پرش به محتوا

كلمات علیه غرا: شرح منظوم کلمات امیرمؤمنان علی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR03492J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:




كتاب «كلمات عليه غرا»، تاليف مكتبى شيرازى به زبان فارسى ترجمه منظوم نهج‌البلاغه است كه به رشته تحرير درآمده است.
كتاب «'''كلمات عليه غرا'''»، تاليف '''[[مكتبى شيرازى]]''' به زبان فارسى ترجمه منظوم نهج‌البلاغه است كه به رشته تحرير درآمده است.


اين اثر از آنجايى كه براساس سخنان اميرالمومنين على(ع) مى‌باشد و سخنان حضرت را در قابل شعر آورده است؛ در نوع خود قابل توجه مى‌باشد.
اين اثر از آنجايى كه براساس سخنان اميرالمومنين على(ع) مى‌باشد و سخنان حضرت را در قابل شعر آورده است؛ در نوع خود قابل توجه مى‌باشد.
خط ۷۲: خط ۷۲:


«داء النّفس فى الحرص»  
«داء النّفس فى الحرص»  
 
{{شعر}}
{| class="wikitable poem"
{|''حرص بگذار كافت مرد است''|2=''واندر او نفس را بسى درد است''}}
|-
{|''حرص طمّاع را كه خودكامه است''|2=''زهر در جام و مار در جامه است''}}
! حرص بگذار كافت مرد است!! واندر او نفس را بسى درد است
{|''محنت از حرص خيزد اى درويش''|2=''هر كه را حرص بيش محنت بيش''}}
|}
{|''چون كه دام اجل نهاد ايّام''|2=''حرص را ساخت دانه آن دام''}}
 
{|''به كه با حرص كس نياميزد''|2=''زان كه از حرص نقص دين خيزد''}}
{| class="wikitable poem"
{{پایان شعر}}
|-
! حرص طمّاع را كه خودكامه است!! زهر در جام و مار در جامه است
|}
 
{| class="wikitable poem"
|-
! محنت از حرص خيزد اى درويش!! هر كه را حرص بيش محنت بيش
|}
 
{| class="wikitable poem"
|-
! چون كه دام اجل نهاد ايّام!! حرص را ساخت دانه آن دام
|}
 
{| class="wikitable poem"
|-
! به كه با حرص كس نياميزد!! زان كه از حرص نقص دين خيزد
|}


فى التمثيل  
فى التمثيل  
{{شعر}}
{{ب|''بشنو اين را كه دزد آگاهى''|2=''تاجرى را فكند در راهى''}}
{{ب|''بى‌محابا به قصد كشتن او''|2=''زخمها زد ز تيغ بر تن او''}}
{{ب|''زر چو خورشيد رفت، همچون ميغ''|2=''چاكها ماند در تنش از تيغ''}}
{{ب|''خواجه را در جنازه در كردند''|2=''پيش حجّام شهرش آوردند''}}
{{ب|''مرد حجّام هم به ناكامى''|2=''كرد خيّاطيى نه حجّامى''}}
{{ب|''عارفى مى‌گذشت در بازار''|2=''سوى حجّامش اوفتاد گذار''}}
{{ب|''ديد او را ز سوزن حجّام''|2=''همچو غربال رخنه بر اندام''}}
{{ب|''گفت آن كش حريصى آموزند''|2=''جامه دولتش چنين دوزند''}}
{{ب|''پاره‌ها دوختن به پيرهنت''|2=''به كه دوزند پاره پاره تنت''}}
{{پايان شعر}}


{|  class="wikitable poem"
|-
! بشنو اين را كه دزد آگاهى!! تاجرى را فكند در راهى
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! بى‌محابا به قصد كشتن او!! زخمها زد ز تيغ بر تن او
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! زر چو خورشيد رفت، همچون ميغ!! چاكها ماند در تنش از تيغ
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! خواجه را در جنازه در كردند!! پيش حجّام شهرش آوردند
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! مرد حجّام هم به ناكامى!! كرد خيّاطيى نه حجّامى
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! عارفى مى‌گذشت در بازار!! سوى حجّامش اوفتاد گذار
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! ديد او را ز سوزن حجّام!! همچو غربال رخنه بر اندام
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! گفت آن كش حريصى آموزند!! جامه دولتش چنين دوزند
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! پاره‌ها دوختن به پيرهنت!! به كه دوزند پاره پاره تنت
|}


در خاتمه كتاب نيز در طى يك قصيده نام كتاب و موضوع آن بيان شده است:
در خاتمه كتاب نيز در طى يك قصيده نام كتاب و موضوع آن بيان شده است:
 
{{شعر}}
{| class="wikitable poem"
{|''شد تمام اين كتاب روح افزا''|2=''كلمات عليّه غرّا''}}
|-
{|''شكر كاين دولتم ميسّر شد''|2=''كه به دست من اين مصوّر شد''}}
! شد تمام اين كتاب روح افزا!! كلمات عليّه غرّا
{|''زانچه دانستم از قليل و كثير''|2=''سخنى گفتم از كلام امير''}}
|}
{{پایان شعر}}
 
{| class="wikitable poem"
|-
! شكر كاين دولتم ميسّر شد!! كه به دست من اين مصوّر شد
|}
 
{| class="wikitable poem"
|-
! زانچه دانستم از قليل و كثير!! سخنى گفتم از كلام امير
|}


انتساب آن به مكتبى شيرازى ترديد كرده‌اند.
انتساب آن به مكتبى شيرازى ترديد كرده‌اند.
خط ۱۷۳: خط ۱۱۲:


در كلمات عليه كه داراى 1185 بيت است، شواهد گويايى هست كه حضور مكتبى را در هند و آشنايى و الفت ذهن او را با عناصر فرهنگى هندوان نشان مى‌دهد. از جمله: سخن شاعر در باره آن كه خود در هند بوده است:
در كلمات عليه كه داراى 1185 بيت است، شواهد گويايى هست كه حضور مكتبى را در هند و آشنايى و الفت ذهن او را با عناصر فرهنگى هندوان نشان مى‌دهد. از جمله: سخن شاعر در باره آن كه خود در هند بوده است:
 
{{شعر}}
{| class="wikitable poem"
{|''مى‌شديم از قضا به جنگل هند''|2=''بود با ما شكم‌پرستى رند''}}
|-
{{پایان شعر}}
! مى‌شديم از قضا به جنگل هند!! بود با ما شكم‌پرستى رند
|}


ترجمه و شرح صد كلمه منسوب به اميرمؤمنان(ع) بوده است؛ امّا نسخه‌اى كه در دست ماست؛ شامل 70 كلمه و 1185 بيت است. همه اين كلمات از نثر اللآلى گرفته شده‌اند و اغلب آنها به سبب لطف و جامعيت لفظ و معنى در حكم مثل سايرند و بيشترشان در زبان فارسى هم معادل‌هايى يافته‌اند.
ترجمه و شرح صد كلمه منسوب به اميرمؤمنان(ع) بوده است؛ امّا نسخه‌اى كه در دست ماست؛ شامل 70 كلمه و 1185 بيت است. همه اين كلمات از نثر اللآلى گرفته شده‌اند و اغلب آنها به سبب لطف و جامعيت لفظ و معنى در حكم مثل سايرند و بيشترشان در زبان فارسى هم معادل‌هايى يافته‌اند.
خط ۱۹۱: خط ۱۲۸:


مانند (گرشاسبنامه، به نقل لغت نامه دهخدا، ظاهرا در صفت اسب):
مانند (گرشاسبنامه، به نقل لغت نامه دهخدا، ظاهرا در صفت اسب):
 
{{شعر}}
{| class="wikitable poem"
{|''چو شب بد و ليكن چو بشتافتى''|2=''به تك روز بگذشته دريافتى''}}
|-
{{پایان شعر}}
! چو شب بد و ليكن چو بشتافتى!! به تك روز بگذشته دريافتى
|}




خط ۲۰۳: خط ۱۳۸:
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
۰

ویرایش