پرش به محتوا

الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۹: خط ۵۹:
در مقدمه، ابتدا به بررسى نسخ کتاب پرداخته شده و سپس، اطلاعاتى پیرامون نحوه تصحیح و تحقیق کتاب ارائه گردیده و در پایان، زندگى‌نامه مفصلى از نویسنده، ذکر شده است <ref>مقدمه، ج1، ص5-79</ref>.
در مقدمه، ابتدا به بررسى نسخ کتاب پرداخته شده و سپس، اطلاعاتى پیرامون نحوه تصحیح و تحقیق کتاب ارائه گردیده و در پایان، زندگى‌نامه مفصلى از نویسنده، ذکر شده است <ref>مقدمه، ج1، ص5-79</ref>.


کتاب سنن ابى‌داود در میان کتاب‌هاى سته در جایگاه سوم است. این مطلب را بیشتر دانشمندان حدیث نیز پذیرفته‌اند، ولى گویا کسانى نیز هستند که جامع ترمذى را کتاب سوم مى‌دانند؛ براى نمونه «[[ابن العربی]]» در مقدمه شرح خود بر «جامع ترمذى» آن را سومین کتاب حدیثى برشمرده و سخن او، بیانگر برترى کتاب ترمذى بر [[سنن ابى‌داود]] است. «[[حاجى خلیفه]]» نیز، کتاب ترمذى را سوم مى‌داند؛ گذشته از اینکه او مى‌گوید: «و هو ثالث الکتب الستّة فی الحدیث»، همین که او کتاب ترمذى را با عنوان «الجامع الصحیح» معرفى کرده و آن را پس از [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخارى]] و [[مسلم بن حجاج |مسلم]] یادآور شده، خود نشان‌دهنده این است که او ترمذى را در جایگاه سوم مى‌داند. او کتاب ابى‌داود را با نام «سنن» معرفى کرده است <ref>زهراب (فاضلى)، على، 1392</ref>.
کتاب [[سنن ابى‌داود]] در میان کتاب‌هاى سته در جایگاه سوم است. این مطلب را بیشتر دانشمندان حدیث نیز پذیرفته‌اند، ولى گویا کسانى نیز هستند که جامع ترمذى را کتاب سوم مى‌دانند؛ براى نمونه «[[ابن العربی]]» در مقدمه شرح خود بر «جامع ترمذى» آن را سومین کتاب حدیثى برشمرده و سخن او، بیانگر برترى کتاب ترمذى بر [[سنن ابى‌داود]] است. «[[حاجى خلیفه]]» نیز، کتاب ترمذى را سوم مى‌داند؛ گذشته از اینکه او مى‌گوید: «و هو ثالث الکتب الستّة فی الحدیث»، همین که او کتاب ترمذى را با عنوان «الجامع الصحیح» معرفى کرده و آن را پس از [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخارى]] و [[مسلم بن حجاج |مسلم]] یادآور شده، خود نشان‌دهنده این است که او ترمذى را در جایگاه سوم مى‌داند. او کتاب ابى‌داود را با نام «سنن» معرفى کرده است <ref>زهراب (فاضلى)، على، 1392</ref>.


«قنوجى» نیز افزون بر اینکه ترمذى را پس از مسلم و پیش از ابى‌داود آورده خود به‌صراحت مى‌گوید: «و بالجملة فهو ثالث الکتب الستّة». «مبارکفورى» در شرح خود بر جامع ترمذى فصلى را آورده با این عنوان: «فی بیان أن رتبة جامع الترمذی هل هی بعد الصحیحین أو بعد سنن أبی‌داود أو بعد سنن النسائی؟»، او در این فصل نتیجه‌گیرى کرده است که کتاب ترمذى در جایگاه سوم است و معتقد است ترمذى اگرچه از کسانى مانند کلبى و مصلوب نام برده، ولى ضعف آنها را نیز بیان کرده و این نه‌تنها از جایگاه کتاب نمى‌کاهد، بلکه حُسنى براى آن است. از سوى دیگر «حازمى» شرط ترمذى را بهتر و پسندیده‌تر از ابى‌داود دانسته و این خود بر جایگاه ترمذى مى‌افزاید. «عتر» نیز سخت تلاش کرده تا جایگاه ترمذى را سوم قرار دهد. سخنان او در کتابش خواندنى است <ref>همان</ref>.
«[[قنوجى]]» نیز افزون بر اینکه ترمذى را پس از مسلم و پیش از ابى‌داود آورده خود به‌صراحت مى‌گوید: «و بالجملة فهو ثالث الکتب الستّة». «[[مبارکفورى]]» در شرح خود بر جامع ترمذى فصلى را آورده با این عنوان: «فی بیان أن رتبة جامع الترمذی هل هی بعد الصحیحین أو بعد سنن أبی‌داود أو بعد سنن النسائی؟»، او در این فصل نتیجه‌گیرى کرده است که کتاب ترمذى در جایگاه سوم است و معتقد است ترمذى اگرچه از کسانى مانند کلبى و مصلوب نام برده، ولى ضعف آنها را نیز بیان کرده و این نه‌تنها از جایگاه کتاب نمى‌کاهد، بلکه حُسنى براى آن است. از سوى دیگر «[[حازمى]]» شرط ترمذى را بهتر و پسندیده‌تر از ابى‌داود دانسته و این خود بر جایگاه ترمذى مى‌افزاید. «[[نورالدین عتر|عتر]]» نیز سخت تلاش کرده تا جایگاه ترمذى را سوم قرار دهد. سخنان او در کتابش خواندنى است <ref>همان</ref>.


ترمذى و کتابش نیز مانند دیگر کتاب‌هاى شش‌گانه و صاحبانشان مورد ستایش قرار گرفته‌اند. خود ترمذى مى‌گوید: «محمد بن اسماعیل به من گفت: من بیش از آنکه تو از من نفع ببرى از تو نفع بردم». «ذهبى» از «ابى‌سعید ادریسى» نقل مى‌کند که: «کان أبوعیسى یُضرب به المثل فی الحفظ»، سپس داستانى شگفت از حافظه او مى‌آورد <ref>همان</ref>.
ترمذى و کتابش نیز مانند دیگر کتاب‌هاى شش‌گانه و صاحبانشان مورد ستایش قرار گرفته‌اند. خود ترمذى مى‌گوید: «محمد بن اسماعیل به من گفت: من بیش از آنکه تو از من نفع ببرى از تو نفع بردم». «ذهبى» از «ابى‌سعید ادریسى» نقل مى‌کند که: «کان أبوعیسى یُضرب به المثل فی الحفظ»، سپس داستانى شگفت از حافظه او مى‌آورد <ref>همان</ref>.
خط ۶۷: خط ۶۷:
ترمذى در کتاب خود مى‌گوید: «جمیع ما فی هذا الکتاب من الحدیث فهو معمولٌ‌به و بِهِ أخذ بعض أهل العلم ماخلا حدیثین...». اگر بتوان این را شرط دانست و اگر او به این شرط وفا کرده باشد، باید گفت شرط او در آوردن احادیث در این کتاب - مگر شواهد و متابعات که در برخى از آنها ضعف است - ذکر احادیث صحیح و حسان است <ref>همان</ref>.
ترمذى در کتاب خود مى‌گوید: «جمیع ما فی هذا الکتاب من الحدیث فهو معمولٌ‌به و بِهِ أخذ بعض أهل العلم ماخلا حدیثین...». اگر بتوان این را شرط دانست و اگر او به این شرط وفا کرده باشد، باید گفت شرط او در آوردن احادیث در این کتاب - مگر شواهد و متابعات که در برخى از آنها ضعف است - ذکر احادیث صحیح و حسان است <ref>همان</ref>.


هرچند که «ابن الجوزی» در کتاب «الموضوعات» بیست‌وسه حدیث جامع ترمذى را موضوع دانسته، ولى باید گفت زیاده‌روى او در موضوع دانستن احادیث، مشهور است. «مبارکفورى» مى‌گوید: «و لا شک أنه متساهل فی الحکم بالوضع». مبارکفورى همچنین در مقدمه «تحفة الأحوذی» فصلى را با این عنوان آورده است: «الفصل السادس: فی بیان أنه لیس فی جامع الترمذی حدیث موضوعٌ». باید گفت: همه کسانى که درباره شروط ائمه ستّه گفتگو کرده‌اند، نتوانسته‌اند سخن شفافى ارائه دهند؛ ازاین‌رو یا به بیان کلیات بسنده کرده‌اند یا سخنى نگفته‌اند. «نورالدین عتر» با آن استادى‌اش، نتوانسته چیز خاصى بگوید. «مبارکفورى» نیز سخنان «مقدسى» و «حازمى» را تکرار کرده است. تنها چیزى که «عتر» به‌خوبى آن را بیان کرده، موازنه شرط ترمذى با شرط شیخین است، که البته بر آن نیز مى‌توان خرده گرفت و آن اینکه اساساً اینها شرط نیستند تا بتوان بین آنها موازنه برقرار کرد <ref>همان</ref>.
هرچند که «[[ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزی]]» در کتاب «[[الموضوعات]]» بیست‌وسه حدیث جامع ترمذى را موضوع دانسته، ولى باید گفت زیاده‌روى او در موضوع دانستن احادیث، مشهور است. «مبارکفورى» مى‌گوید: «و لا شک أنه متساهل فی الحکم بالوضع». مبارکفورى همچنین در مقدمه «تحفة الأحوذی» فصلى را با این عنوان آورده است: «الفصل السادس: فی بیان أنه لیس فی جامع الترمذی حدیث موضوعٌ». باید گفت: همه کسانى که درباره شروط ائمه ستّه گفتگو کرده‌اند، نتوانسته‌اند سخن شفافى ارائه دهند؛ ازاین‌رو یا به بیان کلیات بسنده کرده‌اند یا سخنى نگفته‌اند. «نورالدین عتر» با آن استادى‌اش، نتوانسته چیز خاصى بگوید. «مبارکفورى» نیز سخنان «[[مقدسى]]» و «حازمى» را تکرار کرده است. تنها چیزى که «عتر» به‌خوبى آن را بیان کرده، موازنه شرط ترمذى با شرط شیخین است، که البته بر آن نیز مى‌توان خرده گرفت و آن اینکه اساساً اینها شرط نیستند تا بتوان بین آنها موازنه برقرار کرد <ref>همان</ref>.


برخى ویژگى‌هاى جامع ترمذى را مى‌توان در امور زیر خلاصه نمود:
برخى ویژگى‌هاى جامع ترمذى را مى‌توان در امور زیر خلاصه نمود:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش