پرش به محتوا

ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '؛ش' به '؛ ش'
جز (جایگزینی متن - '؛ب' به '؛ ب')
جز (جایگزینی متن - '؛ش' به '؛ ش')
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
ابوالفرج علاوه بر استناد وسيع و همه جانبه به روايات شفاهى و سلسله سندهاى طولانى، از کتابهايى كه در دسترس داشت، نيز روگردان نبود و [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] بر اين امر تصريح مى‌كند (ص 128). اما نوبختى (د 402 ق) روايات او را ناديده گرفته، مى‌گويد: او دروغگوترين مردمان بود؛ به بازار کتابفروشان كه بسيار پر رونق بود، مى‌رفت؛ کتابهايى مى‌خريد و به خانه مى‌برد؛همۀ رواياتش از آنهاست (خطيب، 399/11).
ابوالفرج علاوه بر استناد وسيع و همه جانبه به روايات شفاهى و سلسله سندهاى طولانى، از کتابهايى كه در دسترس داشت، نيز روگردان نبود و [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] بر اين امر تصريح مى‌كند (ص 128). اما نوبختى (د 402 ق) روايات او را ناديده گرفته، مى‌گويد: او دروغگوترين مردمان بود؛ به بازار کتابفروشان كه بسيار پر رونق بود، مى‌رفت؛ کتابهايى مى‌خريد و به خانه مى‌برد؛همۀ رواياتش از آنهاست (خطيب، 399/11).


تخصص ديگر ابوالفرج، موسيقى بود. اما دانش او در اين زمينه، به دانش نظرى مختصر مى‌گرديد و ظاهرا نه آوازى خوش داشت و نه سازى مى‌نواخت. اطلاعات نظرى او از کتابهاى متعددى كه در اختيار داشت، به دست آمده بود؛آثار اسحاق موصلى؛آثار استادش جحظه از جمله اخبار ابى حشيشة كه آن را نزد همو خوانده بود؛کتابى كه ابوالفضل عباس بن احمد بن ثوابه به او داده بود (اغانى، 141/10) و انبوهى کتابهاى ديگر. اما او خود در آغاز اغانى به صراحت مى‌گويد: در بيان كيفيت سروده‌ها و ترانه‌ها منحصرا از شيوۀ اسحاق موصلى پيروى كرده‌ام، زيرا امروزه شيوۀ او معمول گرديده است، نه شيوۀ كسانى چون ابراهيم بن مهدى و مخارق و علّويه... (همان، 4/1-5). او نسبت به اين موسيقى‌دان بزرگ كه حدود يك سده و نيم پيش از او مى‌زيسته است، اعتقادى خاص داشت؛شرح حالى كه به او اختصاص داده (همان، 268/5 به بعد)، خود کتابى كه نسبتا مفصل است كه به 167 صفحه مى‌رسد. ابوالفرج در آغاز اين کتاب، برخلاف شيوۀ خود، به شرح فضائل و دانش و پارسايى و هنرمندى او پرداخته و او را يگانۀ همۀ دورانها معرفى كرده است (همان، 268/5-270)؛ اما در مقابل، از اينكه بر استاد ديگرش جحظه خرده بگيرد، ابايى نداشت و با آنكه کتابى در احوال و اخبار او تأليف كرده است، باز يك بار پس از دو روايت مى‌گويد: او را در کتاب الطنبوريين عادت بر اين است كه از اهل صناعت موسيقى به زشت‌ترين كلمات بدگويى كند، حال آنكه عكس اين عمل شايسته است (همان، 63/6).
تخصص ديگر ابوالفرج، موسيقى بود. اما دانش او در اين زمينه، به دانش نظرى مختصر مى‌گرديد و ظاهرا نه آوازى خوش داشت و نه سازى مى‌نواخت. اطلاعات نظرى او از کتابهاى متعددى كه در اختيار داشت، به دست آمده بود؛آثار اسحاق موصلى؛آثار استادش جحظه از جمله اخبار ابى حشيشة كه آن را نزد همو خوانده بود؛کتابى كه ابوالفضل عباس بن احمد بن ثوابه به او داده بود (اغانى، 141/10) و انبوهى کتابهاى ديگر. اما او خود در آغاز اغانى به صراحت مى‌گويد: در بيان كيفيت سروده‌ها و ترانه‌ها منحصرا از شيوۀ اسحاق موصلى پيروى كرده‌ام، زيرا امروزه شيوۀ او معمول گرديده است، نه شيوۀ كسانى چون ابراهيم بن مهدى و مخارق و علّويه... (همان، 4/1-5). او نسبت به اين موسيقى‌دان بزرگ كه حدود يك سده و نيم پيش از او مى‌زيسته است، اعتقادى خاص داشت؛ شرح حالى كه به او اختصاص داده (همان، 268/5 به بعد)، خود کتابى كه نسبتا مفصل است كه به 167 صفحه مى‌رسد. ابوالفرج در آغاز اين کتاب، برخلاف شيوۀ خود، به شرح فضائل و دانش و پارسايى و هنرمندى او پرداخته و او را يگانۀ همۀ دورانها معرفى كرده است (همان، 268/5-270)؛ اما در مقابل، از اينكه بر استاد ديگرش جحظه خرده بگيرد، ابايى نداشت و با آنكه کتابى در احوال و اخبار او تأليف كرده است، باز يك بار پس از دو روايت مى‌گويد: او را در کتاب الطنبوريين عادت بر اين است كه از اهل صناعت موسيقى به زشت‌ترين كلمات بدگويى كند، حال آنكه عكس اين عمل شايسته است (همان، 63/6).


وى با استادان ديگرى چون حرمى بن ابى العلاء، ابراهيم ابن زرزور، ابوعيسى بن متوكل نيز مى‌توانست در بسيارى جاها با موسيقى و موسيقى دانان همساز گردد: در ميخانه‌ها، در مجالس اعيان، در خانۀ استادش نفطويه كه گويند كنيزكان آواز خوانش شهرت تمام داشته‌اند (زبيدى، 172؛ نيز نك‍: خلف اللّه، 120-121)، در سراى آل منجم و به خصوص يحيى بن على بن منجم كه خود اهل موسيقى و شعر بود.حاصل اين اطلاعات، چندين کتاب به غير از اغانى بود-مثلا: ادب السماع-كه اينك از دست رفته است.
وى با استادان ديگرى چون حرمى بن ابى العلاء، ابراهيم ابن زرزور، ابوعيسى بن متوكل نيز مى‌توانست در بسيارى جاها با موسيقى و موسيقى دانان همساز گردد: در ميخانه‌ها، در مجالس اعيان، در خانۀ استادش نفطويه كه گويند كنيزكان آواز خوانش شهرت تمام داشته‌اند (زبيدى، 172؛ نيز نك‍: خلف اللّه، 120-121)، در سراى آل منجم و به خصوص يحيى بن على بن منجم كه خود اهل موسيقى و شعر بود.حاصل اين اطلاعات، چندين کتاب به غير از اغانى بود-مثلا: ادب السماع-كه اينك از دست رفته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش