۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجبالوجود') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
#رساله خلسه: اين رساله مختصر يكى از آثار مسلّم صدرا است كه در هيچيك از تراجم بدان اشاره نشده است، ولكن بنا بر اظهار كاتب كه ظاهراً از نوادگان آخوند است و نيز مفاد رساله، در صحت انتساب آن به صدرا جاى هيچ شبههاى نمىماند<ref>همان، ص 30</ref> | #رساله خلسه: اين رساله مختصر يكى از آثار مسلّم صدرا است كه در هيچيك از تراجم بدان اشاره نشده است، ولكن بنا بر اظهار كاتب كه ظاهراً از نوادگان آخوند است و نيز مفاد رساله، در صحت انتساب آن به صدرا جاى هيچ شبههاى نمىماند<ref>همان، ص 30</ref> | ||
#رساله «خلق اعمال» يا «جبر و تفويض» يا «القدر في الأفعال»: اين رساله با سه نام فوق از تأليفات مسلّم آخوند است، و تمام ارباب تراجم معتبر و نگارندگان احوال صدرا از آن نام بردهاند. لازم به ذكر است كه بنا بر تحقيق دانشمند معظم، سيّد محمّد على روضاتى، بخش آغازين اين رساله اقتباس از رساله مير سيّد شريف جرجانى است كه در رساله «قضا و قدر» بسطامى آمده است<ref>همان، ص 31 و 30</ref> | #رساله «خلق اعمال» يا «جبر و تفويض» يا «القدر في الأفعال»: اين رساله با سه نام فوق از تأليفات مسلّم آخوند است، و تمام ارباب تراجم معتبر و نگارندگان احوال صدرا از آن نام بردهاند. لازم به ذكر است كه بنا بر تحقيق دانشمند معظم، سيّد محمّد على روضاتى، بخش آغازين اين رساله اقتباس از رساله مير سيّد شريف جرجانى است كه در رساله «قضا و قدر» بسطامى آمده است<ref>همان، ص 31 و 30</ref> | ||
#ديباجه عرش التقديس: اين ديباچه مقدّمهاى است از صدرالمتألهين بر رساله استاد خود. در صحت انتساب اين مقدمه به صدرا جاى هيچ ترديدى نيست. اصل اين رساله نيز در رد شبهه مشهور ابن كمونه در مسأله توحيد | #ديباجه عرش التقديس: اين ديباچه مقدّمهاى است از صدرالمتألهين بر رساله استاد خود. در صحت انتساب اين مقدمه به صدرا جاى هيچ ترديدى نيست. اصل اين رساله نيز در رد شبهه مشهور ابن كمونه در مسأله توحيد واجبالوجود است<ref>همان، ص 33 و 34</ref> | ||
#رساله شواهد الربوبية: اين رساله يكى از آثار مسلّم صدرالمتألهين است و از ارباب تحقيق براى نخستين بار استاد دانشپژوه در كتابنامه صدرا از آن نام بردهاند. گرچه [[آشتیانی، جلالالدین|استاد آشتيانى]] در صحّت انتساب آن تشكيك نمودهاند، لكن حتى با مطالعه ديباجه رساله در صحّت انتساب آن به صدرا، دگر ترديدى باقى نمىماند، و افزون بر اين تمام مضامين رساله مؤيّد اين انتساب مىباشد. اين رساله در بين رسائل آخوند از اهميت ويژهاى برخوردار است، زيرا صدرا خود در اين رساله تمام آراء حكمى خويش را به طور مجمل فهرست نموده است. نظر به عدم پيوستگى مباحث مطروحه، ظاهراً صدرا آن را در دراز مدت تأليف نموده است. تاكنون بعضى از محقّقين اقدام به نگارش آراء صدرا نمودهاند كه حداكثر تا ده نظر را از ابتكارات وى دانستهاند. در اين رساله مؤلّف 186 نظر را به خود اختصاص داده است كه البته قسمتى از آنها تأسيس اصول و مبانى حكمت متعاليه اوست و قسمتى مطالب فرعى است<ref>همان، ص 35</ref> | #رساله شواهد الربوبية: اين رساله يكى از آثار مسلّم صدرالمتألهين است و از ارباب تحقيق براى نخستين بار استاد دانشپژوه در كتابنامه صدرا از آن نام بردهاند. گرچه [[آشتیانی، جلالالدین|استاد آشتيانى]] در صحّت انتساب آن تشكيك نمودهاند، لكن حتى با مطالعه ديباجه رساله در صحّت انتساب آن به صدرا، دگر ترديدى باقى نمىماند، و افزون بر اين تمام مضامين رساله مؤيّد اين انتساب مىباشد. اين رساله در بين رسائل آخوند از اهميت ويژهاى برخوردار است، زيرا صدرا خود در اين رساله تمام آراء حكمى خويش را به طور مجمل فهرست نموده است. نظر به عدم پيوستگى مباحث مطروحه، ظاهراً صدرا آن را در دراز مدت تأليف نموده است. تاكنون بعضى از محقّقين اقدام به نگارش آراء صدرا نمودهاند كه حداكثر تا ده نظر را از ابتكارات وى دانستهاند. در اين رساله مؤلّف 186 نظر را به خود اختصاص داده است كه البته قسمتى از آنها تأسيس اصول و مبانى حكمت متعاليه اوست و قسمتى مطالب فرعى است<ref>همان، ص 35</ref> | ||
#فوائد مشتمل بر پنج رساله: 1. ردّ شبهات ابليسيّه: اين رساله از آثار منسوب به صدر المتالهين است؛ 2. شرح حديث كنت كنزاً: اين رساله از رسايل و فوايد منسوب به صدرالمتألهين است؛ 3. در بيان كيفيت تركيب ماده و صورت: اين فايده يكى از فوايد مسلّم صدرالمتألهين است كه نام و نشانى از آن در تراجم موجود نيست؛ 4 و 5. ذيل آيه امانت و مواد ثلاث<ref>همان، ص 36</ref> | #فوائد مشتمل بر پنج رساله: 1. ردّ شبهات ابليسيّه: اين رساله از آثار منسوب به صدر المتالهين است؛ 2. شرح حديث كنت كنزاً: اين رساله از رسايل و فوايد منسوب به صدرالمتألهين است؛ 3. در بيان كيفيت تركيب ماده و صورت: اين فايده يكى از فوايد مسلّم صدرالمتألهين است كه نام و نشانى از آن در تراجم موجود نيست؛ 4 و 5. ذيل آيه امانت و مواد ثلاث<ref>همان، ص 36</ref> |
ویرایش