پرش به محتوا

صادقی تهرانی، محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ميباشد' به 'می‌باشد'
جز (جایگزینی متن - 'آیت‌الله، ' به 'آیت‌الله')
جز (جایگزینی متن - 'ميباشد' به 'می‌باشد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۲: خط ۴۲:
'''محمد صادقى تهرانی''' فقيه قرآنى، مفسر، آیت‌اللهدكتر  
'''محمد صادقى تهرانی''' فقيه قرآنى، مفسر، آیت‌اللهدكتر  


از قرآن پژوهان و مفسران معاصر در حوزۀ علميۀ قم ميباشد. وى در سال 1346ق در تهران چشم به جهان گشود. پدرش يكى از سخنوران و خطيبان مشهور بود. در 12 سالگى پدرش را از دست داد. درس قرآن را نزد مادرش آموخت. تحصيلات رسمى را پشت سر گذاشت. سپس براى فراگيرى علوم دينى به حوزۀ علميۀ قم رفت.  
از قرآن پژوهان و مفسران معاصر در حوزۀ علميۀ قم می‌باشد. وى در سال 1346ق در تهران چشم به جهان گشود. پدرش يكى از سخنوران و خطيبان مشهور بود. در 12 سالگى پدرش را از دست داد. درس قرآن را نزد مادرش آموخت. تحصيلات رسمى را پشت سر گذاشت. سپس براى فراگيرى علوم دينى به حوزۀ علميۀ قم رفت.  


==کسب علم و دانش==
==کسب علم و دانش==
خط ۶۰: خط ۶۰:
==ديدگاه قرآنى==
==ديدگاه قرآنى==


مهمترين ويژگى استاد صادقى ديدگاه ويژۀ ايشان نسبت به قرآن و نقش چشمگير قرآن در علوم دينى و حوزوى است. ولى به صراحت اعلام ميدارم تنها معيار در تفسير و ميزان سنجش و قبولى آراء و نظرات اسلامى و دينى قرآن مجيد ميباشد.
مهمترين ويژگى استاد صادقى ديدگاه ويژۀ ايشان نسبت به قرآن و نقش چشمگير قرآن در علوم دينى و حوزوى است. ولى به صراحت اعلام ميدارم تنها معيار در تفسير و ميزان سنجش و قبولى آراء و نظرات اسلامى و دينى قرآن مجيد می‌باشد.


وى در اين زمينه ميفرمايد «آرى مجموع اين جلسات (كه در محضر اساتيد تهران شركت داشتم) موجب شد كه من وارد حوزه شوم. ولى با دو چشم، چشم اصلى راست، چشم قرآنى، و چشم (فرعى) چپ حوزوى وارد حوزۀ قم شدم... البته با چشم فرعى چپ به دروس فلسفه و ديگر دروس نگاه مى‌كردم. يعنى كل دروس حوزه، از فقه، اصول، حتى ادبيات، منطق، عرفان، فلسفه، عقايد و... را مى‌خواندم. با دقت هم درس مى‌خواندم، هم دريافت مى‌كردم و هم مى‌نوشتم، ولى همۀ اينها-بجز قرآن- در حاشيه بود. يعنى محور اصلى من قرآن بود. آنچه را كه با قرآن موافقت داشت قبول مى‌كردم و آنچه كه نداشت، هرگز. من فلسفه، اصول، فقه ادبيات، منطق، عرفان و همه چيز را قبول ندارم، مگر آنچه كه موافق با قرآن است. با اين دو چشم به حوزه نگاه مى‌كردم. يك چشم راست كه حوزه با آن موافق نبود كه چشم قرآنى باشد، (و ديگر) چشم چپ كه حوزه صد در صد مربوط به آن بود. مطالعه من در تفسير داراى دو بعد بود، يك بعد روايات و نظرات مفسران و بعد ديگر محور قرآن بود. فقط آنچه با قرآن موافق بود مورد قبول بود.
وى در اين زمينه ميفرمايد «آرى مجموع اين جلسات (كه در محضر اساتيد تهران شركت داشتم) موجب شد كه من وارد حوزه شوم. ولى با دو چشم، چشم اصلى راست، چشم قرآنى، و چشم (فرعى) چپ حوزوى وارد حوزۀ قم شدم... البته با چشم فرعى چپ به دروس فلسفه و ديگر دروس نگاه مى‌كردم. يعنى كل دروس حوزه، از فقه، اصول، حتى ادبيات، منطق، عرفان، فلسفه، عقايد و... را مى‌خواندم. با دقت هم درس مى‌خواندم، هم دريافت مى‌كردم و هم مى‌نوشتم، ولى همۀ اينها-بجز قرآن- در حاشيه بود. يعنى محور اصلى من قرآن بود. آنچه را كه با قرآن موافقت داشت قبول مى‌كردم و آنچه كه نداشت، هرگز. من فلسفه، اصول، فقه ادبيات، منطق، عرفان و همه چيز را قبول ندارم، مگر آنچه كه موافق با قرآن است. با اين دو چشم به حوزه نگاه مى‌كردم. يك چشم راست كه حوزه با آن موافق نبود كه چشم قرآنى باشد، (و ديگر) چشم چپ كه حوزه صد در صد مربوط به آن بود. مطالعه من در تفسير داراى دو بعد بود، يك بعد روايات و نظرات مفسران و بعد ديگر محور قرآن بود. فقط آنچه با قرآن موافق بود مورد قبول بود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش