۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
آقا نجفى، در 22 ربيعالثانى 1262ق / 19 مارس 1846م، در اصفهان زاده شد. مقدمات علوم را در محضر پدرش فراگرفت و پس از آن به نجف رفت و درآنجا به تحصيل علم ادامه داد. از محضر [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزا محمدحسن شيرازى]] كه زمانى در اصفهان از شاگردان جدّ خود او بود و نيز شيخ مهدى كاشف الغطاء و شيخ راضى نجفى، بهره گرفت تا به مقام اجتهاد رسيد، سپس به اصفهان بازگشت و هم در زمان حيات پدر مرجعيت عام يافت و صاحب نفوذ و قدرت معنوى فراوان شد. او را بهعنوان «جامع علوم معقول و منقول» شناخته و به قوّت حافظه، حضور ذهن، نكتهگويى، سخاوت و شجاعت ستودهاند. | آقا نجفى، در 22 ربيعالثانى 1262ق / 19 مارس 1846م، در اصفهان زاده شد. مقدمات علوم را در محضر پدرش فراگرفت و پس از آن به نجف رفت و درآنجا به تحصيل علم ادامه داد. از محضر [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزا محمدحسن شيرازى]] كه زمانى در اصفهان از شاگردان جدّ خود او بود و نيز شيخ مهدى كاشف الغطاء و شيخ راضى نجفى، بهره گرفت تا به مقام اجتهاد رسيد، سپس به اصفهان بازگشت و هم در زمان حيات پدر مرجعيت عام يافت و صاحب نفوذ و قدرت معنوى فراوان شد. او را بهعنوان «جامع علوم معقول و منقول» شناخته و به قوّت حافظه، حضور ذهن، نكتهگويى، سخاوت و شجاعت ستودهاند. | ||
طىّ دوران مرجعيت و حكومت شرعى و عرفى خود در اصفهان، در كمك به مردم، رفع ستم از ايشان و تأمين وسايل آسايش آنان كوشا بود. حدود شرعى را اجرا مىكرد و نسبت به حسن جريان زندگانى و تحصيل طلاب علومِ دينى اهتمام مىورزيد. به | طىّ دوران مرجعيت و حكومت شرعى و عرفى خود در اصفهان، در كمك به مردم، رفع ستم از ايشان و تأمين وسايل آسايش آنان كوشا بود. حدود شرعى را اجرا مىكرد و نسبت به حسن جريان زندگانى و تحصيل طلاب علومِ دينى اهتمام مىورزيد. به ناصرالدين شاه و دستگاه حكومت او بىاعتنا بود و با ظل السلطان، فرزند شاه كه حاكم اصفهان بود و بسيار بر مردم ستم مىكرد، همواره درگير بود، اما در واقع قدرت او از قدرت حاكم اصفهان افزونتر بود. | ||
ظل السلطان، آقا نجفى را مانع تاخت و تاز، چپاول و تجاوز خود مىيافت. مأموران استعمارى انگلستان نيز كه براى بسط تسلط دولت متبوع خود بر ايران، برنامههاى گسترده داشتند و قدرت اجتماعى آقا نجفى را مانع اجراى نقشههاى خويش مىيافتند، از او بيمناك بودند. همه اين كسان و عمّال ايشان، در تضعيف وى بسيار كوشيدند و چون مردم به او اقبال و علاقه داشتند، كارى از پيش نبردند. يك بار توانستند با تحريك | ظل السلطان، آقا نجفى را مانع تاخت و تاز، چپاول و تجاوز خود مىيافت. مأموران استعمارى انگلستان نيز كه براى بسط تسلط دولت متبوع خود بر ايران، برنامههاى گسترده داشتند و قدرت اجتماعى آقا نجفى را مانع اجراى نقشههاى خويش مىيافتند، از او بيمناك بودند. همه اين كسان و عمّال ايشان، در تضعيف وى بسيار كوشيدند و چون مردم به او اقبال و علاقه داشتند، كارى از پيش نبردند. يك بار توانستند با تحريك ناصرالدين شاه و ترساندن وى (كه خود نيز از آقا نجفى بيمناك بود و توسعه نفوذ وى و بىباكى او در اجراى حدود شرعى را تعرضى نسبت به حدود اختيارات و قدرتهاى خود مىشمرد)، فرمان انتقال آقا نجفى را به تهران از وى بگيرند، اما آقا نجفى در تهران هم علاوه بر داير ساختن حوزه درسى، به مبارزه سياسى و روشن ساختن ذهن مردم نسبت به فساد دربار و نظام حاكم و سرانجام مداخلات بيگانگان در امور كشور، ادامه داد و چون خطر فعاليت وى در پايتخت براى رژيم بيشتر بود، او را به اصفهان بازگرداندند. همانند اين حادثه، در 1321ق / 1903م، در هنگام سلطنت مظفرالدين شاه نيز تكرار شد. | ||
آقا نجفى، در جنبش تنباكو از آغازگران مبارزه بود. به تهديدات ظل السلطان و شاه اعتنا نكرد و پرچم مخالفت را از دست ننهاد. در عين حال، از فعاليتهاى علمى نيز غافل نشد و آثار بسيار از خود به جاى گذاشت. تعداد آثار او را برخى، بيش از 100 دانستهاند. | آقا نجفى، در جنبش تنباكو از آغازگران مبارزه بود. به تهديدات ظل السلطان و شاه اعتنا نكرد و پرچم مخالفت را از دست ننهاد. در عين حال، از فعاليتهاى علمى نيز غافل نشد و آثار بسيار از خود به جاى گذاشت. تعداد آثار او را برخى، بيش از 100 دانستهاند. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
اسرار الآيات؛ | اسرار الآيات؛ | ||
اسرار الشريعة؛ | اسرار الشريعة؛ | ||
اصولالدين و انوار العارفين؛ | |||
بحر الحقائق، تأويل الآيات الباهرة في العترة الطاهرة؛ | بحر الحقائق، تأويل الآيات الباهرة في العترة الطاهرة؛ | ||
ترجمه [[عيون أخبار الرضا عليهالسلام (تصحیح لاجوردی) | ترجمه [[عيون أخبار الرضا عليهالسلام (تصحیح لاجوردی) |
ویرایش