۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهابالدينا' به 'شهابالدينا') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==کسب علم و دانش== | ==کسب علم و دانش== | ||
وى مقدمات علوم را ابتدا از شيخ كمالالدين ابن قاضى، سپس از شمسالدين ابن مسلم، فقه را از قاضى القضاة شهابالدينابن المجد عبدالله آموخت. احكام صغرى را از شيخ تقىالدين ابن تيميه، عروض و ادبيات را از علامه شهابالدينصايغ و علاءالدين وداغى، معانى و بيان را از علامه شهابالدين محمود فرا گرفت و شمارى از ديوانها و كتب ادبى را نيز پيش او خواند و لغت و نحو را نزد شيخ | وى مقدمات علوم را ابتدا از شيخ كمالالدين ابن قاضى، سپس از شمسالدين ابن مسلم، فقه را از قاضى القضاة شهابالدينابن المجد عبدالله آموخت. احكام صغرى را از شيخ تقىالدين ابن تيميه، عروض و ادبيات را از علامه شهابالدينصايغ و علاءالدين وداغى، معانى و بيان را از علامه شهابالدين محمود فرا گرفت و شمارى از ديوانها و كتب ادبى را نيز پيش او خواند و لغت و نحو را نزد شيخ اثيرالدين آموخت. | ||
در 729ق پدرش محيىالدين يحيى كه در دمشق كاتب سرّ بود، از سوى سلطان وقت ملك ناصر، به مصر احضار شد و به قاهره رفت و منصب کتابت سرّ مصر را به عهده گرفت. او كه به همراه پدر به اين شهر رفته بود، وى را در اداره امور يارى مىكرد و معاون و نايب او به شمار مىرفت. | در 729ق پدرش محيىالدين يحيى كه در دمشق كاتب سرّ بود، از سوى سلطان وقت ملك ناصر، به مصر احضار شد و به قاهره رفت و منصب کتابت سرّ مصر را به عهده گرفت. او كه به همراه پدر به اين شهر رفته بود، وى را در اداره امور يارى مىكرد و معاون و نايب او به شمار مىرفت. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در 740ق، بعد از 7 ماه و 18 روز از زندان قلعة الجبل آزاد شد و اندكى بعد، بار ديگر به رياست دارالانشاء دمشق منصوب گشت و تا 743ق در همين سمت باقى بود. | در 740ق، بعد از 7 ماه و 18 روز از زندان قلعة الجبل آزاد شد و اندكى بعد، بار ديگر به رياست دارالانشاء دمشق منصوب گشت و تا 743ق در همين سمت باقى بود. | ||
در اين سال از سمت خود معزول شد و به جاى او برادرش بدرالدين محمد به کتابت سرّ دمشق منصوب گرديد. احمد به شفاعت | در اين سال از سمت خود معزول شد و به جاى او برادرش بدرالدين محمد به کتابت سرّ دمشق منصوب گرديد. احمد به شفاعت علاءالدين على مورد عفو قرار گرفته، از مجازات مصون ماند و به دمشق بازگشت و تا هنگام مرگ از مشاغل ديوانى بركنار ماند. در اين مدت، به تأليف و تصنيف پرداخت و احتمالاً آثار عمده وى، ثمره اوقات فراغت سالهاى آخر عمرش بوده است. | ||
وى در نويسندگى و مسائل مربوط به سياست و كشوردارى، از ديگر اعضاى خانواده خويش كه در مشاغل ديوانى حكومت مماليك، شهرت يافته بودند، برتر بود، ولى با همه اين برترى، نتوانست در حد پدر و برادرانش، در كار خود توفيق حاصل كند. چنين استنباط مىشود كه اين عدم موفقيت، به سبب سرسختى و شدت عمل و صراحت لهجهاش بود كه موجبات عدم رضايت سلطان و دشمنى كسانى را كه با وى در تماس بودند، فراهم مىساخت. | وى در نويسندگى و مسائل مربوط به سياست و كشوردارى، از ديگر اعضاى خانواده خويش كه در مشاغل ديوانى حكومت مماليك، شهرت يافته بودند، برتر بود، ولى با همه اين برترى، نتوانست در حد پدر و برادرانش، در كار خود توفيق حاصل كند. چنين استنباط مىشود كه اين عدم موفقيت، به سبب سرسختى و شدت عمل و صراحت لهجهاش بود كه موجبات عدم رضايت سلطان و دشمنى كسانى را كه با وى در تماس بودند، فراهم مىساخت. |
ویرایش