۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':گ' به ': گ') |
جز (جایگزینی متن - ')ك' به ') ک') |
||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
بنابراين اختلاف موجود ميان دو نظريه را مىتوان با اين سؤال مطرح نمود.آيا تنظيم قرآن به صورت «مصحف» قبل از رحلت يا پس از رحلت انجام گرفته است؟و از اينجا مىتوان اين نتيجه را گرفت كه هيچ اختلاف ريشهاى و اساسى در مساله تدوين و نگارش قرآن وجود ندارد و ملتزم شدن به هريك از اين دو نظريه به هيچ وجه به اهتمام و عنايت پيامبر و مسلمانان به قرآن لطمهاى وارد نمىكند.[[بلاشر، رژیس|بلاشر]] از كسانى است كه قائل است تنظيم قرآن به صورت مصحف پس از رحلت انجام گرفته.دليل اين مطلب اينكه ايشان بعد از مقايسه سورهها در مصاحف ابى بن كعب و عبدالله بن مسعود اختلاف زياد موجود در توالى سورهها با ترتيب مصحف كنونى را نشان مىدهد مىگويد:آنچه مورد اطمينان است اين است كه پيغمبر اسلام در حيات خود شخصا به مقابله وحى پرداخته بود، اين اختلافات بوجود نمىآمد.اگر چنين كارى براستى تحقق يافته بود هيچيك از تلميذان بدون شك جرأت نمىيافت نظمى را كه استاد برقرار كرده درهم ريزد. | بنابراين اختلاف موجود ميان دو نظريه را مىتوان با اين سؤال مطرح نمود.آيا تنظيم قرآن به صورت «مصحف» قبل از رحلت يا پس از رحلت انجام گرفته است؟و از اينجا مىتوان اين نتيجه را گرفت كه هيچ اختلاف ريشهاى و اساسى در مساله تدوين و نگارش قرآن وجود ندارد و ملتزم شدن به هريك از اين دو نظريه به هيچ وجه به اهتمام و عنايت پيامبر و مسلمانان به قرآن لطمهاى وارد نمىكند.[[بلاشر، رژیس|بلاشر]] از كسانى است كه قائل است تنظيم قرآن به صورت مصحف پس از رحلت انجام گرفته.دليل اين مطلب اينكه ايشان بعد از مقايسه سورهها در مصاحف ابى بن كعب و عبدالله بن مسعود اختلاف زياد موجود در توالى سورهها با ترتيب مصحف كنونى را نشان مىدهد مىگويد:آنچه مورد اطمينان است اين است كه پيغمبر اسلام در حيات خود شخصا به مقابله وحى پرداخته بود، اين اختلافات بوجود نمىآمد.اگر چنين كارى براستى تحقق يافته بود هيچيك از تلميذان بدون شك جرأت نمىيافت نظمى را كه استاد برقرار كرده درهم ريزد. | ||
اما اينكه بعضى از نويسندگان گمان كردهاند كسانى كه مىگويند قرآن پس از رحلت به صورت مصحف درآمدهبه كتابت و نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم عقيده ندارند همينطور كه در مورد [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] در برخى از موارد اينگونه برداشته شده است در صورتى كه اينگونه نيست زيرا وى در صفحه 27 از ذكر دو وسيلهاى كه محمد(ص) براى حفظ وحى بكار برده است نام مىبرد اول حفظ متن وحى توسط صحابه و ديگرى كتابت وحى در زمان رسول خدا(ص) | اما اينكه بعضى از نويسندگان گمان كردهاند كسانى كه مىگويند قرآن پس از رحلت به صورت مصحف درآمدهبه كتابت و نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر اكرم عقيده ندارند همينطور كه در مورد [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] در برخى از موارد اينگونه برداشته شده است در صورتى كه اينگونه نيست زيرا وى در صفحه 27 از ذكر دو وسيلهاى كه محمد(ص) براى حفظ وحى بكار برده است نام مىبرد اول حفظ متن وحى توسط صحابه و ديگرى كتابت وحى در زمان رسول خدا(ص) که تعداد آنها را تا 40 نفر نام مىبرد درست است بعد در بعضى از افراد آن خدشه مىكند. | ||
ولى آنچه در نقد آراء [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] مهم است دلائلى است كه [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] براى عدم تدوين مصحف بوسيله رسول خدا(ص) بهطور مستقيم يا در شكل غير مستقيم و زيرمجموعهايى بيان مىكند و براى خواننده ايجاد شبهه و ترديد حاصل مىشود كه ما به اختصار بازگو مىكنيم. | ولى آنچه در نقد آراء [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] مهم است دلائلى است كه [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] براى عدم تدوين مصحف بوسيله رسول خدا(ص) بهطور مستقيم يا در شكل غير مستقيم و زيرمجموعهايى بيان مىكند و براى خواننده ايجاد شبهه و ترديد حاصل مىشود كه ما به اختصار بازگو مىكنيم. | ||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
[[بلاشر، رژیس|بلاشر]] در خيلى از موارد(منجمله فراموش نمودن پيامبر(ص) بخشى از آيات) به روايات نقل شده در كتب اهل سنّت منجملهكتاب [[صحيح بخارى]] مراجعه و اين مسئله بازگو و براى خواننده خود ايجاد شبهه مىكند ولى به آياتى كه در زمينهها | [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] در خيلى از موارد(منجمله فراموش نمودن پيامبر(ص) بخشى از آيات) به روايات نقل شده در كتب اهل سنّت منجملهكتاب [[صحيح بخارى]] مراجعه و اين مسئله بازگو و براى خواننده خود ايجاد شبهه مىكند ولى به آياتى كه در زمينهها | ||
همچون عدم فراموشى پيامبر(ص)، سوره اعلى آيه 7 و 8 و سوره اسراء آيه 82 و واقف بودن رسول خدا(ص) به رسالت خود از همان آغاز بعثت'''«قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيرة انا و من اتبعنى»'''(سوره يوسف) آمده توجه نكرده و مطلب صحيح را ارائه نمىدهد.نقد ديگر بر او اين است كه در همان كتب، روايات متعارض در همين مسئله را از كتب اهل سنّت نقل نمىكند و به جمعآورى و نقد آنها نمىپردازد و تفكيك بين روايات صحيح و غير صحيح و سره از ناسره را در پيش نمىگيرد از نقل روايات آحاد و ضعف سندها و پژوهش در متن حديث (دراية الحديث) و مراجعه به كتب تفسير سخن به ميان نمىآورد و اگر در جايى ذكرى مىكند و دو دسته روايات را كنار هم قرار ميدهد بحث از مرجحات احاديث به ميان نمىآورد و در جاهايى همچون وعده الهى كه'''«انّ علينا جمعه و قرانه»'''(قيامت،17) | همچون عدم فراموشى پيامبر(ص)، سوره اعلى آيه 7 و 8 و سوره اسراء آيه 82 و واقف بودن رسول خدا(ص) به رسالت خود از همان آغاز بعثت'''«قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيرة انا و من اتبعنى»'''(سوره يوسف) آمده توجه نكرده و مطلب صحيح را ارائه نمىدهد.نقد ديگر بر او اين است كه در همان كتب، روايات متعارض در همين مسئله را از كتب اهل سنّت نقل نمىكند و به جمعآورى و نقد آنها نمىپردازد و تفكيك بين روايات صحيح و غير صحيح و سره از ناسره را در پيش نمىگيرد از نقل روايات آحاد و ضعف سندها و پژوهش در متن حديث (دراية الحديث) و مراجعه به كتب تفسير سخن به ميان نمىآورد و اگر در جايى ذكرى مىكند و دو دسته روايات را كنار هم قرار ميدهد بحث از مرجحات احاديث به ميان نمىآورد و در جاهايى همچون وعده الهى كه'''«انّ علينا جمعه و قرانه»'''(قيامت،17) که تعارضى با سياستهاى پيامبر(ص) در توصيه به نگارش وحى ندارد نمىپردازد | ||
برخلاف نظر [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] ضرورت وجود كتابت و نگارش آيات در همان عصر رسالت احساس گرديد اين موضوع ارتباطى به ابتكار صحابه و اخذ صحابه از يهوديان و مسيحيان ندارد اينها ادعاهايى است كه مدرك بر آنها ارائه نداده و در مواردى همچون اين مورد اگر آمده از تواريخى است كه در صحّت آنها شك است.و ديگر موضوع اختلاف قرائتها را در عدم تدوين بازگو مىكند كه اين از اساس واقعيت ندارد و بنابر عقيده محققان شيعه اختلاف قراءات و قرائتهاى خاص هريك از صحابه، ريشهاى در دوران رسول خدا(ص) ندارد.يا در صفحه 77 كتاب بيان مىكند شيعه علنا عثمان را متهم مىسازند در مصحفى كه جمعآورى و تدوين نموده در قرآن اشارات مزاحم خود را حذف كرده است اينهم ازمواردى است كه از اساس واقعيت ندارد و منابع آنرا ذكر نمىكند آيا با حضور على(ع) در آن عصر و سكوت ايشان و نظارت دقيق بر عملكرد كميته، جايى براى اظهار نظر و حتى اعتراض شيعه باقى مىماند؟لذا در سكوت على(ع) و ائمه اطهار(ع) و بيانات جامع علماى شيعه درباره قرآن و امضاى همان قرآن كه در عصر حكومت عثمان معمول بود.دليل محكم و قاطعى است بر اينكه قرآن در زمان عثمان مورد دستبرد قرار نگرفته است.[[بلاشر، رژیس|بلاشر]] خط عربى را ناقص الاصل معرفى مىكند اما اين به هيچوجه ايرادى نيست و خللى در حفظ و نگهدارى آيات به همان | برخلاف نظر [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] ضرورت وجود كتابت و نگارش آيات در همان عصر رسالت احساس گرديد اين موضوع ارتباطى به ابتكار صحابه و اخذ صحابه از يهوديان و مسيحيان ندارد اينها ادعاهايى است كه مدرك بر آنها ارائه نداده و در مواردى همچون اين مورد اگر آمده از تواريخى است كه در صحّت آنها شك است.و ديگر موضوع اختلاف قرائتها را در عدم تدوين بازگو مىكند كه اين از اساس واقعيت ندارد و بنابر عقيده محققان شيعه اختلاف قراءات و قرائتهاى خاص هريك از صحابه، ريشهاى در دوران رسول خدا(ص) ندارد.يا در صفحه 77 كتاب بيان مىكند شيعه علنا عثمان را متهم مىسازند در مصحفى كه جمعآورى و تدوين نموده در قرآن اشارات مزاحم خود را حذف كرده است اينهم ازمواردى است كه از اساس واقعيت ندارد و منابع آنرا ذكر نمىكند آيا با حضور على(ع) در آن عصر و سكوت ايشان و نظارت دقيق بر عملكرد كميته، جايى براى اظهار نظر و حتى اعتراض شيعه باقى مىماند؟لذا در سكوت على(ع) و ائمه اطهار(ع) و بيانات جامع علماى شيعه درباره قرآن و امضاى همان قرآن كه در عصر حكومت عثمان معمول بود.دليل محكم و قاطعى است بر اينكه قرآن در زمان عثمان مورد دستبرد قرار نگرفته است.[[بلاشر، رژیس|بلاشر]] خط عربى را ناقص الاصل معرفى مىكند اما اين به هيچوجه ايرادى نيست و خللى در حفظ و نگهدارى آيات به همان | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۳۴: | ||
پيغمبر خدا قرآن را با جبرئيل امين مقابله مىفرمود كه در سال آخر اين مقابله دوبار پيش آمد پس چگونه رأى [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] بر اين قرار مىگيرد كه كتابت و نگارش قرآن را زير سؤال ببرد و حفظ كامل قرآن را توسط بعضى از صحابه و قرائت آنها بر پيامبر(ص) را مورد شك و ترديد قرار دهد<ref>البيان، آيه اللّه خوئى، ص 278-255</ref> | پيغمبر خدا قرآن را با جبرئيل امين مقابله مىفرمود كه در سال آخر اين مقابله دوبار پيش آمد پس چگونه رأى [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] بر اين قرار مىگيرد كه كتابت و نگارش قرآن را زير سؤال ببرد و حفظ كامل قرآن را توسط بعضى از صحابه و قرائت آنها بر پيامبر(ص) را مورد شك و ترديد قرار دهد<ref>البيان، آيه اللّه خوئى، ص 278-255</ref> | ||
از طرف ديگر مبناى دكتر [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] در كتاب معماى محمد(ص) | از طرف ديگر مبناى دكتر [[بلاشر، رژیس|بلاشر]] در كتاب معماى محمد(ص) کليه روايات اسلامى را غير قابل وثوق مىداند ولى در اين كتاب روايات را ذكر و به آنها استناد مىكند<ref>ترجمان وحى، شماره 2، دكتر مجتبوى</ref> | ||
شايد همينگونه موضع گيرىهاست كه برخى از محققان را در صداقت و بىغرضى او دچار ترديد كرده است. | شايد همينگونه موضع گيرىهاست كه برخى از محققان را در صداقت و بىغرضى او دچار ترديد كرده است. |
ویرایش