پرش به محتوا

سیرت جلال‌الدین منکبرنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== منابع==' به '==منابع مقاله==')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR10066J1.jpg|بندانگشتی|سیرت جلال الدین منکبرنی]]
| تصویر =NUR10066J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =سیرت جلال‌الدین منکبرنی
|+ |
| عنوان‌های دیگر =
|-
| پدیدآوران =  
! نام کتاب!! data-type='bookName'|سیرت جلال الدین منکبرنی
[[مترجم ناشناخته]] (مترجم)
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[مترجم ناشناخته]] (مترجم)


[[نسوی، محمد بن احمد]] (نويسنده)
[[نسوی، محمد بن احمد]] (نویسنده)


[[مینوی، مجتبی]] (تصحيح و تعليق)
[[مینوی، مجتبی]] (تصحيح و تعليق)
|-
| زبان =فارسی
|زبان  
| کد کنگره =‏‎‏DSR‎‏ ‎‏895‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏5‎‏س‎‏9‎‏
|data-type='language'|فارسی
| موضوع =
|-
ایران - تاریخ - خوارزم شاهیان، 470 - 628ق.
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏‎‏DSR‎‏ ‎‏895‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏5‎‏س‎‏9‎‏
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|ایران - تاریخ - خوارزم شاهیان، 470 - 628ق.


جلال‎ الدین خوارزمشاه، شاه ایران، - 628ق.
جلال‎‌الدین خوارزمشاه، شاه ایران، - 628ق.


نثر فارسی - قرن 7ق.
نثر فارسی - قرن 7ق.
|-
| ناشر =
|ناشر  
شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
|data-type='publisher'|شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
| مکان نشر =تهران - ایران
|-
| سال نشر = 1384 ش  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|تهران - ایران
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1384 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10066AUTOMATIONCODE
|}
</div>


 
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10066AUTOMATIONCODE
==معرفی اجمالی==
| چاپ =3
 
| شابک =964-445-634-3
 
| تعداد جلد =1
'''سيرت جلال‌الدين منكبرتى''' كتابى است به زبان فارسى در بيان سرگذشت جلال‌الدين منكبرتى پسر سلطان محمد خوارزمشاه.
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10066
| کتابخوان همراه نور =10066
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}
'''سيرت جلال‌الدين منكبرنى'''، اثر [[نسوی، محمد بن احمد|محمد بن احمد نسوی]]، كتابى است به زبان فارسى در بيان سرگذشت جلال‌الدين منكبرنى پسر سلطان محمد خوارزمشاه. این اثر توسط مترجمی ناشناخته به فارسی برگردانده شده و به همت [[مینوی، مجتبی|مجتبی مینوی]] تصحیح شده است.


انگيزه‌هاى [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] در نگارش كتاب سيرت جلال‌الدين خوارزمشاه را مى‌توان به شرح زير بيان كرد:
انگيزه‌هاى [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] در نگارش كتاب سيرت جلال‌الدين خوارزمشاه را مى‌توان به شرح زير بيان كرد:
خط ۵۹: خط ۴۵:


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب مشتمل بر مقدمه مصحح، استاد [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]]، ديباچه مؤلف و هشتاد و نه عنوان(فصل) و بخش تعليقات و نيز تكمله تعليقات مى‌باشد.
كتاب مشتمل بر مقدمه مصحح، استاد [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]]، ديباچه مؤلف و هشتاد و نه عنوان(فصل) و بخش تعليقات و نيز تكمله تعليقات مى‌باشد.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
 
«سيرت جلال‌الدين منكبرنى» مهم‌ترين اثر [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] است. [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]]، جوينى و جوزجانى، سه تن مورخى بودند كه در هنگام حمله مغول، در خراسان و ماوراءالنهر مى‌زيستند و بسيارى از وقايع اين دوران را شاهد بوده يا از افراد نزدیک به واقعه كسب اطلاع كرده‌اند. سيرت جلال‌الدين خوارزمشاه در حقيقت سرگذشت پسر سلطان محمد خوارزمشاه و شرح يازده سال از اين دوران؛ يعنى از آغاز حمله مغول تا مرگ سلطان جلال‌الدين، و خاطرات شخص [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] از رويدادهاى اين دوران است. در اين ميان، مؤلف در مواردى به سابقه بعضى از وقايع در دوره‌هاى پيش از آن؛ يعنى زمان حكمرانى سلطان محمد اشاره نموده و اطلاعات ارزشمندى در اين خصوص عرضه كرده است. دقت مؤلف در ضبط وقايع، نزدیکى او به دربار سلطان جلال‌الدين، ارزيابى‌اش از وقايع، ديد انتقادى و نيز قلت آثار درخصوص حكومت خوارزمشاهيان، سبب شده است كه اثر او جايگاهى خاص در ميان منابع اين دوران به دست آورد.
 
«سيرت جلال‌الدين منكبرنى» مهم‌ترين اثر [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] است. [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]]، جوينى و جوزجانى، سه تن مورخى بودند كه در هنگام حمله مغول، در خراسان و ماوراءالنهر مى‌زيستند و بسيارى از وقايع اين دوران را شاهد بوده يا از افراد نزديك به واقعه كسب اطلاع كرده‌اند. سيرت جلال‌الدين خوارزمشاه در حقيقت سرگذشت پسر سلطان محمد خوارزمشاه و شرح يازده سال از اين دوران؛ يعنى از آغاز حمله مغول تا مرگ سلطان جلال‌الدين، و خاطرات شخص [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] از رويدادهاى اين دوران است. در اين ميان، مؤلف در مواردى به سابقه بعضى از وقايع در دوره‌هاى پيش از آن؛ يعنى زمان حكمرانى سلطان محمد اشاره نموده و اطلاعات ارزشمندى در اين خصوص عرضه كرده است. دقت مؤلف در ضبط وقايع، نزديكى او به دربار سلطان جلال‌الدين، ارزيابى‌اش از وقايع، ديد انتقادى و نيز قلت آثار درخصوص حكومت خوارزمشاهيان، سبب شده است كه اثر او جايگاهى خاص در ميان منابع اين دوران به دست آورد.


[[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] جلال‌الدين را گندمگون و كوتاه قد وصف كرده و او را به سبب شكيبايى، كم حرفى و دشنام ندادن ستوده است. [[ذهبى]]، به نقل از [[بغدادی، عبداللطیف|عبداللطيف بغدادى]]، او را گندمگون متمايل به زرد، لاغر و زشت وصف كرده است. به نوشته [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]]، او ترك زبانى بود كه گاهى به فارسى هم سخن مى‌گفت؛ اما [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] گفته‌است كه او حتى به فارسى شعر هم مى‌سرود. جلال‌الدين بسيار خوشگذران و ميگسار بود و حتى تا آخرين لحظاتِ حكومتِ خود اين رفتار را رها نكرد. برخى آن را يكى از عوامل سقوط وى دانسته‌اند. بر اساس رواياتى از [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]]، او رعيت دوست و به اجراى عدالت علاقه‌مند بود و از منافع توده مردم در برابر زياده خواهى سربازان و درباريانِ خشن خود حفاظت مى‌كرد. همچنين به عمران و آبادانى علاقه‌مند بود. او در پرورش اديبان و علما مى‌كوشيد و بدين منظور مدرسه‌اى در اصفهان بنا كرد. وى اگر چه فاقد شمّ سياسى قوى بود و توانِ برآوردِ صحيح نيروهاى خود و حريفان و استفاده از فرصت‌هاى مناسب سياسى را نداشت؛ اما بدون شك از مهارت و جسارت نظامى بسيارى برخوردار بود، چنانكه در بسيارى از نبردها با تهور خود مايه تقويت روحيه سپاه مى‌شد و نتيجه جنگ را به نفع خود تغيير مى‌داد. در ادبيات و تاريخ ايران، او را با صفاتى همچون دلاور، دلير، شير ميدان و جز آن ستوده‌اند. او با مبارزه در برابر مغولان، در دل مردم مأيوس ايران، اميد به وجود آورد؛ در نتيجه، در منابع او را به گونه‌اى ستوده‌اند و وصف كرده‌اند كه با واقع تفاوت دارد و برخى محققان، به درستى، ميان بُعد تاريخى و واقعى وجود جلال‌الدين با بُعدِ حماسى و آرمانى وى تفاوت قائل شده‌اند.
[[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] جلال‌الدين را گندمگون و كوتاه قد وصف كرده و او را به سبب شكيبايى، كم حرفى و دشنام ندادن ستوده است. [[ذهبى]]، به نقل از [[بغدادی، عبداللطیف|عبداللطيف بغدادى]]، او را گندمگون متمايل به زرد، لاغر و زشت وصف كرده است. به نوشته [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]]، او ترك زبانى بود كه گاهى به فارسى هم سخن مى‌گفت؛ اما [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] گفته‌است كه او حتى به فارسى شعر هم مى‌سرود. جلال‌الدين بسيار خوشگذران و ميگسار بود و حتى تا آخرين لحظاتِ حكومتِ خود اين رفتار را رها نكرد. برخى آن را يكى از عوامل سقوط وى دانسته‌اند. بر اساس رواياتى از [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]]، او رعيت دوست و به اجراى عدالت علاقه‌مند بود و از منافع توده مردم در برابر زياده خواهى سربازان و درباريانِ خشن خود حفاظت مى‌كرد. همچنين به عمران و آبادانى علاقه‌مند بود. او در پرورش اديبان و علما مى‌كوشيد و بدين منظور مدرسه‌اى در اصفهان بنا كرد. وى اگر چه فاقد شمّ سياسى قوى بود و توانِ برآوردِ صحيح نيروهاى خود و حريفان و استفاده از فرصت‌هاى مناسب سياسى را نداشت؛ اما بدون شك از مهارت و جسارت نظامى بسيارى برخوردار بود، چنانكه در بسيارى از نبردها با تهور خود مايه تقويت روحيه سپاه مى‌شد و نتيجه جنگ را به نفع خود تغيير مى‌داد. در ادبيات و تاريخ ايران، او را با صفاتى همچون دلاور، دلير، شير ميدان و جز آن ستوده‌اند. او با مبارزه در برابر مغولان، در دل مردم مأيوس ايران، اميد به وجود آورد؛ در نتيجه، در منابع او را به گونه‌اى ستوده‌اند و وصف كرده‌اند كه با واقع تفاوت دارد و برخى محققان، به درستى، ميان بُعد تاريخى و واقعى وجود جلال‌الدين با بُعدِ حماسى و آرمانى وى تفاوت قائل شده‌اند.
خط ۹۷: خط ۷۹:
#شرفى، محبوبه، دانشنامه جهان اسلام، ج10، ص503-510.
#شرفى، محبوبه، دانشنامه جهان اسلام، ج10، ص503-510.


 
==وابسته‌ها==
== پیوندها ==
{{وابسته‌ها}}
[[سیره جلال‌الدین یا تاریخ جلالی]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ ایران]]
[[رده: تاریخ ایران]]
۱٬۱۲۴

ویرایش