پرش به محتوا

ظاهرة الاستقلاب في النص النبوي و التاريخي: حديث سد الأبواب أنموذجاً: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبارت‌اند' به 'عبارتند'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏دهد' به 'می‌‏دهد')
جز (جایگزینی متن - 'عبارت‌اند' به 'عبارتند')
خط ۵۲: خط ۵۲:
در مبحث نخست، ضمن سه مسئله زیر، به بررسی اصطلاح «استقلاب»، پرداخته شده است:
در مبحث نخست، ضمن سه مسئله زیر، به بررسی اصطلاح «استقلاب»، پرداخته شده است:


در مسئله نخست، صیغه استفعال در قرآن کریم و دلالت التزامی آن بر استقلاب، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به این نکته اشاره شده است که صیغه استفعال در آیات بسیاری از قرآن کریم آمده و در تمامی آن‌ها به معنای طلب فعل، استعمال گردیده است. ازجمله این آیات عبارت‌اند از:
در مسئله نخست، صیغه استفعال در قرآن کریم و دلالت التزامی آن بر استقلاب، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به این نکته اشاره شده است که صیغه استفعال در آیات بسیاری از قرآن کریم آمده و در تمامی آن‌ها به معنای طلب فعل، استعمال گردیده است. ازجمله این آیات عبارتند از:
# «مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَ يُبْصِرُونَ‌ (بقره: 17)؛ مثل آنان، همچون مثل كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامون آنان را روشنايى داد، خدا نورشان را برد و در ميان تاریکی‌هايى كه نمى‏بينند رهايشان كرد. [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] «استوقد» را (طلب آتش) معنا کرده است<ref>متن کتاب، ص13-14</ref>
# «مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَ يُبْصِرُونَ‌ (بقره: 17)؛ مثل آنان، همچون مثل كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامون آنان را روشنايى داد، خدا نورشان را برد و در ميان تاریکی‌هايى كه نمى‏بينند رهايشان كرد. [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] «استوقد» را (طلب آتش) معنا کرده است<ref>متن کتاب، ص13-14</ref>
# «يَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيکُمْ فِي الْکَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَکُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ کَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَ وَ إِنْ کَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَ نِسَاءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌ (نساء: 176)؛ «از تو [درباره كلاله] فتوا مى‏طلبند بگو: «خدا درباره كلاله فتوا می‌‏دهد اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى داشته باشد، نصف ميراث از آن اوست و آن [مرد نيز] از او ارث مى‏برد اگر براى او [خواهر] فرزندى نباشد پس اگر [ورثه فقط] دو خواهر باشند دو سوم ميراث براى آن دو است و اگر [چند] خواهر و برادرند پس نصيب مرد مانند نصيب دو زن است خدا براى شما توضيح می‌‏دهد تا مبادا گمراه شويد و خداوند به هر چيزى داناست. در اینجا نیز به نقل از [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، «الاستفتاء» سؤال از حکم معنا شده است<ref>همان، ص14</ref>
# «يَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيکُمْ فِي الْکَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَکُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ کَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَ وَ إِنْ کَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَ نِسَاءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌ (نساء: 176)؛ «از تو [درباره كلاله] فتوا مى‏طلبند بگو: «خدا درباره كلاله فتوا می‌‏دهد اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى داشته باشد، نصف ميراث از آن اوست و آن [مرد نيز] از او ارث مى‏برد اگر براى او [خواهر] فرزندى نباشد پس اگر [ورثه فقط] دو خواهر باشند دو سوم ميراث براى آن دو است و اگر [چند] خواهر و برادرند پس نصيب مرد مانند نصيب دو زن است خدا براى شما توضيح می‌‏دهد تا مبادا گمراه شويد و خداوند به هر چيزى داناست. در اینجا نیز به نقل از [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، «الاستفتاء» سؤال از حکم معنا شده است<ref>همان، ص14</ref>
خط ۶۲: خط ۶۲:
در مسئله نخست، به وجود پدیده استقلاب در سنن تاریخی امم سابقه، که در قرآن کریم ذکر گردیده، اشاره شده است که ازجمله آن‌ها واقعه‌ای است که آیه شریفه 58 و 59 سوره بقره به آن اشاره دارد (وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هٰذِهِ الْقَرْيَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَايَاکُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ‌ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا يَفْسُقُونَ؛ و [نيز به ياد آريد] هنگامى را كه گفتيم: «بدين شهر درآييد و از هر كجاى آن خواستيد، فراوان بخوريد و سجده‏كنان از در [بزرگ] درآييد و بگوييد: [خداوندا] گناهان ما را بريز تا خطاهاى شما را ببخشاييم و [پاداش] نيكوكاران را خواهيم افزود. اما كسانى كه ستم كرده بودند [آن سخن را] به سخن ديگرى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود تبديل كردند و ما [نيز] بر آنان كه ستم كردند به سزاى اينكه نافرمانى پيشه كرده بودند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم<ref>همان، ص25-27</ref>
در مسئله نخست، به وجود پدیده استقلاب در سنن تاریخی امم سابقه، که در قرآن کریم ذکر گردیده، اشاره شده است که ازجمله آن‌ها واقعه‌ای است که آیه شریفه 58 و 59 سوره بقره به آن اشاره دارد (وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هٰذِهِ الْقَرْيَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَايَاکُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ‌ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا يَفْسُقُونَ؛ و [نيز به ياد آريد] هنگامى را كه گفتيم: «بدين شهر درآييد و از هر كجاى آن خواستيد، فراوان بخوريد و سجده‏كنان از در [بزرگ] درآييد و بگوييد: [خداوندا] گناهان ما را بريز تا خطاهاى شما را ببخشاييم و [پاداش] نيكوكاران را خواهيم افزود. اما كسانى كه ستم كرده بودند [آن سخن را] به سخن ديگرى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود تبديل كردند و ما [نيز] بر آنان كه ستم كردند به سزاى اينكه نافرمانى پيشه كرده بودند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم<ref>همان، ص25-27</ref>


نویسنده در مسئله دوم، به بررسی تأسیس پدیده استقلاب در نص در زمان پیامبر(ص) پرداخته و این دوران را مرحله نمو این پدیده دانسته و به مواردی از آن، اشاره کرده است که ازجمله آن‌ها عبارت‌اند از جریان عمر بن خطاب که به پیامبر(ص) تهمت هذیان‌گویی زده و برخی از اصحاب، از او تبعیت کردند<ref>همان، ص27-33</ref>
نویسنده در مسئله دوم، به بررسی تأسیس پدیده استقلاب در نص در زمان پیامبر(ص) پرداخته و این دوران را مرحله نمو این پدیده دانسته و به مواردی از آن، اشاره کرده است که ازجمله آن‌ها عبارتند از جریان عمر بن خطاب که به پیامبر(ص) تهمت هذیان‌گویی زده و برخی از اصحاب، از او تبعیت کردند<ref>همان، ص27-33</ref>


در مسئله سوم و چهارم، به مواردی از استقلاب در نصوص نبوی و تاریخی که در عهد ابوبکر و عمر و حکام بنی‌امیه اتفاق افتاد، اشاره گردیده است<ref>همان، ص33- 63</ref>
در مسئله سوم و چهارم، به مواردی از استقلاب در نصوص نبوی و تاریخی که در عهد ابوبکر و عمر و حکام بنی‌امیه اتفاق افتاد، اشاره گردیده است<ref>همان، ص33- 63</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش