الأنس الجليل بتاريخ القدس و الخليل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - '== منابع ==' به '== منابع مقاله ==')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۴۹: خط ۴۹:




'''الأنس الجليل بتاريخ القدس و الخليل''' اثر مهم [[ابوالیمن علیمی، عبدالرحمن بن محمد|مجير الدين عليمى]](860-928 هجرى) مى‌باشد.
'''الأنس الجليل بتاريخ القدس و الخليل''' اثر مهم [[ابوالیمن علیمی، عبدالرحمن بن محمد|مجيرالدين عليمى]](860-928 هجرى) مى‌باشد.


اين اثر از گسترده‌ترين مصنفاتى است كه دربردارندۀ تاريخ بيت‌المقدّس از زمان خلقت تا سال 900 هجرى است و از مصادر با ارزشى كه حيات علمى در بيت‌المقدس در زبان ايوبى و مملوكى را دربر دارد.
اين اثر از گسترده‌ترين مصنفاتى است كه دربردارندۀ تاريخ بيت‌المقدّس از زمان خلقت تا سال 900 هجرى است و از مصادر با ارزشى كه حيات علمى در بيت‌المقدس در زبان ايوبى و مملوكى را دربر دارد.


مجير الدين در صفحات اوّليه اثر خود انگيزه‌هايى كه او را به نگارش واداشته اين گونه مى‌آورد، به جزء در باب فضائل اين شهر، فتح آن به دست عمر و قصّه‌هايى درباره قية الصحرة و علمايى كه از بيت‌المقدس ديدن كرده‌اند، پيش از او كمتر مطلب مفيدى درباره تاريخ اين شهر نوشته شده است. وى بخشى از اين كوتاهى را به دليل گسستن سنّت اسلامى بر اثر فتوحات مسحيان مى‌داند و شاهد مى‌آورد كه ابوالقاسم المكى كه كتابى در اين زمينه تدوين كرده، پيش از اتمام آن به دست صليبيون كشته شد. البته علّت اصلى فقدان اطلاعات مربوط به بيت‌المقدّس همانا تشخص آن به عنوان شهرى مقدّس بوده است كه بيش از آنكه خود اهمّيتى سياسى، ادارى يا فرهنگى داشته باشد، با تكيه بر موهوبات و عطايايى كه از خارج نصيب آن مى‌شده، روزگارى مى‌گذرانيده است. در نيتجه در ارائه تاريخ آن، بيش از آنكه سعى در پرداختن گزارشى پيوسته باشد، بايد به نكات برجسته آن پرداخت. بنابراين در نگارش اين اثر بين ذكر بناهاى تاريخى، مساجد، مدارس و فضائل، فتوحات، شرح اموال علما، فقهاء و ذكر مهم‌ترين حوادث شهر بيت‌المقدس را جمع كردم تا اين كتاب دربر دارنده تاريخ كاملى از اين شهر باشد.
مجيرالدين در صفحات اوّليه اثر خود انگيزه‌هايى كه او را به نگارش واداشته اين گونه مى‌آورد، به جزء در باب فضائل اين شهر، فتح آن به دست عمر و قصّه‌هايى درباره قية الصحرة و علمايى كه از بيت‌المقدس ديدن كرده‌اند، پيش از او كمتر مطلب مفيدى درباره تاريخ اين شهر نوشته شده است. وى بخشى از اين كوتاهى را به دليل گسستن سنّت اسلامى بر اثر فتوحات مسحيان مى‌داند و شاهد مى‌آورد كه ابوالقاسم المكى كه كتابى در اين زمينه تدوين كرده، پيش از اتمام آن به دست صليبيون كشته شد. البته علّت اصلى فقدان اطلاعات مربوط به بيت‌المقدّس همانا تشخص آن به عنوان شهرى مقدّس بوده است كه بيش از آنكه خود اهمّيتى سياسى، ادارى يا فرهنگى داشته باشد، با تكيه بر موهوبات و عطايايى كه از خارج نصيب آن مى‌شده، روزگارى مى‌گذرانيده است. در نيتجه در ارائه تاريخ آن، بيش از آنكه سعى در پرداختن گزارشى پيوسته باشد، بايد به نكات برجسته آن پرداخت. بنابراين در نگارش اين اثر بين ذكر بناهاى تاريخى، مساجد، مدارس و فضائل، فتوحات، شرح اموال علما، فقهاء و ذكر مهم‌ترين حوادث شهر بيت‌المقدس را جمع كردم تا اين كتاب دربر دارنده تاريخ كاملى از اين شهر باشد.


مؤلف در پانزدهم ذيحجة سال 900 هجرى شروع به تألیف و در ظرف چهارماه به اتمامش رسانده است.
مؤلف در پانزدهم ذيحجة سال 900 هجرى شروع به تألیف و در ظرف چهارماه به اتمامش رسانده است.
خط ۹۴: خط ۹۴:
بعد از مطرح شدن اين مساحت، به بحث ذكر تاريخ انبياء كه از حضرت آدم(ع) و بعد نوح، هود، صالح، عليه‌السّلام مطرح مى‌شود و زمانى كه به حضرت ابراهيم خليل(ع) مى‌رسد ارتباطى كه بين اين پيامبر الهى، و بين شهرى كه در آن ساكن و سپس در آن مدفون شده، مطرح مى‌شود و بعد تاريخ بناء كعبه و ذكر فرزندان آن حضرت اسماعيل و اصحاق مى‌آيد و در ادامه قصه ذبيح ابراهيم(ع) و سپس تاريخ اولاد ابراهيم اسماعيل و اسحاق(ع) و همسران آنها و مكنان دفن آنها و ارتباطى كه بين آنها، با اين شهر مقدس است، گفتگوى مى‌شود.
بعد از مطرح شدن اين مساحت، به بحث ذكر تاريخ انبياء كه از حضرت آدم(ع) و بعد نوح، هود، صالح، عليه‌السّلام مطرح مى‌شود و زمانى كه به حضرت ابراهيم خليل(ع) مى‌رسد ارتباطى كه بين اين پيامبر الهى، و بين شهرى كه در آن ساكن و سپس در آن مدفون شده، مطرح مى‌شود و بعد تاريخ بناء كعبه و ذكر فرزندان آن حضرت اسماعيل و اصحاق مى‌آيد و در ادامه قصه ذبيح ابراهيم(ع) و سپس تاريخ اولاد ابراهيم اسماعيل و اسحاق(ع) و همسران آنها و مكنان دفن آنها و ارتباطى كه بين آنها، با اين شهر مقدس است، گفتگوى مى‌شود.


اين مباحث كه همه با آيات قرآن و احاديث و اخبار نبوى به طور مستدّل مطرح شده سليمان كه از پسران حضرت داود(ع) است و به تصريح قرآن، نبوت و سلطنت را با هم داشت. در زبان سلطنت خود بر روى مدفن ابراهيم(ع) كه در سرزمينى به نام حبرون قرار داشت، بنايى ساخت. قبل از ابراهيم(ع)، ساره همسرش در اين مكان دفن شده بود و بعد از ابراهيم(ع) نيز پسرش اسحاق و همسرش، يعقوب و همسرش همگى در اينجا دفن هستند و چون مسلمانان در فلسطين جاى گرفتند آن را مشهد ابراهيم ناميدند و مسجدى در آنجا ساختند و نيز اين منطقه حبرون بعدها لقب ابراهيم را گفت و به الخليل موسوم شد. مؤلف با ذكر اين مطالب، سپس وارد آداب زيارت حضرت ابراهيم(ع) و بعد طول و عرض جغرافيايى اين بنايى كه حضرت سليمان(ع) و لوط بردارزاده‌اش كه از نخستين كسانى بود كه همراه ساره همسرش به وى گرويدند و ايوب(ع) و شعيب(ع) مى‌شود و سرگذشت‌هاى اين پيامبران الهى را با تحليل حوادث آن بازگو مى‌كند تا نوبت به موسى(ع)، برگشت او به مصر و برگزيده شدن از سوى خدا و داستان و برخورد با ساحران و تا سپردن سپاهيان فرعون به دريا و از يادآورى اينها مجير الدين مؤلف اثر، پلى مى‌سازد بين ارتباط و علاقه‌اى كه موسى(ع) به قوم بنى اسرائيل و پيوندى كه با بيت‌المقدس داشته است، مى‌رسد و از نفرتى كه با ستمگران كه بر اين سرزمين حكومت مى‌كند.
اين مباحث كه همه با آيات قرآن و احاديث و اخبار نبوى به طور مستدّل مطرح شده سليمان كه از پسران حضرت داود(ع) است و به تصريح قرآن، نبوت و سلطنت را با هم داشت. در زبان سلطنت خود بر روى مدفن ابراهيم(ع) كه در سرزمينى به نام حبرون قرار داشت، بنايى ساخت. قبل از ابراهيم(ع)، ساره همسرش در اين مكان دفن شده بود و بعد از ابراهيم(ع) نيز پسرش اسحاق و همسرش، يعقوب و همسرش همگى در اينجا دفن هستند و چون مسلمانان در فلسطين جاى گرفتند آن را مشهد ابراهيم ناميدند و مسجدى در آنجا ساختند و نيز اين منطقه حبرون بعدها لقب ابراهيم را گفت و به الخليل موسوم شد. مؤلف با ذكر اين مطالب، سپس وارد آداب زيارت حضرت ابراهيم(ع) و بعد طول و عرض جغرافيايى اين بنايى كه حضرت سليمان(ع) و لوط بردارزاده‌اش كه از نخستين كسانى بود كه همراه ساره همسرش به وى گرويدند و ايوب(ع) و شعيب(ع) مى‌شود و سرگذشت‌هاى اين پيامبران الهى را با تحليل حوادث آن بازگو مى‌كند تا نوبت به موسى(ع)، برگشت او به مصر و برگزيده شدن از سوى خدا و داستان و برخورد با ساحران و تا سپردن سپاهيان فرعون به دريا و از يادآورى اينها مجيرالدين مؤلف اثر، پلى مى‌سازد بين ارتباط و علاقه‌اى كه موسى(ع) به قوم بنى اسرائيل و پيوندى كه با بيت‌المقدس داشته است، مى‌رسد و از نفرتى كه با ستمگران كه بر اين سرزمين حكومت مى‌كند.


در ادامه مؤلف، از ديگران پيامبران بزرگ كه ارتباط و علاقه‌اى با اين سرزمين و مكان مقدس داشته‌اند، صحبت مى‌كند. از داود، سليمان و يونس تا اينكه مى‌رسد. كنى كه بعد از به تخت نشستن، در سال چهارم حكومت خود(600 سال قبل از ميلاد) به بيت‌المقدس تاخت و اين شهر را ويران نمود و اين اوّلين ويرانى شهر مقدس بود و آن تا 70 سال به طول انجاميد. پس در جنگى كه بين ايران و بابل درگرفت، بيت‌المقدس به دست كوروش هخامنشى فتح شد و از 538 قبل از ميلاد تا 332 در تصرف آنها بود. در اين دوره گروهايى از بنى اسرائيل كه به سرزمين‌هاى عربى گريخته بودند، مجددا به بيت‌المقدس بازگشتند. در سال 332 قبل از ميلاد اسكندر مقدونى با شكست امپراتورى ايران، اين شهر را فتح كرد. پس از اسكندر، بيت‌المقدس متناوبا زير سيطره «بطالسه مصر» و «پادشاهان سلوكى» قرار داشت. و اين وضع ادامه داشت تا اينكه در سال 63 قبل از ميلاد«روميان»، و در 40 قبل از ميلاد «پارتيان» ايرانى بر بيت‌المقدس مسلط شدند و اندكى بعد «هرود» به يارى روميان بر بيت‌المقدس استيلا يافت حضرت عيسى(ع) در دوره حكومت او به دنيا آمد. چهل سال بعد از مصلوب شدن حضرت مسيح و رفته او به آسمان، «طيطوس» شاه رومى، در همان اولين سال حكومت خود به بيت‌المقدس حمله كرد و ابن شهر را ويران نمود. هيكل يا همان معبدسليمان(ع) را به آتش كشيد و همه كتب آنها را بسوزاند و يهوديان مستقر در بيت‌المقدس را به قتل رساند؛ مگر آنانى كه گريختند يا مخفى شدند. اين ويرانى دوم بيت‌المقدس بود. قوم يهود از اين پس تاكنون براى آنها در اين سرزمين (منظور سال تألیف اثر است) رياست و حكومتى نبوده است. مؤلف در ضمن اين برهه از تاريخ بيت‌المقدس، سرگذشت و حوادث تاريخى انبياء زكريا، يحيى و عيسى عليهم‌السلام با كمك گرفتن آيات از قرآن كريم و احاديث دنبال مى‌كنند. سرزمين فلسطين و بيت‌المقدس در 312 ميلادى به متصرفات «قسطنطن» امپراتور مسيحى روم افزوده شد. در اين دوره كليسها و دينى مسيحى رو به توسعه نهاد و گروه‌هاى مسيحى به اين شهر كوچ نموده و در آنجا اقامت گزيدند. اين وضع ادامه داشت تا اينكه درپى شكست روميان از ساسانيان، بيت‌المقدس به تصرف ايرانيان درآمد؛ ولى با تحولات سياسى و نظامى كه رخ داد تا فتح آل به دست مسلمانان (15 قمرى) در سلطه مسيحيان بود.
در ادامه مؤلف، از ديگران پيامبران بزرگ كه ارتباط و علاقه‌اى با اين سرزمين و مكان مقدس داشته‌اند، صحبت مى‌كند. از داود، سليمان و يونس تا اينكه مى‌رسد. كنى كه بعد از به تخت نشستن، در سال چهارم حكومت خود(600 سال قبل از ميلاد) به بيت‌المقدس تاخت و اين شهر را ويران نمود و اين اوّلين ويرانى شهر مقدس بود و آن تا 70 سال به طول انجاميد. پس در جنگى كه بين ايران و بابل درگرفت، بيت‌المقدس به دست كوروش هخامنشى فتح شد و از 538 قبل از ميلاد تا 332 در تصرف آنها بود. در اين دوره گروهايى از بنى اسرائيل كه به سرزمين‌هاى عربى گريخته بودند، مجددا به بيت‌المقدس بازگشتند. در سال 332 قبل از ميلاد اسكندر مقدونى با شكست امپراتورى ايران، اين شهر را فتح كرد. پس از اسكندر، بيت‌المقدس متناوبا زير سيطره «بطالسه مصر» و «پادشاهان سلوكى» قرار داشت. و اين وضع ادامه داشت تا اينكه در سال 63 قبل از ميلاد«روميان»، و در 40 قبل از ميلاد «پارتيان» ايرانى بر بيت‌المقدس مسلط شدند و اندكى بعد «هرود» به يارى روميان بر بيت‌المقدس استيلا يافت حضرت عيسى(ع) در دوره حكومت او به دنيا آمد. چهل سال بعد از مصلوب شدن حضرت مسيح و رفته او به آسمان، «طيطوس» شاه رومى، در همان اولين سال حكومت خود به بيت‌المقدس حمله كرد و ابن شهر را ويران نمود. هيكل يا همان معبدسليمان(ع) را به آتش كشيد و همه كتب آنها را بسوزاند و يهوديان مستقر در بيت‌المقدس را به قتل رساند؛ مگر آنانى كه گريختند يا مخفى شدند. اين ويرانى دوم بيت‌المقدس بود. قوم يهود از اين پس تاكنون براى آنها در اين سرزمين (منظور سال تألیف اثر است) رياست و حكومتى نبوده است. مؤلف در ضمن اين برهه از تاريخ بيت‌المقدس، سرگذشت و حوادث تاريخى انبياء زكريا، يحيى و عيسى عليهم‌السلام با كمك گرفتن آيات از قرآن كريم و احاديث دنبال مى‌كنند. سرزمين فلسطين و بيت‌المقدس در 312 ميلادى به متصرفات «قسطنطن» امپراتور مسيحى روم افزوده شد. در اين دوره كليسها و دينى مسيحى رو به توسعه نهاد و گروه‌هاى مسيحى به اين شهر كوچ نموده و در آنجا اقامت گزيدند. اين وضع ادامه داشت تا اينكه درپى شكست روميان از ساسانيان، بيت‌المقدس به تصرف ايرانيان درآمد؛ ولى با تحولات سياسى و نظامى كه رخ داد تا فتح آل به دست مسلمانان (15 قمرى) در سلطه مسيحيان بود.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
دورۀ كه مؤلف به ذكر حوادث آنها بعد از اين توصيف مى‌پردازد، مربوط به دوره عباسيان (132-358) اختصاص مى‌دهد.
دورۀ كه مؤلف به ذكر حوادث آنها بعد از اين توصيف مى‌پردازد، مربوط به دوره عباسيان (132-358) اختصاص مى‌دهد.


بعد از اين دوره، دوره فاطميان و مؤلف به ذكر حوادث و اخبار آنها و اين قسمت مى‌پردازد: نخستين خليفه فاطمى عبيداللّه بن مهدى در سال 297 قمرى به حكومت رسيد(متوفاى). پس از او فرزندش ابوالقاسم محمد با لقب قائم بامرالله (ابوالقاسم)(متوفاى 234) بعد پسر او اسماعيل با لقب منصور بنصراللّه (متوفاى 341). بعد از پسر او ابوتميم معد با لقب مغز الدين اللّه (متوفاى 365) كه شهر قاهره و جامع الازهر در زمان او بنياد بعد از او پسرش منصور نژاد ملقب به عزيز بالله (متوفاى 386) و بعد از او پسرش ابوعلى منصور ملقب به حاكم بامرالله (متوفاى 411) به حكومت رسيدند و او دستور به تخريب كليساى قمامه در بيت المقدّس(408 هجرى) و كليساهاى ديگر داد، و بعد از او فرزندش الظاهر لا غراز دين الله (متوفاى 427)، بعد از پسرش ابوتميم، معد ملقب به مستنصر بالله (متوفاى 487) و بعد فرزندش ابوالقاسم، احمد ملقب به المستعملى بامر الله (495)هجرى به جاى او نشست. در زمان او اداره امور كشور به دست افضل بود، و او چون فردى نالايق بود، شام از قلمرو و حكومت فاطمه بيرون رفت و به دست صليبيون افتاد و از خاك آنجا كه بيت‌المقدس به سرعت نقش بزرگ در تحولات سياسى و نظامى قلمرو غربى اسلام و بلكه اروپا داشت و جنگجويان صليبى به قصد تسخير اين شهر و تسلط بر بزرگترين مركز مسحيت، به فلسطين سرازير شدند و با محاضره بيت‌المقدس بيش از 40 روز در 13 شعبان 492 قمرى، فرنكان (فرنج) قديس را از مصريان گرفتند و چنان به كشتار و غارت دست يازيدند كه مؤلف شمار كشتگان در مسجد الاقصى را بيش از 70 هزار نفر مى‌نويسد... و مؤلف در اين قسمت به طور كامل تاريخ شامل بيت‌المقدس را در دوران حاكمان فاطمى و سلجوقى بررسى نموده است.(نخستين حاكم فاطمى عبيدالله مهدى تا آخرين آنها الناصر‌ الدين اللّه) بين المقدس به مدّت 92 سال(492-853) در دست صليبيان بود. در اين مدت فرمانروايان مسيحى، يهوديان را نيز از بيت‌المقدس بيرون نمودند و گروه‌هاى مسيحى را كه از غرب مى‌آمدند، در شهر و اطراف آن جاى دادند. صليبيان در اين مدّت به بازسازى كليساها و مراكز مسيحى دست زندند و مجموعه‌اى از دينى بوجود آوردند.
بعد از اين دوره، دوره فاطميان و مؤلف به ذكر حوادث و اخبار آنها و اين قسمت مى‌پردازد: نخستين خليفه فاطمى عبيداللّه بن مهدى در سال 297 قمرى به حكومت رسيد(متوفاى). پس از او فرزندش ابوالقاسم محمد با لقب قائم بامرالله (ابوالقاسم)(متوفاى 234) بعد پسر او اسماعيل با لقب منصور بنصراللّه (متوفاى 341). بعد از پسر او ابوتميم معد با لقب مغزالدين اللّه (متوفاى 365) كه شهر قاهره و جامع الازهر در زمان او بنياد بعد از او پسرش منصور نژاد ملقب به عزيز بالله (متوفاى 386) و بعد از او پسرش ابوعلى منصور ملقب به حاكم بامرالله (متوفاى 411) به حكومت رسيدند و او دستور به تخريب كليساى قمامه در بيت المقدّس(408 هجرى) و كليساهاى ديگر داد، و بعد از او فرزندش الظاهر لا غراز دين الله (متوفاى 427)، بعد از پسرش ابوتميم، معد ملقب به مستنصر بالله (متوفاى 487) و بعد فرزندش ابوالقاسم، احمد ملقب به المستعملى بامر الله (495)هجرى به جاى او نشست. در زمان او اداره امور كشور به دست افضل بود، و او چون فردى نالايق بود، شام از قلمرو و حكومت فاطمه بيرون رفت و به دست صليبيون افتاد و از خاك آنجا كه بيت‌المقدس به سرعت نقش بزرگ در تحولات سياسى و نظامى قلمرو غربى اسلام و بلكه اروپا داشت و جنگجويان صليبى به قصد تسخير اين شهر و تسلط بر بزرگترين مركز مسحيت، به فلسطين سرازير شدند و با محاضره بيت‌المقدس بيش از 40 روز در 13 شعبان 492 قمرى، فرنكان (فرنج) قديس را از مصريان گرفتند و چنان به كشتار و غارت دست يازيدند كه مؤلف شمار كشتگان در مسجد الاقصى را بيش از 70 هزار نفر مى‌نويسد... و مؤلف در اين قسمت به طور كامل تاريخ شامل بيت‌المقدس را در دوران حاكمان فاطمى و سلجوقى بررسى نموده است.(نخستين حاكم فاطمى عبيدالله مهدى تا آخرين آنها الناصر‌الدين اللّه) بين المقدس به مدّت 92 سال(492-853) در دست صليبيان بود. در اين مدت فرمانروايان مسيحى، يهوديان را نيز از بيت‌المقدس بيرون نمودند و گروه‌هاى مسيحى را كه از غرب مى‌آمدند، در شهر و اطراف آن جاى دادند. صليبيان در اين مدّت به بازسازى كليساها و مراكز مسيحى دست زندند و مجموعه‌اى از دينى بوجود آوردند.


در اين سال(583 قمرى) صلاح‌الدين ايوبى پس از پيروزى قاطع بر صليبيان در «حطّين» به طرف بيت‌المقدس پيش رفته و اين شهر را به محاصره خود درآورد. پس از مذاكرات فراوان، در رمضان 583 قمرى پيمانى با صليبيان منعقد شده بر اساس آن، سكنه شهر اجازه يافتند كه پس از پرداخت فديه خود را آزار سازند.
در اين سال(583 قمرى) صلاح‌الدين ايوبى پس از پيروزى قاطع بر صليبيان در «حطّين» به طرف بيت‌المقدس پيش رفته و اين شهر را به محاصره خود درآورد. پس از مذاكرات فراوان، در رمضان 583 قمرى پيمانى با صليبيان منعقد شده بر اساس آن، سكنه شهر اجازه يافتند كه پس از پرداخت فديه خود را آزار سازند.
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:




اين مجلد هم از يك مقدّمه كه تدوين، توسط محققّ محمود عوده كعابنه انجام پذيرفته و متن اصلى تشكيل يافته است. در مقدّمه، محقّق؛ همانند مجلد اوّل، قسمت اوّل به معرفى احوال مجير الدين عليمى حنبلى و بررسى علمى عصر مؤلف پرداخته، امّا به طور مختصر و در آخر اين قسمت از مصادر و منابعى كه در نگارش اثر سود جسته و بعد از روش نگارش او سخن رانده است.
اين مجلد هم از يك مقدّمه كه تدوين، توسط محققّ محمود عوده كعابنه انجام پذيرفته و متن اصلى تشكيل يافته است. در مقدّمه، محقّق؛ همانند مجلد اوّل، قسمت اوّل به معرفى احوال مجيرالدين عليمى حنبلى و بررسى علمى عصر مؤلف پرداخته، امّا به طور مختصر و در آخر اين قسمت از مصادر و منابعى كه در نگارش اثر سود جسته و بعد از روش نگارش او سخن رانده است.


قسمت دوّم اين مقدّمه، اختصاص به معرّفى اين مجلّد؛ شامل موضوعاتى كه مطرح شده و در آخر از نسخ خطى كه از اين جزء موجود است و از ويژگى نسخه‌اى كه اصل قرار گرفته و يا نسخ ديگر مقابله شده، به طور كامل بحث مى‌كند. در پايان اين قسمت تصويرى از تمامى نسخ؛ همانند مجلد اوّل درج نموده است.
قسمت دوّم اين مقدّمه، اختصاص به معرّفى اين مجلّد؛ شامل موضوعاتى كه مطرح شده و در آخر از نسخ خطى كه از اين جزء موجود است و از ويژگى نسخه‌اى كه اصل قرار گرفته و يا نسخ ديگر مقابله شده، به طور كامل بحث مى‌كند. در پايان اين قسمت تصويرى از تمامى نسخ؛ همانند مجلد اوّل درج نموده است.


متن اصلى اين جزء كه در ادامه تاريخ بيت‌المقدّس مى‌باشد و بيش از 13 صفحه نمى‌باشد، با عنوان فتح ملك ناصرى - داورى آغاز مى‌شود. بيت‌المقدس تا سال 626 قمرى در دست مصيريان بود. در الكامل برادر العظم(متوفاى 656) معاهده‌اى با امپراتور روم منعقد نمود، طبق اين معاهده شهر بيت‌المقدس به مدت 11(626 تا 638) به آنها سپرده شد. در سال 641 قمرى ايوبيان مصر (ملك صالح ايوب) به توسط مماليك ترك باز بر آنجا مسلط شدند. گرچه مدتى بعد بر اثر كشمكش‌هاى مجلى و تهاجم خوارزميان، شهر به دست صليبيان افتاد، در اين هنگام سلطان نورالدين سروان سپاه خود «شيركوه» به ديار مصر فرستاد(در مرتبه سوم) كه جنگ سختى ميان دو سپاه در گرفت و سرانجام «شيركوه» پيروز شد. بعد از فوت شيركوه (644) عاضر الدين الله خليفه ناطهى، يوسف صلاح‌الدين را به جاى او بر مسند وزارت نشاند. بعد از مدّتى سلطان نورالدين از شام نامه‌اى به وى نوشت كه از اين پس فاطمين را از خطبه محو سازد و خطبه به نام خليفه عباسى خوانده شود و بيت‌المقدس در دست مصريان بازماند كه مؤلف تمام اين وقايع را به طور مفصل و كامل تحليل نموده است و در زمان او هنوز مصريان بر بيت‌المقدس حكم مى‌رانند تا اين كه در سال 923 قمرى سلطان سليم(پادشان عثمانى) به اين شهر دست يافت.
متن اصلى اين جزء كه در ادامه تاريخ بيت‌المقدّس مى‌باشد و بيش از 13 صفحه نمى‌باشد، با عنوان فتح ملك ناصرى - داورى آغاز مى‌شود. بيت‌المقدس تا سال 626 قمرى در دست مصيريان بود. در الكامل برادر العظم(متوفاى 656) معاهده‌اى با امپراتور روم منعقد نمود، طبق اين معاهده شهر بيت‌المقدس به مدت 11(626 تا 638) به آنها سپرده شد. در سال 641 قمرى ايوبيان مصر (ملك صالح ايوب) به توسط مماليك ترك باز بر آنجا مسلط شدند. گرچه مدتى بعد بر اثر كشمكش‌هاى مجلى و تهاجم خوارزميان، شهر به دست صليبيان افتاد، در اين هنگام سلطان نورالدين سروان سپاه خود «شيركوه» به ديار مصر فرستاد(در مرتبه سوم) كه جنگ سختى ميان دو سپاه در گرفت و سرانجام «شيركوه» پيروز شد. بعد از فوت شيركوه (644) عاضرالدين الله خليفه ناطهى، يوسف صلاح‌الدين را به جاى او بر مسند وزارت نشاند. بعد از مدّتى سلطان نورالدين از شام نامه‌اى به وى نوشت كه از اين پس فاطمين را از خطبه محو سازد و خطبه به نام خليفه عباسى خوانده شود و بيت‌المقدس در دست مصريان بازماند كه مؤلف تمام اين وقايع را به طور مفصل و كامل تحليل نموده است و در زمان او هنوز مصريان بر بيت‌المقدس حكم مى‌رانند تا اين كه در سال 923 قمرى سلطان سليم(پادشان عثمانى) به اين شهر دست يافت.


از صفحه 45 تا پايان (صفحه504) مؤلف اول به معرفى آثار و بناهاى تاريخى بيت‌المقدس از جمله مساجد، كليساها، مدرسه‌ها زوايا، تكايا، رباطها، مقابر و قلاع و استكامات مى‌پردازد(صفحه 150) كه به معرفى و توصيف مجموعه حرم شامل مسجد الاقصى و قبة الصخره (مسجد عمر) كه از زيباترين، قديمى‌ترين بناهاى اين شهر مى‌باشد، مى‌پردازد كه از جمله آنها محراب داود(ع) جامع الغاريه مهد عيسى(ع)، قبة السلسة، قبه معراج، مقام النبى(ص)، مقام خضر(ع)، قبه سليمان، قبه موسى، ابواب مسجدالاقصى باب الرحمة، با التوبة، باب البراق(درى كه پيامر(ص) در شب معراج از آنجا داخل مسجد الاقصى شد) يا باب الجنائن، باب الاسباط و از مدارس بيت‌المقدس، مدرسه فخريّه، تنكزيّه، بلديّه، عثمانيّه، ارغونيّه، خاتونيّه، جوهريّه (مدارس كه در غرب كليساى آن واقع هستند) و مدرسه جاوليّه، ملكيّه، اصعرديّه، فاسيه، دواداريه و...(از سمت شمال) از كليساها كليساى قمامه، صهيون ماريعقوب و كليساى مصلبه و از زوايا مى‌توان زاويه الازرق، شيخ يعقوب عجمى، بلاسى، طواشيه و...
از صفحه 45 تا پايان (صفحه504) مؤلف اول به معرفى آثار و بناهاى تاريخى بيت‌المقدس از جمله مساجد، كليساها، مدرسه‌ها زوايا، تكايا، رباطها، مقابر و قلاع و استكامات مى‌پردازد(صفحه 150) كه به معرفى و توصيف مجموعه حرم شامل مسجد الاقصى و قبة الصخره (مسجد عمر) كه از زيباترين، قديمى‌ترين بناهاى اين شهر مى‌باشد، مى‌پردازد كه از جمله آنها محراب داود(ع) جامع الغاريه مهد عيسى(ع)، قبة السلسة، قبه معراج، مقام النبى(ص)، مقام خضر(ع)، قبه سليمان، قبه موسى، ابواب مسجدالاقصى باب الرحمة، با التوبة، باب البراق(درى كه پيامر(ص) در شب معراج از آنجا داخل مسجد الاقصى شد) يا باب الجنائن، باب الاسباط و از مدارس بيت‌المقدس، مدرسه فخريّه، تنكزيّه، بلديّه، عثمانيّه، ارغونيّه، خاتونيّه، جوهريّه (مدارس كه در غرب كليساى آن واقع هستند) و مدرسه جاوليّه، ملكيّه، اصعرديّه، فاسيه، دواداريه و...(از سمت شمال) از كليساها كليساى قمامه، صهيون ماريعقوب و كليساى مصلبه و از زوايا مى‌توان زاويه الازرق، شيخ يعقوب عجمى، بلاسى، طواشيه و...
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
از قريه‌هايى هم كه در نزديك بيت‌المقدس؛ از جمله بيت لحم نام مى‌برد كه ما بين بيت‌المقدس و بيت لحم، قبر راحيل مادر حضرت يوسف(ع) قرار دارد.
از قريه‌هايى هم كه در نزديك بيت‌المقدس؛ از جمله بيت لحم نام مى‌برد كه ما بين بيت‌المقدس و بيت لحم، قبر راحيل مادر حضرت يوسف(ع) قرار دارد.


و در بخش دوم به ذكر نام واليان از زمان فتح اسلامى تا زمان خود بر شهر بيت‌المقدس و شهر ابراهيم خليل(ع) مى‌پردازد و هر كدام كه كارى خيرى يا بنا يا آبادى در اييها انجام داده باشند، آنها را نام مى‌برد(تا صفحه 176) در ادامه به معرفى علماء، قضات، خطباء، فقهاء، ديگر بزرگان و مشايخ صوفيّه و زهّاد اين دو مكان مقدّس از مذاهب چهارگانه اهل سنّت به ترتيب شافعيّه، حنفيّه، ماكليّه و حنابله مى‌پردازد. ذكر اين اشخاص از زبان صلاح‌الدين - يوسف بن ايوب است كه بيت‌المقدس را فتح و دستگاه فاطمى را از اين شهر بر چند تا زمان خود صاحب اثر مى‌باشد. شرح حال اين بزرگان و علماء شامل تاريخى ولادت و فوت، لقب و كنيه، مناقب و مسئوليت‌هاى اجتماعى ايشان، حوادثى كه در زمان آنها به وقوع پيوسته، تأليفات و شرح حالى از صفحات پسنديده آنها مى‌باشد كه از ميان آنها مى‌توان اشخاصى؛ همچون بهاء الدين تميم اسدى (شخصى كه مؤلف به آن آغاز نموده است)، فخرالدين عساكر دمشقى، نجم‌الدين داود كردى، صلاح‌الدين علائى دمشقى، ابن هاشم، هروى، ابن محمرة، سراج‌ الدين حمصى مخزومى، محيى‌الدين ابوالمعالى، ابن‌صائغ، ابن مؤقت، قزازى، ابن نقيب و...نام برد. آخرين فردى كه مؤلف به طور كامل و مسبوط به شرح حال او مى‌پردازد، كمال‌الدين ابوالمعالى سبط ابن‌عمو جان مى‌باشد.
و در بخش دوم به ذكر نام واليان از زمان فتح اسلامى تا زمان خود بر شهر بيت‌المقدس و شهر ابراهيم خليل(ع) مى‌پردازد و هر كدام كه كارى خيرى يا بنا يا آبادى در اييها انجام داده باشند، آنها را نام مى‌برد(تا صفحه 176) در ادامه به معرفى علماء، قضات، خطباء، فقهاء، ديگر بزرگان و مشايخ صوفيّه و زهّاد اين دو مكان مقدّس از مذاهب چهارگانه اهل سنّت به ترتيب شافعيّه، حنفيّه، ماكليّه و حنابله مى‌پردازد. ذكر اين اشخاص از زبان صلاح‌الدين - يوسف بن ايوب است كه بيت‌المقدس را فتح و دستگاه فاطمى را از اين شهر بر چند تا زمان خود صاحب اثر مى‌باشد. شرح حال اين بزرگان و علماء شامل تاريخى ولادت و فوت، لقب و كنيه، مناقب و مسئوليت‌هاى اجتماعى ايشان، حوادثى كه در زمان آنها به وقوع پيوسته، تأليفات و شرح حالى از صفحات پسنديده آنها مى‌باشد كه از ميان آنها مى‌توان اشخاصى؛ همچون بهاءالدين تميم اسدى (شخصى كه مؤلف به آن آغاز نموده است)، فخرالدين عساكر دمشقى، نجم‌الدين داود كردى، صلاح‌الدين علائى دمشقى، ابن هاشم، هروى، ابن محمرة، سراج‌الدين حمصى مخزومى، محيى‌الدين ابوالمعالى، ابن‌صائغ، ابن مؤقت، قزازى، ابن نقيب و...نام برد. آخرين فردى كه مؤلف به طور كامل و مسبوط به شرح حال او مى‌پردازد، كمال‌الدين ابوالمعالى سبط ابن‌عمو جان مى‌باشد.


== گزارش پاورقى‌ها ==
== گزارش پاورقى‌ها ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش