پرش به محتوا

شفتی بیدآبادی، سید محمدباقر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ها' به 'ه‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'صلاه' به 'صلاة')
جز (جایگزینی متن - 'ه ها' به 'ه‌ها')
خط ۵۴: خط ۵۴:




مرحوم تنكابنى در كتاب قصص العلماء (ص 135) در وصف ايشان مى‌گويد: وحيد ايام و مقتداى انام، و در علم عربيت و هيئت و فقه و رجال و درايه از مهرۀ اعلام و حذقۀ علماء گرام، عالم عامل و بارع و فاضل و عليم باذل ناذل استاد اكامل افاضل، و در زهد و ورع و تقوى او را ثانى و تالى نبوده. اما علم آن جناب پس از حيز تحرير دبير خارج، و جميع مراقى و مراتب علم را عارج، و در تفريع أوحد زمان، و در استدلال نهايه دقيق و با كمال تحقيق، حافظۀ او ضرب المثل و تأليفات او بسيار. مجملا اينكه عبادت اين بزرگوار به نحوى بود كه از نصف شب تا به صبح به گريه و زارى اشتغال داشته، و در صحن كتابخانه‌اش مانند ديوانگان مى‌گرديد و دعا و مناجات مى‌خواند، و بر سر و سينه‌اش مى‌زد تا صبح، و چنان بى‌اختيار حنين و انين آن سرور دين بلند مى‌شد كه اگر همسايگان بيدار مى‌بودند مى‌شنيدند، و در أواخر زندگانى آن قدر گريسته بود و به هايهاى ناله و بى‌قرارى و گريه و زارى كرده بود كه او را باد فتق عارض شده بود، و با فتق بند او را بسته و أطباء هر چه معالجه كردند مفيد نيفتاد، آخر الامر او را از گريه منع كردند و گفتند كه گريه بر تو حرام است.
مرحوم تنكابنى در كتاب قصص العلماء (ص 135) در وصف ايشان مى‌گويد: وحيد ايام و مقتداى انام، و در علم عربيت و هيئت و فقه و رجال و درايه از مهرۀ اعلام و حذقۀ علماء گرام، عالم عامل و بارع و فاضل و عليم باذل ناذل استاد اكامل افاضل، و در زهد و ورع و تقوى او را ثانى و تالى نبوده. اما علم آن جناب پس از حيز تحرير دبير خارج، و جميع مراقى و مراتب علم را عارج، و در تفريع أوحد زمان، و در استدلال نهايه دقيق و با كمال تحقيق، حافظۀ او ضرب المثل و تأليفات او بسيار. مجملا اينكه عبادت اين بزرگوار به نحوى بود كه از نصف شب تا به صبح به گريه و زارى اشتغال داشته، و در صحن كتابخانه‌اش مانند ديوانگان مى‌گرديد و دعا و مناجات مى‌خواند، و بر سر و سينه‌اش مى‌زد تا صبح، و چنان بى‌اختيار حنين و انين آن سرور دين بلند مى‌شد كه اگر همسايگان بيدار مى‌بودند مى‌شنيدند، و در أواخر زندگانى آن قدر گريسته بود و به‌هايهاى ناله و بى‌قرارى و گريه و زارى كرده بود كه او را باد فتق عارض شده بود، و با فتق بند او را بسته و أطباء هر چه معالجه كردند مفيد نيفتاد، آخر الامر او را از گريه منع كردند و گفتند كه گريه بر تو حرام است.


مرحوم كشميرى در كتاب نجوم السماء (ص 63) چنين مى‌فرمايد: از مشايخ كبار و فضلاى نامدار صاحب قوت قدسيه و مالك ملكات ملكيه بود، صاحب تذكره آورده كه آن جناب در مزيد فضل و كمال اجتهاد و علو منزلت و جلالت قدر از ساير مجتهدين عرب و عجم ممتاز بوده، و در اصفهان تشريف داشت، حاوى معقول و منقول و جامع فروع و اصول، و مرجع علماء فحول بود، ساير علماء زمان و مجتهدين دوران اذعان اعلميت و افضليت و اكمليت آن جناب دارند، و او مستند عرب و عجم بوده، و منبع محامد و محاسن و مجمع فضائل لا تعد و لا تحصى، و معدن شرف و جلالت مخزن كمال و علو منزلت بود، احدى از علماء متقدمين و متأخرين را اين قدر مرجعيت كه آن جناب داشت اتفاق نيفتاد، حتى كه سلاطين زمن زم‍‌ا مجال مخالفت فرمان نبود، خاص و عام به خلوص ارادت و حسن عقيدت معترف فضل و كمال او، و رؤساى انام به كمال اطاعت در سايه جاه جلال او بودند، رياست دينى و دنيوى و زعامت صورى و معنوى داشت، اعانت فقراء و مساكين و انجاح حوائج مؤمنين از اموال خود مى‌فرمود، بلكه به انواع وجوه اكثر اموال خود را به مصارف وقف درآورده بود، مجتهد عصر على الاطلاق، و فقيه ثقۀ خوش اخلاق، و در مرجعيت و كمال شهرۀ آفاق أعجوبۀ زمان نادرۀ دوران بود، اگر چه در اين قرب زمان در ساير بلاد اسلام خصوصا ديار عجم مجتهدين بسيار و فقهاء بى‌شمار بوده‌اند، لكن آن جناب تفوق و ترجيح داشت و اكثر اهل زمان سعادت اندوز شرف تقليد او بودند.
مرحوم كشميرى در كتاب نجوم السماء (ص 63) چنين مى‌فرمايد: از مشايخ كبار و فضلاى نامدار صاحب قوت قدسيه و مالك ملكات ملكيه بود، صاحب تذكره آورده كه آن جناب در مزيد فضل و كمال اجتهاد و علو منزلت و جلالت قدر از ساير مجتهدين عرب و عجم ممتاز بوده، و در اصفهان تشريف داشت، حاوى معقول و منقول و جامع فروع و اصول، و مرجع علماء فحول بود، ساير علماء زمان و مجتهدين دوران اذعان اعلميت و افضليت و اكمليت آن جناب دارند، و او مستند عرب و عجم بوده، و منبع محامد و محاسن و مجمع فضائل لا تعد و لا تحصى، و معدن شرف و جلالت مخزن كمال و علو منزلت بود، احدى از علماء متقدمين و متأخرين را اين قدر مرجعيت كه آن جناب داشت اتفاق نيفتاد، حتى كه سلاطين زمن زم‍‌ا مجال مخالفت فرمان نبود، خاص و عام به خلوص ارادت و حسن عقيدت معترف فضل و كمال او، و رؤساى انام به كمال اطاعت در سايه جاه جلال او بودند، رياست دينى و دنيوى و زعامت صورى و معنوى داشت، اعانت فقراء و مساكين و انجاح حوائج مؤمنين از اموال خود مى‌فرمود، بلكه به انواع وجوه اكثر اموال خود را به مصارف وقف درآورده بود، مجتهد عصر على الاطلاق، و فقيه ثقۀ خوش اخلاق، و در مرجعيت و كمال شهرۀ آفاق أعجوبۀ زمان نادرۀ دوران بود، اگر چه در اين قرب زمان در ساير بلاد اسلام خصوصا ديار عجم مجتهدين بسيار و فقهاء بى‌شمار بوده‌اند، لكن آن جناب تفوق و ترجيح داشت و اكثر اهل زمان سعادت اندوز شرف تقليد او بودند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش