پرش به محتوا

في ظلال القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صلّى اللّه عليه و آله' به 'صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'صلّى اللّه عليه و آله' به 'صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله')
خط ۵۵: خط ۵۵:
از اين‌رو مؤلف شروع اين كار را از سه جزء آخر قرآن كريم كه تأمين بخش اين هدف بود، آغاز كرد و پاره‌اى از مفاهيم حركتى جديد را در تفسير اين سه جزء بيان داشت و پس از آن مصمّم گشت اين روند را در مورد همۀ قرآن تكرار كند و با بيان تجربۀ نوين حركى‌اش روحى ديگر در تفسير «فى ظلال» بدمد. جزء نخست تنقيح شدۀ «فى ظلال القرآن» در آغاز سال 1960 توسط دار احياء الكتب العربيه منتشر شد و بدين وسيله «نمايش هنرى در قرآن» كه بيانگر زيبايى و هنر در قرآن كريم بود، قرين ديگرى يافت كه از گنجينه‌هاى حركتى قرآن كريم، پرده برمى‌داشت. [[قطب، سید|سيّد قطب]] بدين اعتبار مفسّرى مجدّد گشت كه داراى سبك نوينى در قرآن تحت عنوان «سبك تفسير حركى» است.
از اين‌رو مؤلف شروع اين كار را از سه جزء آخر قرآن كريم كه تأمين بخش اين هدف بود، آغاز كرد و پاره‌اى از مفاهيم حركتى جديد را در تفسير اين سه جزء بيان داشت و پس از آن مصمّم گشت اين روند را در مورد همۀ قرآن تكرار كند و با بيان تجربۀ نوين حركى‌اش روحى ديگر در تفسير «فى ظلال» بدمد. جزء نخست تنقيح شدۀ «فى ظلال القرآن» در آغاز سال 1960 توسط دار احياء الكتب العربيه منتشر شد و بدين وسيله «نمايش هنرى در قرآن» كه بيانگر زيبايى و هنر در قرآن كريم بود، قرين ديگرى يافت كه از گنجينه‌هاى حركتى قرآن كريم، پرده برمى‌داشت. [[قطب، سید|سيّد قطب]] بدين اعتبار مفسّرى مجدّد گشت كه داراى سبك نوينى در قرآن تحت عنوان «سبك تفسير حركى» است.


شاهكار [[قطب، سید|سيّد قطب]] در تأمين اين هدف (روش تفسيرى‌اش) اجزاى هفت و هشت از «فى ظلال القرآن» است كه فراگير سورۀ انعام است. مؤلف در مقدمه‌اى كه بر اين سوره نوشته و در تفسير اين سوره حكمت بسيارى از موضع‌گيرى‌هاى پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را يادآور شده و ضرورت تأسّى و به كار گماردن آن حكمت‌ها را در حركت اسلامى معاصر گوشزد كرده است، چنان كه اين دو جزء متمركزترين، پخته‌ترين و روشن‌ترين اجزاى «فى ظلال» هستند. [[قطب، سید|سيّد قطب]] در پرتو همين رهيافت، ده جز نخست تفسير «فى ظلال» را تنقيح كرد. پس از آزادى از زندان به سال 1964 قصد آن داشت كه مابقى اجزاء را نيز به ترتيب سابق پالايش كند و اجزاى يازدهم، دوازدهم و سيزدهم را نيز در اين راستا دوباره نوشت كه با احتساب اجزاى پيش گفته به شانزده جزء رسيد اما سركشان ستمگر فرصت را از او سلب كردند و راه را بر او بستند و او بى آن كه بتواند به هدفش برسد، به سوى پروردگار خود شتافت.
شاهكار [[قطب، سید|سيّد قطب]] در تأمين اين هدف (روش تفسيرى‌اش) اجزاى هفت و هشت از «فى ظلال القرآن» است كه فراگير سورۀ انعام است. مؤلف در مقدمه‌اى كه بر اين سوره نوشته و در تفسير اين سوره حكمت بسيارى از موضع‌گيرى‌هاى پيامبر اكرم صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله را يادآور شده و ضرورت تأسّى و به كار گماردن آن حكمت‌ها را در حركت اسلامى معاصر گوشزد كرده است، چنان كه اين دو جزء متمركزترين، پخته‌ترين و روشن‌ترين اجزاى «فى ظلال» هستند. [[قطب، سید|سيّد قطب]] در پرتو همين رهيافت، ده جز نخست تفسير «فى ظلال» را تنقيح كرد. پس از آزادى از زندان به سال 1964 قصد آن داشت كه مابقى اجزاء را نيز به ترتيب سابق پالايش كند و اجزاى يازدهم، دوازدهم و سيزدهم را نيز در اين راستا دوباره نوشت كه با احتساب اجزاى پيش گفته به شانزده جزء رسيد اما سركشان ستمگر فرصت را از او سلب كردند و راه را بر او بستند و او بى آن كه بتواند به هدفش برسد، به سوى پروردگار خود شتافت.


آن چه گفتيم، اندكى از مزاياى «فى ظلال» و ارزشهاى آن بود، اما نبايد از نظر دور داشت كه [[قطب، سید|سيّد قطب]] نيز همچون هر متفكّر ديگرى انسان بود و از اين رو، نمى‌توان به طور مطلق همۀ تئورى‌پردازى‌هايش را بى‌چون و چرا پذيرفت. با توجه به دگرگونى‌هايى كه پديده هاى اجتماعى به خود مى‌بينند و تغيير و ثبات و شرايط زمانى و مكانى، مباحث غير مسلّم اين تفسير نيز همچون هر نظريۀ ديگرى اثبات و ابطال پذير است. بسيارى از متفكران، از جمله انديشوران اخوان المسلمين كه دست اندر كار دعوت اسلامى‌اند، به رغم دلبستگى و احترام فراوانى كه براى [[قطب، سید|سيّد قطب]] قايل‌اند، همۀ نظريات او را در عمل قابل اجرا نمى‌دانند و نظر بر اين دارند كه نمى‌توان اخوانى بودن [[قطب، سید|سيّد قطب]] را در روش و عمل احراز كرد، زيرا پس از آن كه [[قطب، سید|سيّد قطب]] از بحران فكرى رهايى يافت، مدّت درازى از تئورى‌پردازان اخوان المسلمين دور و بركنار بود و در بيش‌تر دوران حيات رويكرد اسلامى‌اش در زندان بود و تحت تأثير شرايط بسيار سخت زندان، مباحثى بسيار تند در تفسير «فى ظلال» و «معالم فى الطريق» (چراغى بر فراز راه) آمده است كه ممكن است با رفق و مدارا و روش بسيارى از دعوتگران عصر كنونى كه عزمى راسخ در دعوت دارند، و مهرورزى و مصلحت را ركن ركين دعوت و فراخوانى اسلامى مى‌دانند، سازگار نيفتد. در نهايت مى‌توان به اين نتيجه رسيد كه اگر چه به صورت موقت بتوان نظريه‌هاى [[قطب، سید|سيّد قطب]] را پيرامون جاهليت، طاغوت، كفر و مقابلۀ به مثل و... جز آن را با واقعياتى ناسازگار دانست، اما حقيقت گفتار [[قطب، سید|سيّد قطب]] غير قابل انكار است.
آن چه گفتيم، اندكى از مزاياى «فى ظلال» و ارزشهاى آن بود، اما نبايد از نظر دور داشت كه [[قطب، سید|سيّد قطب]] نيز همچون هر متفكّر ديگرى انسان بود و از اين رو، نمى‌توان به طور مطلق همۀ تئورى‌پردازى‌هايش را بى‌چون و چرا پذيرفت. با توجه به دگرگونى‌هايى كه پديده هاى اجتماعى به خود مى‌بينند و تغيير و ثبات و شرايط زمانى و مكانى، مباحث غير مسلّم اين تفسير نيز همچون هر نظريۀ ديگرى اثبات و ابطال پذير است. بسيارى از متفكران، از جمله انديشوران اخوان المسلمين كه دست اندر كار دعوت اسلامى‌اند، به رغم دلبستگى و احترام فراوانى كه براى [[قطب، سید|سيّد قطب]] قايل‌اند، همۀ نظريات او را در عمل قابل اجرا نمى‌دانند و نظر بر اين دارند كه نمى‌توان اخوانى بودن [[قطب، سید|سيّد قطب]] را در روش و عمل احراز كرد، زيرا پس از آن كه [[قطب، سید|سيّد قطب]] از بحران فكرى رهايى يافت، مدّت درازى از تئورى‌پردازان اخوان المسلمين دور و بركنار بود و در بيش‌تر دوران حيات رويكرد اسلامى‌اش در زندان بود و تحت تأثير شرايط بسيار سخت زندان، مباحثى بسيار تند در تفسير «فى ظلال» و «معالم فى الطريق» (چراغى بر فراز راه) آمده است كه ممكن است با رفق و مدارا و روش بسيارى از دعوتگران عصر كنونى كه عزمى راسخ در دعوت دارند، و مهرورزى و مصلحت را ركن ركين دعوت و فراخوانى اسلامى مى‌دانند، سازگار نيفتد. در نهايت مى‌توان به اين نتيجه رسيد كه اگر چه به صورت موقت بتوان نظريه‌هاى [[قطب، سید|سيّد قطب]] را پيرامون جاهليت، طاغوت، كفر و مقابلۀ به مثل و... جز آن را با واقعياتى ناسازگار دانست، اما حقيقت گفتار [[قطب، سید|سيّد قطب]] غير قابل انكار است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش