كلمات مكنونة من علوم أهل الحكمة و المعرفة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجب‌الوجود'
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
جز (جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجب‌الوجود')
خط ۷۵: خط ۷۵:
10. اكمل افراد انسانى، پيامبر اكرم(ص) و اوصياى اثنا عشر هستند: اصل و منشأ و معاد و مبدأ همه‌ى خلايق، حضرت حقيقة الحقائق است و آن حقيقت محمدى و نور احمدى است كه صورت حضرت واحد و اَحدى است و جامع جميع كمالات الهى و كيانى و واضع ميزان همه‌ى مراتب اعتدالات ملكى و حيوانى و انسانى است. عالم و عالميان صور و اجزاء تفصيل او و آدم و آدميان مسخر براى تكميل او و اليه الاشارة بقوله(ص): «انا سيد ولد آدم» و بقوله: «آدم و من دونه تحت لوائى» و ميان او و حضرت حق هيچ واسطه‌اى نيست و مقصود از همه‌ى افعال اوست.
10. اكمل افراد انسانى، پيامبر اكرم(ص) و اوصياى اثنا عشر هستند: اصل و منشأ و معاد و مبدأ همه‌ى خلايق، حضرت حقيقة الحقائق است و آن حقيقت محمدى و نور احمدى است كه صورت حضرت واحد و اَحدى است و جامع جميع كمالات الهى و كيانى و واضع ميزان همه‌ى مراتب اعتدالات ملكى و حيوانى و انسانى است. عالم و عالميان صور و اجزاء تفصيل او و آدم و آدميان مسخر براى تكميل او و اليه الاشارة بقوله(ص): «انا سيد ولد آدم» و بقوله: «آدم و من دونه تحت لوائى» و ميان او و حضرت حق هيچ واسطه‌اى نيست و مقصود از همه‌ى افعال اوست.


11. دار وجود و ايجاد، ابدى است: فيض و قبول فيض، دائم است و هر قابلى كه به صفت وجود متصف شد، به وجودِ حق دايم، واجب الوجود گشت، پس عدم بر وى طارى نمى‌شود، ولى تعينات و ظهورات و نشآت بر وى طارى مى‌شود و اين مخالف آيه‌ى كريمه'''«كل من عليها فان»''' نيست، زيرا كه متعلق فناء، تعين شخصيت است، نه متعين، پس وجود متعين بعد از زوال تعينى، در تعينى ديگر ظهور مى‌كند، اعم از آنكه برزخى باشد يا حشرى يا جنانى يا جهنمى و اين تجليات و ظهورات تا ابد الآبدين باقى است.
11. دار وجود و ايجاد، ابدى است: فيض و قبول فيض، دائم است و هر قابلى كه به صفت وجود متصف شد، به وجودِ حق دايم، واجب‌الوجود گشت، پس عدم بر وى طارى نمى‌شود، ولى تعينات و ظهورات و نشآت بر وى طارى مى‌شود و اين مخالف آيه‌ى كريمه'''«كل من عليها فان»''' نيست، زيرا كه متعلق فناء، تعين شخصيت است، نه متعين، پس وجود متعين بعد از زوال تعينى، در تعينى ديگر ظهور مى‌كند، اعم از آنكه برزخى باشد يا حشرى يا جنانى يا جهنمى و اين تجليات و ظهورات تا ابد الآبدين باقى است.


12. حقيقت انسان كامل: چون آدمى از صفات كونى به صفات حقانى مبدل شود و ديده‌ى بصيرتش به ذرور وحدت مكحل گردد، به جميع قوا و مشاعر در جميع محالى و مظاهر، مشاهده جمال حق و ادراك وجود مطلق كند و بالجمله، حق سبحانه در آينه دل انسان كامل كه خليفه‌ى اوست تجلى مى‌كند و عكس انوار تجليات، از آئينه دل او بر عالم فايض مى‌گردد و به وصول آن فيض باقى مى‌ماند و تا اين كامل در عالم باقى استمداد مى‌كند از حق تجليات ذاتيه و رحمت رحمانيه و رحيميه به واسطه اسماء و صفاتى كه اين موجودات مظاهر و محل استوارى آنهاست، پس بدين استمداد و فيضان تجليات محفوظ مى‌ماند مادام كه اين انسان كامل، در وى است، پس معنايى از معناى باطن، به ظاهر بيرون نيايد، مگر به حكم او و هيچ چيز از ظاهر به باطن درنيايد، مگر به امر او.
12. حقيقت انسان كامل: چون آدمى از صفات كونى به صفات حقانى مبدل شود و ديده‌ى بصيرتش به ذرور وحدت مكحل گردد، به جميع قوا و مشاعر در جميع محالى و مظاهر، مشاهده جمال حق و ادراك وجود مطلق كند و بالجمله، حق سبحانه در آينه دل انسان كامل كه خليفه‌ى اوست تجلى مى‌كند و عكس انوار تجليات، از آئينه دل او بر عالم فايض مى‌گردد و به وصول آن فيض باقى مى‌ماند و تا اين كامل در عالم باقى استمداد مى‌كند از حق تجليات ذاتيه و رحمت رحمانيه و رحيميه به واسطه اسماء و صفاتى كه اين موجودات مظاهر و محل استوارى آنهاست، پس بدين استمداد و فيضان تجليات محفوظ مى‌ماند مادام كه اين انسان كامل، در وى است، پس معنايى از معناى باطن، به ظاهر بيرون نيايد، مگر به حكم او و هيچ چيز از ظاهر به باطن درنيايد، مگر به امر او.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش