۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدين ' به 'شهابالدين') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
ابن فارض مقدمات علوم را نزد پدر فراگرفت. پدرش مردى عالم و زاهد و مدتى نايب الحكم ملك عزيز ايوبى در قاهره بود و گاهى فرزند خويش را هم با خود به مجالس حكم مىبرد. زهد و ورع او موجب شد كه دعوت سلطان را براى تصدى منصب قاضى القضاتى نپذيرد و سرانجام از امور دولتى دست شويد و در جامع الازهر به ارشاد مردم مشغول شود. | ابن فارض مقدمات علوم را نزد پدر فراگرفت. پدرش مردى عالم و زاهد و مدتى نايب الحكم ملك عزيز ايوبى در قاهره بود و گاهى فرزند خويش را هم با خود به مجالس حكم مىبرد. زهد و ورع او موجب شد كه دعوت سلطان را براى تصدى منصب قاضى القضاتى نپذيرد و سرانجام از امور دولتى دست شويد و در جامع الازهر به ارشاد مردم مشغول شود. | ||
ابن فارض در قاهره به استماع حديث از | ابن فارض در قاهره به استماع حديث از بهاءالدين قاسم بن عساكر پرداخت و مذهب شافعى را برگزيد. سپس به تصوف روى آورد و به وادى «مستضعفين» در كوه مقطّم رفت و به رياضت و مجاهدت پرداخت. گويند روزى، هنگامى كه به قاهره بازگشته بود و قصد ورود به مدرسه «سيوفيه» داشت، پيرمرد بقالى را ديد كه برخلاف قاعده مقرر وضو مىگرفت. ابن فارض به قصد اعتراض با او به سخن گفتن پرداخت، ولى پيرمرد كه از اولياء الله بود، به او گفت كه اى عمر! گشايش كار تو در مصر نخواهد بود بلكه در مكه به مقصود خواهى رسيد و اكنون هنگام آن فرارسيده است. | ||
پس از اين ديدار، به حجاز رفت و مدت 15 سال در كوهستانهاى پيرامون مكه به تزكيه نفس پرداخت. سالهايى كه در اين ناحيه به سرآورد، در زندگى روحانى و ذوقى وى تأثيرات عميق برجاى گذارد، چنانكه در «تائيه صغرى»، اشارات بسيار به اين دوران دارد و قصيده «داليه» او نيز كه در مصر و بعد از بازگشت از سفر حجاز سروده شده است، آكنده از اشارات و سخنان شورانگيز درباره مكه و اماكن متبركه آنجاست. | پس از اين ديدار، به حجاز رفت و مدت 15 سال در كوهستانهاى پيرامون مكه به تزكيه نفس پرداخت. سالهايى كه در اين ناحيه به سرآورد، در زندگى روحانى و ذوقى وى تأثيرات عميق برجاى گذارد، چنانكه در «تائيه صغرى»، اشارات بسيار به اين دوران دارد و قصيده «داليه» او نيز كه در مصر و بعد از بازگشت از سفر حجاز سروده شده است، آكنده از اشارات و سخنان شورانگيز درباره مكه و اماكن متبركه آنجاست. |
ویرایش