پرش به محتوا

تاریخ بناكتی: روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
(لینک درون متنی)
خط ۴۲: خط ۴۲:




'''روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب'''، اثر ابوسليمان بناكتى است. اين اثر از روى نسخه فارسى كتاب، توسط محمود عبدالكريم على، به عربى ترجمه شده است. موضوع كتاب كه نگارش آن در 717ق317/م به انجام رسيده، تاريخ عمومى جهان از آفرينش آدم تا اوايل روزگار ايلخان مغول ابوسعيد بهادر خان 16 - 36ق است.
'''روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب'''، معروف به '''تاریخ بناكتی''' اثر [[بناکتی، داود بن محمد|ابوسليمان بناكتى]] است. اين اثر از روى نسخه فارسى كتاب، توسط محمود عبدالكريم على، به عربى ترجمه شده است. موضوع كتاب كه نگارش آن در 717ق317/م به انجام رسيده، تاريخ عمومى جهان از آفرينش آدم تا اوايل روزگار ايلخان مغول ابوسعيد بهادر خان 16 - 36ق است.
==ساختار==
==ساختار==


خط ۶۹: خط ۶۹:
قسم آخر در تاريخ مغول و نسب چنگيزخان تا دووالان قوا و شرح ظهرو چنگيزخان و تسلط بر شهرهاى ايران و شعب بناهاى آن تا 25 شوال سال 717ه.ق است، مى‌باشد. مدت سلطنت آنان حدود 100 سال و شامل 4 طائفه از يك نسل كه تعداد آن 36 مى‌باشد.
قسم آخر در تاريخ مغول و نسب چنگيزخان تا دووالان قوا و شرح ظهرو چنگيزخان و تسلط بر شهرهاى ايران و شعب بناهاى آن تا 25 شوال سال 717ه.ق است، مى‌باشد. مدت سلطنت آنان حدود 100 سال و شامل 4 طائفه از يك نسل كه تعداد آن 36 مى‌باشد.


شهرت بناكتى مرهون كتاب مشهورى است به نام روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب كه به تاريخ بناكتى نيز معروف شده است.
شهرت [[بناکتی، داود بن محمد|بناكتى]] مرهون كتاب مشهورى است به نام روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب كه به تاريخ بناكتى نيز معروف شده است.


بخش اعظم تاريخ بناكتى، چنان كه نويسنده تصريح كرده، منتخبى است از جامع‌التواريخ رشيدالدين فضل‌الله كه بناكتى آن را نظم جديدى داده است. برخى از محققان برآنند كه اين اثر به سبب مقام بلند مؤلف آن در دربار مغول؛ مشتمل بر آگاهى‌ها و نكات بسيار ارزندهاى است كه در منابع ديگر يافت نمى‌شود؛ به ويژه بخش پايانى قسم شامل حوادث سال‌هاى 30 تا 17ق در عصر سلطان محمد اولجايتو، كهن‌ترين اثرى دانسته شده كه درباره حكومت اين فرمانرواى مغول در دست است.
بخش اعظم تاريخ بناكتى، چنان كه نويسنده تصريح كرده، منتخبى است از جامع‌التواريخ رشيدالدين فضل‌الله كه [[بناکتی، داود بن محمد|بناكتى]] آن را نظم جديدى داده است. برخى از محققان برآنند كه اين اثر به سبب مقام بلند مؤلف آن در دربار مغول؛ مشتمل بر آگاهى‌ها و نكات بسيار ارزندهاى است كه در منابع ديگر يافت نمى‌شود؛ به ويژه بخش پايانى قسم شامل حوادث سال‌هاى 30 تا 17ق در عصر سلطان محمد اولجايتو، كهن‌ترين اثرى دانسته شده كه درباره حكومت اين فرمانرواى مغول در دست است.


تقريباً نيمى از كتاب از آغاز قسم تا پايان قسم درباره اقوام غير مسلمان؛ مانند يهوديان، اروپايى‌ها، هنديان، چينى‌ها و مغولان است.
تقريباً نيمى از كتاب از آغاز قسم تا پايان قسم درباره اقوام غير مسلمان؛ مانند يهوديان، اروپايى‌ها، هنديان، چينى‌ها و مغولان است.


آگاهى‌هايى كه بناكتى از اين اقوام به دست مى‌دهد، گر چه بيشتر كوتاه و خشك است؛ ولى منصفانه و پر فايده، و از منابع معتبر عصر دانسته شده است و گويا منشأ اين اخبار، مسافران مختلفى بودند كه از دوردست‌ها مى‌آمدند و بناكتى به سبب موقعيت خويش با آنها آشنا مى‌شده، و از اطلاعاتشان استفاده مى‌كرده است.
آگاهى‌هايى كه [[بناکتی، داود بن محمد|بناكتى]] از اين اقوام به دست مى‌دهد، گر چه بيشتر كوتاه و خشك است؛ ولى منصفانه و پر فايده، و از منابع معتبر عصر دانسته شده است و گويا منشأ اين اخبار، مسافران مختلفى بودند كه از دوردست‌ها مى‌آمدند و [[بناکتی، داود بن محمد|بناكتى]] به سبب موقعيت خويش با آنها آشنا مى‌شده، و از اطلاعاتشان استفاده مى‌كرده است.


درباره تاريخ ختاى چين، بناكتى تصريح كرده است كه رشيدالدين دو تن از حكماى ختاى را كه بر تاريخ و دانش‌هاى ديگر آگاهى داشتند، احضار كرد و آنان را به تقرير تاريخ واداشت. بايد گفت: در [[جامع التواريخ]] رشيدالدين، تنها اشارهاى به تاريخ پادشاهان ختاى ديده مى‌شود، در حالى كه در تاريخ بناكتى 6 طبقه پادشاهى ختاى تا روى كار آمدن چنگيز و چيرگى مغولان بر آنها، شرح داده شده است.
درباره تاريخ ختاى چين، [[بناکتی، داود بن محمد|بناكتى]] تصريح كرده است كه رشيدالدين دو تن از حكماى ختاى را كه بر تاريخ و دانش‌هاى ديگر آگاهى داشتند، احضار كرد و آنان را به تقرير تاريخ واداشت. بايد گفت: در [[جامع التواريخ]] رشيدالدين، تنها اشارهاى به تاريخ پادشاهان ختاى ديده مى‌شود، در حالى كه در تاريخ بناكتى 6 طبقه پادشاهى ختاى تا روى كار آمدن چنگيز و چيرگى مغولان بر آنها، شرح داده شده است.


در 677‌م مولر، هشتمين بخش؛ يعنى «تاريخ چينيان» اين كتاب را در برلين با عنوان نادرست «تاريخ چينيان عبدالله بيضاوى» منتشر كرد؛ آن گاه وستن همان را به انگليسى ترجمه كرد و در لندن به چاپ رساند؛ بعداً كاترمر متوجه اين اشتباه شد و نشان داد كه اين اثر بخشى از تاريخ بناكتى است.
در 677‌م مولر، هشتمين بخش؛ يعنى «تاريخ چينيان» اين كتاب را در برلين با عنوان نادرست «تاريخ چينيان عبدالله بيضاوى» منتشر كرد؛ آن گاه وستن همان را به انگليسى ترجمه كرد و در لندن به چاپ رساند؛ بعداً كاترمر متوجه اين اشتباه شد و نشان داد كه اين اثر بخشى از تاريخ بناكتى است.


دولتشاه نوشته است كه تاريخ بناكتى در تبارشناسى مردم ختاى، هند، يهود و امپراتوران روم سخنان بسيارى در بردارد و هيچ مورخى؛ مانند وى، اين مطالب را شرح نداده است. از پژوهندگان معاصر نيز براون معتقد است كه در هيچ كتاب تاريخى پيش از بناكتى، اين همه آگاهى و اشاره به سرزمين‌ها، جمعيت‌ها و رويدادهاى تاريخى كه خارج از دايره علم بيشتر مورخان اسلامى است، ديده نمى‌شود.
دولتشاه نوشته است كه تاريخ بناكتى در تبارشناسى مردم ختاى، هند، يهود و امپراتوران روم سخنان بسيارى در بردارد و هيچ مورخى؛ مانند وى، اين مطالب را شرح نداده است. از پژوهندگان معاصر نيز براون معتقد است كه در هيچ كتاب تاريخى پيش از [[بناکتی، داود بن محمد|بناكتى]]، اين همه آگاهى و اشاره به سرزمين‌ها، جمعيت‌ها و رويدادهاى تاريخى كه خارج از دايره علم بيشتر مورخان اسلامى است، ديده نمى‌شود.


بخش‌هايى از تاريخ بناكتى به زبان‌هاى انگليسى و فرانسه و لاتين ترجمه و منتشر شده است.
بخش‌هايى از تاريخ بناكتى به زبان‌هاى انگليسى و فرانسه و لاتين ترجمه و منتشر شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش