۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' فى ' به ' في ') |
جز (جایگزینی متن - '== منابع ==' به '== منابع مقاله ==') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
[[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، در مقام نقد راه حل ابهرى، پس از بازسازى راه حل وى، روش ديگرى در حل معمّا ارايه مىكند و پاسخ تحقيقى اين است كه: صدق و كذب، عارض هر خبرى است كه با مخبرٌ عنه دوگانگى داشته باشد تا بتوان به نحو معنادارى تقابل آن را با خبر ديگرى كه نقيضش است، تصور كرد؛ به گونهاى كه اگر يكى از اين دو خبر با مخبر عنه مطابق باشد، خبر ديگر با آن مطابق نباشد و به اين ترتيب حكم به صدق يكى، مستلزم كذب ديگرى است. در اين صورت از ثبوت هر يك، ارتفاع ديگرى لازم مىآيد و بر عكس. اما اگر خبر، همان مخبرٌ عنه باشد، در اين صورت صدق و كذب، قابل تصور نيست، چرا كه مطابقت و عدم مطابقت، معنا ندارد، زيرا مطابقت و عدم مطابقت خبر، در مورد دو امر متغير قابل تصور نيست و لذا تناقض هم در اين مورد قابل تصور نيست، چرا كه در خصوص امر واحدى نمىتوان گفت از ثبوتش، رفع چيزى و يا از رفعش، ثبوت چيزى لازم مىآيد. در مورد خبرى كه از كذب خود حكايت مىكند، اساساً مطابقت و عدم مطابقت(به معناى عدم در مقابل ملكه) قابل تصور نيست و لذا نه مىتوان گفت صادق است و نه مىتوان گفت كاذب است و اگر به صدق يا كذب حكم كنيم، محال لازم مىآيد، اما از سلب يكى از اين دو وصف، صدق ديگرى لازم نمىآيد. | [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، در مقام نقد راه حل ابهرى، پس از بازسازى راه حل وى، روش ديگرى در حل معمّا ارايه مىكند و پاسخ تحقيقى اين است كه: صدق و كذب، عارض هر خبرى است كه با مخبرٌ عنه دوگانگى داشته باشد تا بتوان به نحو معنادارى تقابل آن را با خبر ديگرى كه نقيضش است، تصور كرد؛ به گونهاى كه اگر يكى از اين دو خبر با مخبر عنه مطابق باشد، خبر ديگر با آن مطابق نباشد و به اين ترتيب حكم به صدق يكى، مستلزم كذب ديگرى است. در اين صورت از ثبوت هر يك، ارتفاع ديگرى لازم مىآيد و بر عكس. اما اگر خبر، همان مخبرٌ عنه باشد، در اين صورت صدق و كذب، قابل تصور نيست، چرا كه مطابقت و عدم مطابقت، معنا ندارد، زيرا مطابقت و عدم مطابقت خبر، در مورد دو امر متغير قابل تصور نيست و لذا تناقض هم در اين مورد قابل تصور نيست، چرا كه در خصوص امر واحدى نمىتوان گفت از ثبوتش، رفع چيزى و يا از رفعش، ثبوت چيزى لازم مىآيد. در مورد خبرى كه از كذب خود حكايت مىكند، اساساً مطابقت و عدم مطابقت(به معناى عدم در مقابل ملكه) قابل تصور نيست و لذا نه مىتوان گفت صادق است و نه مىتوان گفت كاذب است و اگر به صدق يا كذب حكم كنيم، محال لازم مىآيد، اما از سلب يكى از اين دو وصف، صدق ديگرى لازم نمىآيد. | ||
== منابع == | == منابع مقاله == | ||
ویرایش