۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'عبارتاند' به 'عبارتند') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
وى نزد برخى از فقيهان و محدّثان بحرين تحصيل كرد كه | وى نزد برخى از فقيهان و محدّثان بحرين تحصيل كرد كه عبارتند از: شيخ سليمان بن على بن سليمان بن راشد شاخورى، مجتهد اصولى معروف به ابن أبى ظبيه اصبعى (متوفى 1100)، كه بحرانى بيشتر تحصيلات خود را نزد او گذرانيده و از او بسيار تمجيد كرده است؛ شيخ احمدبن محمدبن يوسف خطى، كه والاترين عالم بحرينى در ميان معاصران و متأخران خود بوده است؛ شيخ محمدبن ماجد ماحوزى بحرانى، كه بحرانى مدتى طولانى در درس او حضور داشته است. وى، علاوه بر رياست روحانى، شاگردانى نيز تربيت كرده است. يوسف بحرانى، كه در كودكىِ خود او را ديده است، مىگويد كه هر روز در خانهاش محفل درس برپا مىداشت و روزهاى جمعه، پس از اقامه نماز، در مسجد صحيفه سجاديه تدريس مىكرد. | ||
== شاگردان== | == شاگردان== | ||
برخى از شاگردان محققِ او در زمره علما بودند؛ چند تن از مشاهير آنان- كه به گفته يوسف بحرانى پس از استاد خويش، رياست روحانى بحرين را به عهده گرفتند- | برخى از شاگردان محققِ او در زمره علما بودند؛ چند تن از مشاهير آنان- كه به گفته يوسف بحرانى پس از استاد خويش، رياست روحانى بحرين را به عهده گرفتند- عبارتند از: شيخ عبداللّه بن صالح سماهيجى كه ترقى و تعالى خويش را مرهون تشويقهاى استادش، بحرانى، مىداند؛ شيخ احمدبن ابراهيم بحرانى، مجتهد اصولى و پدر يوسف بحرانى؛ شيخ احمدبن عبداللّه بلادى و شيخ عبداللّه بن على بلادى، هر دو از استادان يوسف بحرانى و سيد علىبن ابراهيمبن ابىشبانه. | ||
يوسف بحرانى، درباره شيوه استنباط بحرانى، مىگويد: از رسالهاى كه در ده مسئله اصولى نگاشته (العشرة الكاملة)، سرسختى او در طرفدارى از روش اجتهاد اصولى روشن است، ليكن در نوشتههاى اخيرش، تمايلى به روش اخبارىگرى ديده مىشود. او، به روش علماى گذشته، به نقل حديث اهميت مىداد؛ ازاينرو از مشايخ متعدد، اجازه نقل حديث يافت، از جمله: علامه [[مجلسی، محمدباقر|محمدباقرمجلسى]]؛ [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]]، مؤلف تفسير البرهان؛ شيخ محمدبن ماجد ماحوزى بحرانى و ملا صالحبن عبدالكريم كرزكانى؛ و خود نيز به بسيارى از علما، اجازه نقل حديث داد. | يوسف بحرانى، درباره شيوه استنباط بحرانى، مىگويد: از رسالهاى كه در ده مسئله اصولى نگاشته (العشرة الكاملة)، سرسختى او در طرفدارى از روش اجتهاد اصولى روشن است، ليكن در نوشتههاى اخيرش، تمايلى به روش اخبارىگرى ديده مىشود. او، به روش علماى گذشته، به نقل حديث اهميت مىداد؛ ازاينرو از مشايخ متعدد، اجازه نقل حديث يافت، از جمله: علامه [[مجلسی، محمدباقر|محمدباقرمجلسى]]؛ [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]]، مؤلف تفسير البرهان؛ شيخ محمدبن ماجد ماحوزى بحرانى و ملا صالحبن عبدالكريم كرزكانى؛ و خود نيز به بسيارى از علما، اجازه نقل حديث داد. |
ویرایش