ج) ترجمه فارسى قصيده تائيه كبرى: از آنجا كه صائنالدين، از ظاهر بسيارى ابيات در «شرح نظم الدر» دور افتاده و به تأويل قصيده پرداخته، مصحح محترم، خانم دكتر اكرم جودى نعمتى، قصيده تائيه كبراى ابن فارض را از آغاز تا انجام با دقت به فارسى روان ترجمه و ابيات آن را از 1 تا 760 شمارهگذارى و به كتاب ضميمه كرده است<ref>شرح نظم الدر، ص 309 - 370</ref> |
ویرایش