۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى كتاب ==' به '==معرفی اجمالی==') |
جز (جایگزینی متن - 'پزشك' به 'پزشک') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزاده]]، در مقدمه كتاب مىنويسد: از ديرباز بزرگان علم به تصنيف كتب نورانى در شناخت نفس انسانى توجه داشتهاند... از جمله اين آثار، كتاب نفس الشفاء [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] است كه من آن را نزد شيخ اعظم علامه [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]](ره) خواندم و پس از آن با جدّ و جهد به تصحيح و تدريس و تعليق بر آن همت گماشتم. | [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزاده]]، در مقدمه كتاب مىنويسد: از ديرباز بزرگان علم به تصنيف كتب نورانى در شناخت نفس انسانى توجه داشتهاند... از جمله اين آثار، كتاب نفس الشفاء [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] است كه من آن را نزد شيخ اعظم علامه [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]](ره) خواندم و پس از آن با جدّ و جهد به تصحيح و تدريس و تعليق بر آن همت گماشتم. | ||
از گذشتههاى دور، شناخت جنبه ناپيداى واقعيت آدمى كه آن را نفس ناميدهاند، از موضوعات مهم فلسفه بوده است. [[ارسطو]] به احتمال فراوان نخستين كسى بوده كه شاخهاى از دانشهاى فلسفى را تحت عنوان نفس شناسى مطرح نموده و به طور مفصّل و مستقل اين دانش را تدوين كرده است. اما به دلايل و شواهد فراوانى مىتوان گفت كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، فيلسوف و | از گذشتههاى دور، شناخت جنبه ناپيداى واقعيت آدمى كه آن را نفس ناميدهاند، از موضوعات مهم فلسفه بوده است. [[ارسطو]] به احتمال فراوان نخستين كسى بوده كه شاخهاى از دانشهاى فلسفى را تحت عنوان نفس شناسى مطرح نموده و به طور مفصّل و مستقل اين دانش را تدوين كرده است. اما به دلايل و شواهد فراوانى مىتوان گفت كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، فيلسوف و پزشک نامدار مسلمان، بار ديگر اين علم را با عنوان علم النفس تدوين كرد و اساس ديگرى براى آن بنيان نهاد. علم النفس [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] علىرغم اشتراكات بسيار با نفس شناسى [[ارسطو]]، از بنياد با آن متفاوت است. | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در ابتداى فن ششم طبیعیات درباره ماهيت نفس و اينكه چرا در طبیعیات داخل شده، مىگويد: وقتى ما شناختيم كه نفس كمال است، با آن تعريفى كه به طور مفصّل درباره كمال گفتيم، آنگاه ماهيت نفس را هنوز نشناختهايم، بلكه نفس بودن نفس را شناختهايم؛ زيرا نام نفس نه از جهت جوهريتش، بلكه از آن نظر كه مدبّر بدن است و با آن مقايسه مىشود، بر نفس اطلاق مىشود و به همين دليل است كه در تعريف نفس، بدن وارد مىشود... و بدين دليل، مطالعه نفس از جمله مباحث علم طبيعى شده است، زيرا بررسى نفس از آن نظر كه نفس است، مطالعه نفس از جهت ارتباط با ماده و حركت است، اما براى آنكه ذات نفس را بشناسیم، بايد بحث ديگرى را مستقلاً مطرح كنيم. | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در ابتداى فن ششم طبیعیات درباره ماهيت نفس و اينكه چرا در طبیعیات داخل شده، مىگويد: وقتى ما شناختيم كه نفس كمال است، با آن تعريفى كه به طور مفصّل درباره كمال گفتيم، آنگاه ماهيت نفس را هنوز نشناختهايم، بلكه نفس بودن نفس را شناختهايم؛ زيرا نام نفس نه از جهت جوهريتش، بلكه از آن نظر كه مدبّر بدن است و با آن مقايسه مىشود، بر نفس اطلاق مىشود و به همين دليل است كه در تعريف نفس، بدن وارد مىشود... و بدين دليل، مطالعه نفس از جمله مباحث علم طبيعى شده است، زيرا بررسى نفس از آن نظر كه نفس است، مطالعه نفس از جهت ارتباط با ماده و حركت است، اما براى آنكه ذات نفس را بشناسیم، بايد بحث ديگرى را مستقلاً مطرح كنيم. |
ویرایش