۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '== منابع ==' به '== منابع مقاله ==') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
(قانون: بدان كه هر شخصى كه نسبت به يك اصطلاح و يا لغتى آگاهى نداشته باشد)، مانند شخص عجمى كه با زبان عربى و اصطلاحات آن آشنا نيست، (اگر بخواهد به معانى حقيقى و مجازى الفاظ آن اصطلاح دست پيدا كند) براى اينكه بداند مثلا لفظ«اسد» در چه معنايى حقيقى و در چه معنايى مجازى است، (پس براى وى راههايى وجود دارد: راه اول: تنصيص اهل آن لغت است)؛ بدينگونه كه عرب، تصريح كند(به اينكه فلان لفظ، براى فلان معنا وضع شده و استعمال آن در فلان معنا)؛ يعنى در شجاع مثلا، (خلاف موضوع آن است؛ دومين راه: تبادر است)؛ يعنى تبادر معنايى كه لفظ در آن استعمال شده، مانند اينكه لفظ«اسد» در حيوان درنده بهخصوص، استعمال شود و همين معنا متبادر گردد(و آن علامت حقيقت است، چنانكه تبادر غير، علامت مجاز مىباشد)، چنانكه ما مىبينيم لفظ«اسد» در رجل شجاع بهكار مىرود، ولى وقتى آن را بهصورت مطلق استعمال مىكنيم، اين معنا از آن متبادر نمىشود، بلكه غير آن كه حيوان درنده بهخصوص است، تبادر مىكند، پس معلوم مىشود اين معنايى كه لفظ مزبور در آن استعمال شده، معناى مجازى است و مصنف، نفرمود: «عدم تبادر» و گفت: «تبادر غير»، زيرا «عدم تبادر» علامت مجاز نيست؛ آيا نمىبينى كه لفظ مشترك، هيچيك از معانيش از آن متبادر نمىشود و با اين وجود، لفظ مزبور، در آن معانى مجاز نيست... | (قانون: بدان كه هر شخصى كه نسبت به يك اصطلاح و يا لغتى آگاهى نداشته باشد)، مانند شخص عجمى كه با زبان عربى و اصطلاحات آن آشنا نيست، (اگر بخواهد به معانى حقيقى و مجازى الفاظ آن اصطلاح دست پيدا كند) براى اينكه بداند مثلا لفظ«اسد» در چه معنايى حقيقى و در چه معنايى مجازى است، (پس براى وى راههايى وجود دارد: راه اول: تنصيص اهل آن لغت است)؛ بدينگونه كه عرب، تصريح كند(به اينكه فلان لفظ، براى فلان معنا وضع شده و استعمال آن در فلان معنا)؛ يعنى در شجاع مثلا، (خلاف موضوع آن است؛ دومين راه: تبادر است)؛ يعنى تبادر معنايى كه لفظ در آن استعمال شده، مانند اينكه لفظ«اسد» در حيوان درنده بهخصوص، استعمال شود و همين معنا متبادر گردد(و آن علامت حقيقت است، چنانكه تبادر غير، علامت مجاز مىباشد)، چنانكه ما مىبينيم لفظ«اسد» در رجل شجاع بهكار مىرود، ولى وقتى آن را بهصورت مطلق استعمال مىكنيم، اين معنا از آن متبادر نمىشود، بلكه غير آن كه حيوان درنده بهخصوص است، تبادر مىكند، پس معلوم مىشود اين معنايى كه لفظ مزبور در آن استعمال شده، معناى مجازى است و مصنف، نفرمود: «عدم تبادر» و گفت: «تبادر غير»، زيرا «عدم تبادر» علامت مجاز نيست؛ آيا نمىبينى كه لفظ مشترك، هيچيك از معانيش از آن متبادر نمىشود و با اين وجود، لفظ مزبور، در آن معانى مجاز نيست... | ||
== منابع == | == منابع مقاله == | ||
ویرایش