۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== منابع ==' به '== منابع مقاله ==') |
جز (جایگزینی متن - 'اميرالمومنين' به 'امیرالمؤمنین') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
بنده در نهم ماه ذىالحجه 1372ق مطابق با 28 /12/ 1331ش در نجف اشرف در يك خانواده روحانى متولد شدم. پدرم مرحوم آيتالله حاج شيخ محمدرضا طبسى است كه ظاهرا در سال 1345ق از قم به حوزه نجف اشرف هجرت فرمود تا از محضر پرفيض بزرگانى همچون [[نائینی، محمدحسین|مرحوم نايينى]]، [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضياء عراقى]] و [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]](ره) بهره جويد. | بنده در نهم ماه ذىالحجه 1372ق مطابق با 28 /12/ 1331ش در نجف اشرف در يك خانواده روحانى متولد شدم. پدرم مرحوم آيتالله حاج شيخ محمدرضا طبسى است كه ظاهرا در سال 1345ق از قم به حوزه نجف اشرف هجرت فرمود تا از محضر پرفيض بزرگانى همچون [[نائینی، محمدحسین|مرحوم نايينى]]، [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضياء عراقى]] و [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]](ره) بهره جويد. | ||
پس از گذشت دوران كودكى، به تحصيل در مدارس دولتى تا كلاس ششم نظام قديم پرداخته و پس از آن با تشويق جدى و پىگير مرحوم والد، تحصيلات علوم دينى خود را در حوزه علميه نجف اشرف آغاز كردم؛ چرا كه مدتى از رحلت برادر بزرگم مرحوم شيخ محمد على طبسى در تهران مىگذشت و چون فرزند ديگرى كه جاى او را پركند نداشت، تلاش فراوان مىكرد تا مرا به سلك روحانيت درآورد. بدين جهت از دوران كودكى و نوجوانى كه همراه پدرم پيش از اذان صبح به حرم [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول| | پس از گذشت دوران كودكى، به تحصيل در مدارس دولتى تا كلاس ششم نظام قديم پرداخته و پس از آن با تشويق جدى و پىگير مرحوم والد، تحصيلات علوم دينى خود را در حوزه علميه نجف اشرف آغاز كردم؛ چرا كه مدتى از رحلت برادر بزرگم مرحوم شيخ محمد على طبسى در تهران مىگذشت و چون فرزند ديگرى كه جاى او را پركند نداشت، تلاش فراوان مىكرد تا مرا به سلك روحانيت درآورد. بدين جهت از دوران كودكى و نوجوانى كه همراه پدرم پيش از اذان صبح به حرم [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|امیرالمؤمنین(ع)]] مىرفتم در بين راه او نمازهاى مستحبى مىخواند و من نيز احساس مىكردم كه اين حالت معنوى و عرفانى كه او داشت در من در حال شكل گرفتن است زيرا من نيز به توصيه وى وادار مىشدم به برخى اذكار و اوراد در بين راه بپردازم. | ||
يادم هست كه گاهى بر اثر كم خوابى، سجاده پدرم را كه مىبايست براى نماز جماعت ايشان در رواق مطهر [[امام على(ع)]] پهن مىكردم و براى ايشان تكبير مىگفتم، زير سر گذاشته و در كنار قبر [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] در راهرو به خواب مىرفتم. پدرم به مناسبتهاى گوناگون از محاسن ورود به حوزه علميه و قرار گرفتن در رديف علماء و اينكه ملائكه و فرشتگان زير پاى جوينده علم و دانش بالهاى خود را مىگسترانند، بنده را بسيار تشويق مىفرمود. تا اينكه در سال 46ش، بدست مباركشان، در روز اول فروردين معمم شدم. چند سالى كه در حوزه علميه نجف اشرف بودم، از استادان محترم و عالىقدرى بهره جستم كه از جمله اولين آنها، مرحوم پدرم بود كه وى را به حق استادى بزرگ و مربى شايسته و دلسوز يافتم كه در تمام مقاطع سنى، يار و پدرى مهربان برايم بود. او با اينكه اشتغالات علمى، تألیفى، درسى، تدريسى و مراجعات مردمى فراوانى داشت، اما هرگز فرصتها را از دست نداده و شبانه روز وقت خود را در اختيار من قرار داده بود. حتى آخرين لحظات عمر مباركش زير نظر او بوده و از خوان علم، معرفت و اخلاق و صفات حميدهاش پيوسته بهره مىجستم. | يادم هست كه گاهى بر اثر كم خوابى، سجاده پدرم را كه مىبايست براى نماز جماعت ايشان در رواق مطهر [[امام على(ع)]] پهن مىكردم و براى ايشان تكبير مىگفتم، زير سر گذاشته و در كنار قبر [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] در راهرو به خواب مىرفتم. پدرم به مناسبتهاى گوناگون از محاسن ورود به حوزه علميه و قرار گرفتن در رديف علماء و اينكه ملائكه و فرشتگان زير پاى جوينده علم و دانش بالهاى خود را مىگسترانند، بنده را بسيار تشويق مىفرمود. تا اينكه در سال 46ش، بدست مباركشان، در روز اول فروردين معمم شدم. چند سالى كه در حوزه علميه نجف اشرف بودم، از استادان محترم و عالىقدرى بهره جستم كه از جمله اولين آنها، مرحوم پدرم بود كه وى را به حق استادى بزرگ و مربى شايسته و دلسوز يافتم كه در تمام مقاطع سنى، يار و پدرى مهربان برايم بود. او با اينكه اشتغالات علمى، تألیفى، درسى، تدريسى و مراجعات مردمى فراوانى داشت، اما هرگز فرصتها را از دست نداده و شبانه روز وقت خود را در اختيار من قرار داده بود. حتى آخرين لحظات عمر مباركش زير نظر او بوده و از خوان علم، معرفت و اخلاق و صفات حميدهاش پيوسته بهره مىجستم. |
ویرایش