۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '؛ب' به '؛ ب') |
جز (جایگزینی متن - 'ميباشد' به 'میباشد') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
«توازى» همان ترادف است كه مؤلف وجود آن در قرآن را امرى بعيد و اقرار به ترادف در قرآن را امكان تداخل بشرى در تبديل كلمات نصوص مقدس و منافى با مسأله اعجاز قرآن مى داند و بر اين باورند هر لفظى از الفاظ قرآن رسانندهى معناى خاص و جديدى است. اكثر معاصرين بجز صبحى صالح ترادف در آيات را منتفى دانستهاند. | «توازى» همان ترادف است كه مؤلف وجود آن در قرآن را امرى بعيد و اقرار به ترادف در قرآن را امكان تداخل بشرى در تبديل كلمات نصوص مقدس و منافى با مسأله اعجاز قرآن مى داند و بر اين باورند هر لفظى از الفاظ قرآن رسانندهى معناى خاص و جديدى است. اكثر معاصرين بجز صبحى صالح ترادف در آيات را منتفى دانستهاند. | ||
بعضى مباحث قدما كه پيرامون بحثهاى قرآنى و اسلوب بيانى هستند مطرح میشوند و بازگشت بحث به تفاسير بيانى، كه در آن بحثهايى از جماليات قرآن آورده شده | بعضى مباحث قدما كه پيرامون بحثهاى قرآنى و اسلوب بيانى هستند مطرح میشوند و بازگشت بحث به تفاسير بيانى، كه در آن بحثهايى از جماليات قرآن آورده شده میباشد مانند تفسير كشاف، اسرار البلاغه، دلائل الاعجاز، المثل السّائر. در روش اين تفاسير، سه مطلب به چشم مىخورد؛ بحث از اسلوب جمالى، استعانت از ادبيات قرآن و مستند كردن مباحث. | ||
در تجليات بصرى بر اين باورند كه خداوند براى فهم بسيارى از معانى دينى، آنها را براى ما مجسّم كردهو بواسطه استعاره از محدودهى مجردات ذهنى به محسوسات مادى منتقل كرده است، بدين جهت كه نفس از طريق حواس، مخصوصاً حواس بينايى، شناخت بهترى از گسترهى موجودات و مفاهيم پيدا مىكند. اسلوب حسى به جهت ارتباطى كه با حواس، طبع و حيثيات بشرى دارد از عوامل استمرار تأثير صورتهاى قرآنى در نفوس است. تجسيم روشى تخصصى در گسترش صفات آدمى بر مجردات در جائيكه عبارات توانايى رساندن حقيقت مطلب را ندارند بوده و اگر چه اصطلاحى جديد است ولى در افكار بلاغى قديمى هم به آن اشاراتى شده است. | در تجليات بصرى بر اين باورند كه خداوند براى فهم بسيارى از معانى دينى، آنها را براى ما مجسّم كردهو بواسطه استعاره از محدودهى مجردات ذهنى به محسوسات مادى منتقل كرده است، بدين جهت كه نفس از طريق حواس، مخصوصاً حواس بينايى، شناخت بهترى از گسترهى موجودات و مفاهيم پيدا مىكند. اسلوب حسى به جهت ارتباطى كه با حواس، طبع و حيثيات بشرى دارد از عوامل استمرار تأثير صورتهاى قرآنى در نفوس است. تجسيم روشى تخصصى در گسترش صفات آدمى بر مجردات در جائيكه عبارات توانايى رساندن حقيقت مطلب را ندارند بوده و اگر چه اصطلاحى جديد است ولى در افكار بلاغى قديمى هم به آن اشاراتى شده است. |
ویرایش