پرش به محتوا

دیوان امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|12127
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE12127AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۵۲: خط ۵۲:


== ساختار ==
== ساختار ==
اين كتاب سه بخش دارد:
اين كتاب سه بخش دارد:
 
# مقدمات (شامل ديباچه ناشر و مقدمه خانم طباطبايى)؛
1. مقدمات (شامل ديباچه ناشر و مقدمه خانم طباطبايى)؛
# متن اصلى (شامل 149 غزل، 117 رباعى، 3 قصيده، 2 مسمط، 1 ترجيع‌بند و 21 مورد از قطعات و ابيات متفرقه)؛
 
#: اشعار مزبور، در كليه قالب‌ها و حتى اشعار پراكنده، به ترتيب حروف«رَوى» (آخرين حرف اصلى قافيه)، از الف تا ياء مرتب شده است.
2. متن اصلى (شامل 149 غزل، 117 رباعى، 3 قصيده، 2 مسمط، 1 ترجيع‌بند و 21 مورد از قطعات و ابيات متفرقه)؛
# ضميمه‌ها (شامل شرح مختصر اصطلاحات، فهرست اعلام و شناسنامه سروده‌ها).
 
اشعار مزبور، در كليه قالب‌ها و حتى اشعار پراكنده، به ترتيب حروف«رَوى» (آخرين حرف اصلى قافيه)، از الف تا ياء مرتب شده است.
 
3. ضميمه‌ها (شامل شرح مختصر اصطلاحات، فهرست اعلام و شناسنامه سروده‌ها).


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==


1. مقدمات: در آغاز كتاب، ديباچه‌اى از ناشر و بعد مقدمه‌اى از خانم فاطمه طباطبايى، عروس امام خمينى و همسر مرحوم حجة الاسلام سيد احمد خمينى، آمده است.
=== مقدمات ===
 
در آغاز كتاب، ديباچه‌اى از ناشر و بعد مقدمه‌اى از خانم فاطمه طباطبايى، عروس امام خمينى و همسر مرحوم حجة الاسلام سيد احمد خمينى، آمده است.
الف) ديباچه، اشاره‌اى است به منزلت عرفانى و ادبى امام خمينى و شيوه ايشان و تأثير پيشينيان بر آن جناب و تأثير آن حضرت بر ادب معاصر. ناشر، در باره سبك‌شناسى اشعار امام خمينى بيان كرده كه: «چنان‌كه مى‌دانيم صاحب‌نظران و محققان از اهل ادب، طبق ضوابط و معيارهايى، شعر پارسى را به ادوار چهارگانه؛ يعنى دوره‌هاى سبك خراسانى و عراقى و هندى و عصر بازگشت منقسم ساخته‌اند. هرچند، اين مرزبندى به قطعيت اصول رياضى نيست، اما داراى مشخصاتى است كه به‌طور كلى شيوه و سبك آثار را معين مى‌كند. با همين معيارها مى‌توان گفت شعر امام از نظر شيوه، همان سبك عراقى است و آن بزرگ به همان سياق سخن گفته و به تتبع و پيروى سخنوران سبك عراقى پرداخته است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/26 ديوان امام، ص 26]</ref>.
# ديباچه، اشاره‌اى است به منزلت عرفانى و ادبى امام خمينى و شيوه ايشان و تأثير پيشينيان بر آن جناب و تأثير آن حضرت بر ادب معاصر. ناشر، در باره سبك‌شناسى اشعار امام خمينى بيان كرده كه: «چنان‌كه مى‌دانيم صاحب‌نظران و محققان از اهل ادب، طبق ضوابط و معيارهايى، شعر پارسى را به ادوار چهارگانه؛ يعنى دوره‌هاى سبك خراسانى و عراقى و هندى و عصر بازگشت منقسم ساخته‌اند. هرچند، اين مرزبندى به قطعيت اصول رياضى نيست، اما داراى مشخصاتى است كه به‌طور كلى شيوه و سبك آثار را معين مى‌كند. با همين معيارها مى‌توان گفت شعر امام از نظر شيوه، همان سبك عراقى است و آن بزرگ به همان سياق سخن گفته و به تتبع و پيروى سخنوران سبك عراقى پرداخته است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/26 ديوان امام، ص 26]</ref>.
 
# مقدمه خانم طباطبايى: سركار خانم فاطمه طباطبايى، در پيدايش بخشى از اشعار اين ديوان، نقشى داشته و امام خمينى بعضى از اشعار را به خواهش او سروده و نام او را در برخى از سروده‌هايش از روى محبت و صميميت با إشاره به نام كوچك او، به‌صورت مخفف، فاطى آورده است، مانند رباعى«فلسفه»:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/209 ديوان امام، ص 209]</ref>.
ب) مقدمه خانم طباطبايى: سركار خانم فاطمه طباطبايى، در پيدايش بخشى از اشعار اين ديوان، نقشى داشته و امام خمينى بعضى از اشعار را به خواهش او سروده و نام او را در برخى از سروده‌هايش از روى محبت و صميميت با إشاره به نام كوچك او، به‌صورت مخفف، فاطى آورده است، مانند رباعى«فلسفه»:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/209 ديوان امام، ص 209]</ref>.
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''«فاطى» كه فنون فلسفه مى‌خواند''|2=''از فلسفه فاء و لام و سين مى‌داند''}}
{{ب|''«فاطى» كه فنون فلسفه مى‌خواند''|2=''از فلسفه فاء و لام و سين مى‌داند''}}
خط ۹۰: خط ۸۳:
در اين مقدمه كوتاه، خانم طباطبايى نقش خود را توضيح داده است.
در اين مقدمه كوتاه، خانم طباطبايى نقش خود را توضيح داده است.


2. متن اصلى: به‌طور كلى در اشعار امام خمينى، از نظر هنرهاى شعرى و بلاغى، صنعت‌هاى ادبى گوناگونى، مانند«إرداف»، «إستثناء»، «إستدراك»، «إستعاره»، «إشتقاق»، «إلتفات»، «إنسجام»، «إيجاز»، «إيهام»، «تشبيه»، «تضاد» (مطابقه)، «تكرار» (تكرير)، «تلميح»، «توزيع»، «توشيح»، «جناس تام»، «جناس شبه اشتقاق» (إقتضاب)، «جناس لاحق»، «جناس مذيل»، «جناس مضارع»، «جناس مطرف»، «جناس وسط»، «حسن مطلع»، «حسن مقطع»، «حل و درج»، «رد القافية»، «رد المطلع»، «سياقة الأعداد»، «مبالغه»، «مجاز و مراعات النظير» به كار رفته و به‌خوبى قابل مشاهده است. <ref>فرهنگ ديوان اشعار امام خمينى، ص31 - 48</ref>. به‌طور مثال، در ديوان امام خمينى(ره) حدود يك‌صد بار در ابيات مختلف، از تلميحات اسلامى و ايرانى استفاده شده است. <ref>مقاله«بررسى ديوان اشعار امام خمينى و تحليل تلميحات آن»، ص 37</ref>.
=== متن اصلى ===
به‌طور كلى در اشعار امام خمينى، از نظر هنرهاى شعرى و بلاغى، صنعت‌هاى ادبى گوناگونى، مانند«إرداف»، «إستثناء»، «إستدراك»، «إستعاره»، «إشتقاق»، «إلتفات»، «إنسجام»، «إيجاز»، «إيهام»، «تشبيه»، «تضاد» (مطابقه)، «تكرار» (تكرير)، «تلميح»، «توزيع»، «توشيح»، «جناس تام»، «جناس شبه اشتقاق» (إقتضاب)، «جناس لاحق»، «جناس مذيل»، «جناس مضارع»، «جناس مطرف»، «جناس وسط»، «حسن مطلع»، «حسن مقطع»، «حل و درج»، «رد القافية»، «رد المطلع»، «سياقة الأعداد»، «مبالغه»، «مجاز و مراعات النظير» به كار رفته و به‌خوبى قابل مشاهده است. <ref>فرهنگ ديوان اشعار امام خمينى، ص31 - 48</ref>. به‌طور مثال، در ديوان امام خمينى(ره) حدود يك‌صد بار در ابيات مختلف، از تلميحات اسلامى و ايرانى استفاده شده است. <ref>مقاله«بررسى ديوان اشعار امام خمينى و تحليل تلميحات آن»، ص 37</ref>.


اشعار امام خمينى، سرشار از نكته‌ها و اصطلاحات عاشقانه و عرفانى است. او با بهره‌گيرى وسيع از اصطلاحات عرفانى در دورانى كه اين اصطلاحات از سوى برخى متشرعين مورد هجمه و در معرض تهمت بود، جانى تازه به عرفان بخشيد و موجب تبرئه و احياى عرفاى راستين گرديد و از سوى ديگر به جهت شخصيت الهى و قابل ستايش خود و روى آوردن به عرفان حماسى، پويا و حركت‌آفرين كه به پيروزى و هدايت مقتدرانه انقلاب اسلامى در جهان منجر شد، عرفان اسلامى را از كنج انزوا و جنبه شخصى و درونى صرف، بيرون آورد و آن را با مفاهيم متعالى خود در سطح جامعه عموميت داد كه آثار و بركات اين انديشه بزرگ، نه تنها در ايران، بلكه در ميان مسلمانان مبارز كشورهاى ديگر به‌وضوح جلوه‌گر است.
اشعار امام خمينى، سرشار از نكته‌ها و اصطلاحات عاشقانه و عرفانى است. او با بهره‌گيرى وسيع از اصطلاحات عرفانى در دورانى كه اين اصطلاحات از سوى برخى متشرعين مورد هجمه و در معرض تهمت بود، جانى تازه به عرفان بخشيد و موجب تبرئه و احياى عرفاى راستين گرديد و از سوى ديگر به جهت شخصيت الهى و قابل ستايش خود و روى آوردن به عرفان حماسى، پويا و حركت‌آفرين كه به پيروزى و هدايت مقتدرانه انقلاب اسلامى در جهان منجر شد، عرفان اسلامى را از كنج انزوا و جنبه شخصى و درونى صرف، بيرون آورد و آن را با مفاهيم متعالى خود در سطح جامعه عموميت داد كه آثار و بركات اين انديشه بزرگ، نه تنها در ايران، بلكه در ميان مسلمانان مبارز كشورهاى ديگر به‌وضوح جلوه‌گر است.
خط ۱۰۲: خط ۹۶:
بى‌ترديد اين شادابى معنوى و خوش‌بينى و اميد به زندگى، از باورهاى عميق دينى و دريافت‌ها و جاذبه‌هاى عالى عرفانى ايشان سرچشمه گرفته است و بالاخره شعر امام، جوان‌گرا، حركت‌آفرين، تأثيرگذار و داراى روحيه حماسى است كه حاكى از روح لطيف و بلند او و ايمان و يقين به وعده‌هاى الهى است. <ref>مقاله«سيرى در ديوان اشعار امام خمينى(ره)»، ص 205</ref>.
بى‌ترديد اين شادابى معنوى و خوش‌بينى و اميد به زندگى، از باورهاى عميق دينى و دريافت‌ها و جاذبه‌هاى عالى عرفانى ايشان سرچشمه گرفته است و بالاخره شعر امام، جوان‌گرا، حركت‌آفرين، تأثيرگذار و داراى روحيه حماسى است كه حاكى از روح لطيف و بلند او و ايمان و يقين به وعده‌هاى الهى است. <ref>مقاله«سيرى در ديوان اشعار امام خمينى(ره)»، ص 205</ref>.


2. 1. غزل: بيشترين قالب شعرى مورد استفاده امام، غزل است كه در آنها از نظر سبك‌شناسى، اغلب، از غزل‌هاى حافظ شيرازى تأثير پذيرفته است. <ref>مقاله«سيرى در ديوان اشعار امام خمينى(ره)»، ص 197</ref>.
==== غزل ====
بيشترين قالب شعرى مورد استفاده امام، غزل است كه در آنها از نظر سبك‌شناسى، اغلب، از غزل‌هاى حافظ شيرازى تأثير پذيرفته است. <ref>مقاله«سيرى در ديوان اشعار امام خمينى(ره)»، ص 197</ref>.


مهم‌ترين موضوع مطرح شده در غزل‌هاى امام، مباحث عرفانى و بيان عشق به معشوق و معبود حقيقى است؛ با اين تفاوت كه عرفان امام(ره)، عرفانى حماسى، پويا و حركت‌آفرين است، نه تصوف راكد خزيده در كنج خانقاه و بريده از مردم. او در غزلياتش طبق سنت غزل‌سرايان عارف، در حد وسيعى از اصطلاحات عرفانى بهره جسته است؛ اصطلاحاتى چون: عشق، عاشق، معشوق، ساقى، مى‌خانه، ساغر، باده، مست، زلف، خال، رخ، لب، خرابات، ميكده، دير مغان، بت، بت‌خانه، رند، پير خرابات و ده‌ها مورد ديگر.
مهم‌ترين موضوع مطرح شده در غزل‌هاى امام، مباحث عرفانى و بيان عشق به معشوق و معبود حقيقى است؛ با اين تفاوت كه عرفان امام(ره)، عرفانى حماسى، پويا و حركت‌آفرين است، نه تصوف راكد خزيده در كنج خانقاه و بريده از مردم. او در غزلياتش طبق سنت غزل‌سرايان عارف، در حد وسيعى از اصطلاحات عرفانى بهره جسته است؛ اصطلاحاتى چون: عشق، عاشق، معشوق، ساقى، مى‌خانه، ساغر، باده، مست، زلف، خال، رخ، لب، خرابات، ميكده، دير مغان، بت، بت‌خانه، رند، پير خرابات و ده‌ها مورد ديگر.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۴:




2. 2. رباعى: رباعيات حضرت امام(ره) نيز - جز چند مورد معدود - در خدمت تبيين مباحث عرفانى است كه در اغلب آنها ضمن دعوت به طلب يار و برشمردن موانع راه سلوك، از فراق معشوق شكوه و آرزوى وصال او را مى‌كند:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/208 ديوان امام، ص 208]</ref>، <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/237 همان، ص 237]</ref>،<ref>همان، ص 243</ref>،<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/248 همان، ص 248]</ref>.
==== رباعى ====
رباعيات حضرت امام(ره) نيز - جز چند مورد معدود - در خدمت تبيين مباحث عرفانى است كه در اغلب آنها ضمن دعوت به طلب يار و برشمردن موانع راه سلوك، از فراق معشوق شكوه و آرزوى وصال او را مى‌كند:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/208 ديوان امام، ص 208]</ref>، <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/237 همان، ص 237]</ref>،<ref>همان، ص 243</ref>،<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/248 همان، ص 248]</ref>.
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''از هستى خويشتن رها بايد شد''|2=''از ديو خودى خود جدا بايد شد''}}
{{ب|''از هستى خويشتن رها بايد شد''|2=''از ديو خودى خود جدا بايد شد''}}
خط ۱۴۲: خط ۱۳۸:




2. 3. قصيده: ديوان امام خمينى(ره) داراى سه قصيده زيبا و هنرمندانه است. ايشان اولين قصيده را به نام«مديحه نورَين نيرَين»، در مدح حضرت فاطمه زهرا(س)، دختر پيامبر(ص) و حضرت فاطمه معصومه(ع) دختر امام موسى بن جعفر(ع) سروده است. ايشان در اين قصيده از اصطلاحات فلسفى، مثل: واجب، ممكن، ازليت، ابديت، عرض، جوهر، نفس، موجود، معدوم، كون و مكان، ممكنات، باطل، علت، هستى و... و صنايع ادبى تضاد و مراعات نظير، فراوان، بهره جسته است.
==== قصيده ====
ديوان امام خمينى(ره) داراى سه قصيده زيبا و هنرمندانه است. ايشان اولين قصيده را به نام«مديحه نورَين نيرَين»، در مدح حضرت فاطمه زهرا(س)، دختر پيامبر(ص) و حضرت فاطمه معصومه(ع) دختر امام موسى بن جعفر(ع) سروده است. ايشان در اين قصيده از اصطلاحات فلسفى، مثل: واجب، ممكن، ازليت، ابديت، عرض، جوهر، نفس، موجود، معدوم، كون و مكان، ممكنات، باطل، علت، هستى و... و صنايع ادبى تضاد و مراعات نظير، فراوان، بهره جسته است.


دو قصيده ديگر امام(ره) به نام‌هاى«قصيده بهاريه انتظار» و«در مدح ولى عصر(عج)»، در ستايش حضرت مهدى موعود(س) است كه در آن ضمن توصيف طبيعت زيباى بهارى، به پاره‌اى از اصطلاحات موسيقى كهن ايرانى اشاره كرده است. <ref>مقاله«سيرى در ديوان اشعار امام خمينى»، ص 203 - 204</ref>.
دو قصيده ديگر امام(ره) به نام‌هاى«قصيده بهاريه انتظار» و«در مدح ولى عصر(عج)»، در ستايش حضرت مهدى موعود(س) است كه در آن ضمن توصيف طبيعت زيباى بهارى، به پاره‌اى از اصطلاحات موسيقى كهن ايرانى اشاره كرده است. <ref>مقاله«سيرى در ديوان اشعار امام خمينى»، ص 203 - 204</ref>.


2. 4. مسمط: مسمط اول (در توصيف بهاران)، مدح حضرت مهدى موعود(عج) و نايبش، آية الله حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى و مسمط دوم (حديث دل)، عاشقانه و پر از سوز و گداز عارفانه، در غم فراق از معشوق و عشق به حضرت حق تعالى است. امام خمينى، در مسمط دوم با اشاره به آيه '''إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَة عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً.''' <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/427 أحزاب، 72]</ref>، امانت مذكور را عبارت از عشق به حضرت حق دانسته است.
==== مسمط ====
مسمط اول (در توصيف بهاران)، مدح حضرت مهدى موعود(عج) و نايبش، آية الله حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى و مسمط دوم (حديث دل)، عاشقانه و پر از سوز و گداز عارفانه، در غم فراق از معشوق و عشق به حضرت حق تعالى است. امام خمينى، در مسمط دوم با اشاره به آيه '''إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَة عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً.''' <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/427 أحزاب، 72]</ref>، امانت مذكور را عبارت از عشق به حضرت حق دانسته است.


2. 5. ترجيع‌بند: در ترجيع‌بند 49 بيتى«نقطه عطف» كه سروده اواخر عمر مبارك امام خمينى (بهمن 1367ش) است، اين بيت:
==== ترجيع‌بند ====
در ترجيع‌بند 49 بيتى«نقطه عطف» كه سروده اواخر عمر مبارك امام خمينى (بهمن 1367ش) است، اين بيت:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''اى نقطه عطف راز هستى''|2=''برگير ز دوست جام مستى''}}
{{ب|''اى نقطه عطف راز هستى''|2=''برگير ز دوست جام مستى''}}
خط ۱۵۵: خط ۱۵۴:
هفت بار تكرار شده است. اين ترجيع‌بند، سرشار از شور و نشاط عرفانى است و در آن، اشتياق به«لقاء الله» و«فناء فى الله» و ابراز دوستى به حضرت مهدى موعود(عج) و سوز و گداز از فراق آن ولى الله و صاحب مقام خاتميت ولايت، به‌صورتى لطيف و گرم و گيرا مطرح شده است.
هفت بار تكرار شده است. اين ترجيع‌بند، سرشار از شور و نشاط عرفانى است و در آن، اشتياق به«لقاء الله» و«فناء فى الله» و ابراز دوستى به حضرت مهدى موعود(عج) و سوز و گداز از فراق آن ولى الله و صاحب مقام خاتميت ولايت، به‌صورتى لطيف و گرم و گيرا مطرح شده است.


2. 6. قطعات و اشعار پراكنده: در اين اشعار نيز گرايش عرفانى امام خمينى آشكار است و به‌طور مثال در غزل كوتاه«باده»:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/300 ديوان امام، ص 300]</ref>
==== قطعات و اشعار پراكنده ====
{{شعر}}
در اين اشعار نيز گرايش عرفانى امام خمينى آشكار است و به‌طور مثال در غزل كوتاه«باده»:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/300 ديوان امام، ص 300]</ref>
{{ب|''ماه رمضان شد مى و مى‌خانه برافتاد''|2=''عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد''}}
{{شعر}}{{ب|''ماه رمضان شد مى و مى‌خانه برافتاد''|2=''عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد''}}{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
 


به«عشق به معشوق راستين» و ارزش فوق العاده مناجات با حضرت حق، اشاراتى شده است.
به«عشق به معشوق راستين» و ارزش فوق العاده مناجات با حضرت حق، اشاراتى شده است.


3. ضميمه‌ها: در پايان كتاب، سه افزوده از سوى ناشر آمده است: شرح مختصر اصطلاحات، فهرست اعلام و شناسنامه سروده‌ها.
=== ضميمه‌ها ===
در پايان كتاب، سه افزوده از سوى ناشر آمده است: شرح مختصر اصطلاحات، فهرست اعلام و شناسنامه سروده‌ها.


3. 1. شرح مختصر اصطلاحات: در اين قسمت، اصطلاحات عرفانى و ادبى به ترتيب الفبايى منظم و به اختصار معنا و شرح شده، ولى مستند به منابع نشده است.
==== شرح مختصر اصطلاحات ====
در اين قسمت، اصطلاحات عرفانى و ادبى به ترتيب الفبايى منظم و به اختصار معنا و شرح شده، ولى مستند به منابع نشده است.


3. 2. فهرست اعلام: در اين فهرست، أعلام اشخاص و كتب و مكان‌ها و... به ترتيب الفبايى ذكر شده است.
==== فهرست اعلام ====
در اين فهرست، أعلام اشخاص و كتب و مكان‌ها و... به ترتيب الفبايى ذكر شده است.


3. 3. شناسنامه سروده‌ها: براى يكايك اشعار، بعد از ذكر عنوان و بيت اول، به ترتيب، وزن شعرى، نوع شعر (غزل، رباعى و...)، تعداد ابيات، سبك شعرى، تاريخ سُرايش شعر، قافيه، رديف و هنرهاى شعرى و بلاغىِ به‌كاررفته در آن، بيان شده است. تاريخ سرودن برخى از اشعار، به‌طور كامل و دقيق معلوم است، مانند رباعى«بيدار شو» كه در ارديبهشت 1363 سروده شده است.
==== شناسنامه سروده‌ها ====
براى يكايك اشعار، بعد از ذكر عنوان و بيت اول، به ترتيب، وزن شعرى، نوع شعر (غزل، رباعى و...)، تعداد ابيات، سبك شعرى، تاريخ سُرايش شعر، قافيه، رديف و هنرهاى شعرى و بلاغىِ به‌كاررفته در آن، بيان شده است. تاريخ سرودن برخى از اشعار، به‌طور كامل و دقيق معلوم است، مانند رباعى«بيدار شو» كه در ارديبهشت 1363 سروده شده است.


دو نكته پايانى:
=== دو نكته پايانى ===
# نسبت همه اشعار موجود در اين ديوان، به امام خمينى، قطعى است، زيرا از همه شعرها نسخه‌اى دست‌نويس به خط مبارك ايشان موجود است، به‌جز دو مورد:
## قصيده«در مدح ولى عصر(عج)» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/263 ديوان امام، ص 263]</ref>. هرچند انتساب اين قصيده به امام خمينى قطعى نيست، ولى مجموعه قراين و تحقيقات، صحت اين نسبت را تأييد مى‌كند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/380 ديوان امام، ص 380]</ref>.<br />منظور از«انگليسى»، در شكوائيه بيت 35:<br />{{شعر}}{{ب|''تا به كى بر ما روا باشد جفاى انگليسى''|2=''آن كه در ظلم و ستم فرد است و او را نيست ثانى''}}{{پایان شعر}}<br />رضاخان پهلوى است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/266 ديوان امام، ص 266]</ref>.
## دو بيت آغازين شعر«بشارت باد» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/309 ديوان امام، ص 309]</ref>. اين دو بيت، منسوب به امام است و نسخه‌اى دست‌نويس به خط ايشان از اين شعر، موجود نيست. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/309 ديوان امام، ص 309]</ref>.
# هرچند تخلص شعرى امام خمينى، «هندى» بوده، ولى چندان تقيدى به ذكر آن در شعرها نداشته و به همين علت، اين تخلص، نه در همه اشعار، بلكه فقط دوازده بار در غزل‌هاى«سخن دل» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/50 ديوان امام، ص 50]</ref>، «حسرت روى» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/68 ديوان امام، ص 68]</ref>، «اخگر غم» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/78 ديوان امام، ص 78]</ref>، «صبح اميد» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/81 ديوان امام، ص 81]</ref>، «خضر راه» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/92 ديوان امام، ص 92]</ref>، «عروس صبح» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/128 ديوان امام، ص 128]</ref>، «پير مغان» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/131 ديوان امام، ص 131]</ref>، «آيينه جان» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/139 ديوان امام، ص 139]</ref>، «شب وصل» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/156 ديوان امام، ص 156]</ref>، مسمط«در توصيف بهاران» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/279 ديوان امام، ص 279]</ref>، قصيده«در مدح نورَين نيرَين» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/257 ديوان امام، ص 257]</ref> و قطعه«آب زندگانى» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/299 ديوان امام، ص 299]</ref> ذكر شده است.


1. نسبت همه اشعار موجود در اين ديوان، به امام خمينى، قطعى است، زيرا از همه شعرها نسخه‌اى دست‌نويس به خط مبارك ايشان موجود است، به‌جز دو مورد:
=== برخى از نكته‌هاى مرتبط با مباحث عرفانى ===
 
# امام خمينى در چند مورد از حسين بن منصور حلاج، صوفى مشهور و صاحب شطحِ«أنا الحق» نام برده و از جمله در غزل«چشم بيمار»، گويى او را عارف و عاشق واقعى شمرده و چنين سروده:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/142 ديوان امام، ص 142]</ref><br />{{شعر}}{{ب|''فارغ از خود شدم و كوس انا الحق بزدم''|2=''همچو منصور خريدار سرِ دار شدم''}}{{پایان شعر}}<br />و در رباعى«لافِ أنا الحق»، منتقدانه وى را وابسته به خود و نارسته از دنيا دانسته و چنين گفته:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/246 ديوان امام، ص 246]</ref>.{{شعر}}{{ب|''تا منصورى لاف أنا الحق بزنى''|2=''ناديده جمال دوست غوغا فكنى''}}{{ب|''دك كن جبل خودى خود چون موسى''|2=''تا جلوه كند جمال او بى أرنى''}}{{پایان شعر}}<br />و در رباعى«خودبين» نيز به او و همانندانش اشاره انتقادى شديدى كرده و با نقدى آتشين، اين‌گونه سروده:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/246 ديوان امام، ص 246]</ref>.{{شعر}}{{ب|''گر نيست شوى كوس أنا الحق نزنى''|2=''با دعوى پوچ خود معلق نزنى''}}{{ب|''تا خودبينى تو مشركى بيش نه‌اى''|2=''بى‌خود بشوى كه لاف مطلق نزنى''}}{{پایان شعر}}<br />البته با اين همه، براى شناسايى نظر نهايى امام خمينى در باره حلاج و شطحياتش، نيازمند پژوهش اجتهادى و مراجعه به مجموعه آثار ايشان هستيم.
الف) قصيده«در مدح ولى عصر(عج)» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/263 ديوان امام، ص 263]</ref>. هرچند انتساب اين قصيده به امام خمينى قطعى نيست، ولى مجموعه قراين و تحقيقات، صحت اين نسبت را تأييد مى‌كند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/380 ديوان امام، ص 380]</ref>.
# امام خمينى در غزلِ«مكتب عشق» از«الفتوحات المكية» ابن عربى و«مصباح الأنس» فنارى، اين‌گونه ياد كرده است:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/51 ديوان امام، ص 51]</ref>.<br />{{شعر}}{{ب|''از«فتوحاتم» نشد فتحى و از«مصباح»، نورى''|2=''هرچه خواهم در درونِ جامه آن دل‌فريب است''}}{{پایان شعر}}<br />البته اين يادكرد را لزوماً نمى‌توان به معناى نظر نهايى امام خمينى تلقى كرد و براى دست‌يابى به نظر جامع ايشان لازم است كه ساير آثار، مانند«تعليقات على فصوص الحكم و مصباح الانس» و«مصباح الهداية الى الخلافة و الولاية» نيز مورد بررسى قرار گيرد.
 
# از آنجا كه تجلى، در عرفان، جايگاه والايى دارد و عارفان، خلقت جهان را ناشى از تجلى ذات حق مى‌دانند، اين موضوع در ديوان امام(ره) نيز بازتاب چشم‌گيرى دارد. حضرت امام، در جاى جاى اشعارشان با اشاره به داستان تجلى حق بر كوه طور، از آن دريافتى رمزى و عرفانى دارند. ايشان قلب سالك را رمزى از كوه طور مى‌دانند و معتقدند: «تا نور حق بر دل سالك جلوه‌گر نشود و هستى او را فانى نسازد، به وصال يار نخواهد رسيد».<br /> هم‌چنين با تعريض به فلاسفه مى‌گويند: «غمزه يار و تجلى معشوق بر دل سالك، او را موسى‌وار از خود، بى‌خود مى‌سازد و تمام دردها را درمان مى‌كند». در نظر ايشان، جمال يار در همه جا جلوه‌گر است و اگر از ديد ما مستور است، عيب در خود ماست كه چشم حق‌بين نداريم:<ref>آيه تجلى در ديوان امام خمينى(ره)، ص 36 - 37</ref>.<br />{{شعر}}{{ب|''عيب از ماست اگر دوست ز ما مستور است''|2=''ديده بگشاى كه بينى همه عالم طور است''}}{{پایان شعر}}
منظور از«انگليسى»، در شكوائيه بيت 35:
{{شعر}}
{{ب|''تا به كى بر ما روا باشد جفاى انگليسى''|2=''آن كه در ظلم و ستم فرد است و او را نيست ثانى''}}
{{پایان شعر}}
رضاخان پهلوى است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/266 ديوان امام، ص 266]</ref>.
 
ب) دو بيت آغازين شعر«بشارت باد» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/309 ديوان امام، ص 309]</ref>. اين دو بيت، منسوب به امام است و نسخه‌اى دست‌نويس به خط ايشان از اين شعر، موجود نيست. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/309 ديوان امام، ص 309]</ref>.
 
2. هرچند تخلص شعرى امام خمينى، «هندى» بوده، ولى چندان تقيدى به ذكر آن در شعرها نداشته و به همين علت، اين تخلص، نه در همه اشعار، بلكه فقط دوازده بار در غزل‌هاى«سخن دل» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/50 ديوان امام، ص 50]</ref>، «حسرت روى» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/68 ديوان امام، ص 68]</ref>، «اخگر غم» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/78 ديوان امام، ص 78]</ref>، «صبح اميد» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/81 ديوان امام، ص 81]</ref>، «خضر راه» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/92 ديوان امام، ص 92]</ref>، «عروس صبح» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/128 ديوان امام، ص 128]</ref>، «پير مغان» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/131 ديوان امام، ص 131]</ref>، «آيينه جان» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/139 ديوان امام، ص 139]</ref>، «شب وصل» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/156 ديوان امام، ص 156]</ref>، مسمط«در توصيف بهاران» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/279 ديوان امام، ص 279]</ref>، قصيده«در مدح نورَين نيرَين» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/257 ديوان امام، ص 257]</ref> و قطعه«آب زندگانى» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/299 ديوان امام، ص 299]</ref> ذكر شده است.
 
برخى از نكته‌هاى مرتبط با مباحث عرفانى:
 
1. امام خمينى در چند مورد از حسين بن منصور حلاج، صوفى مشهور و صاحب شطحِ«أنا الحق» نام برده و از جمله در غزل«چشم بيمار»، گويى او را عارف و عاشق واقعى شمرده و چنين سروده:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/142 ديوان امام، ص 142]</ref>
{{شعر}}
{{ب|''فارغ از خود شدم و كوس انا الحق بزدم''|2=''همچو منصور خريدار سرِ دار شدم''}}
{{پایان شعر}}
 
و در رباعى«لافِ أنا الحق»، منتقدانه وى را وابسته به خود و نارسته از دنيا دانسته و چنين گفته:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/246 ديوان امام، ص 246]</ref>.
{{شعر}}
{{ب|''تا منصورى لاف أنا الحق بزنى''|2=''ناديده جمال دوست غوغا فكنى''}}
{{ب|''دك كن جبل خودى خود چون موسى''|2=''تا جلوه كند جمال او بى أرنى''}}
{{پایان شعر}}
 
و در رباعى«خودبين» نيز به او و همانندانش اشاره انتقادى شديدى كرده و با نقدى آتشين، اين‌گونه سروده:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/246 ديوان امام، ص 246]</ref>.
{{شعر}}
{{ب|''گر نيست شوى كوس أنا الحق نزنى''|2=''با دعوى پوچ خود معلق نزنى''}}
{{ب|''تا خودبينى تو مشركى بيش نه‌اى''|2=''بى‌خود بشوى كه لاف مطلق نزنى''}}
{{پایان شعر}}
 
 
البته با اين همه، براى شناسايى نظر نهايى امام خمينى در باره حلاج و شطحياتش، نيازمند پژوهش اجتهادى و مراجعه به مجموعه آثار ايشان هستيم.
 
2. امام خمينى در غزلِ«مكتب عشق» از«الفتوحات المكية» ابن عربى و«مصباح الأنس» فنارى، اين‌گونه ياد كرده است:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/51 ديوان امام، ص 51]</ref>.
{{شعر}}
{{ب|''از«فتوحاتم» نشد فتحى و از«مصباح»، نورى''|2=''هرچه خواهم در درونِ جامه آن دل‌فريب است''}}
{{پایان شعر}}
 
 
البته اين يادكرد را لزوماً نمى‌توان به معناى نظر نهايى امام خمينى تلقى كرد و براى دست‌يابى به نظر جامع ايشان لازم است كه ساير آثار، مانند«تعليقات على فصوص الحكم و مصباح الانس» و«مصباح الهداية الى الخلافة و الولاية» نيز مورد بررسى قرار گيرد.
 
3. از آنجا كه تجلى، در عرفان، جايگاه والايى دارد و عارفان، خلقت جهان را ناشى از تجلى ذات حق مى‌دانند، اين موضوع در ديوان امام(ره) نيز بازتاب چشم‌گيرى دارد. حضرت امام، در جاى جاى اشعارشان با اشاره به داستان تجلى حق بر كوه طور، از آن دريافتى رمزى و عرفانى دارند. ايشان قلب سالك را رمزى از كوه طور مى‌دانند و معتقدند: «تا نور حق بر دل سالك جلوه‌گر نشود و هستى او را فانى نسازد، به وصال يار نخواهد رسيد».
 
هم‌چنين با تعريض به فلاسفه مى‌گويند: «غمزه يار و تجلى معشوق بر دل سالك، او را موسى‌وار از خود، بى‌خود مى‌سازد و تمام دردها را درمان مى‌كند». در نظر ايشان، جمال يار در همه جا جلوه‌گر است و اگر از ديد ما مستور است، عيب در خود ماست كه چشم حق‌بين نداريم:<ref>آيه تجلى در ديوان امام خمينى(ره)، ص 36 - 37</ref>.
{{شعر}}
{{ب|''عيب از ماست اگر دوست ز ما مستور است''|2=''ديده بگشاى كه بينى همه عالم طور است''}}
{{پایان شعر}}


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
از آنجا كه«شناسنامه اشعار»، جنبه تحقيقى و كاربردهاى ادبى خاص دارد و به دليل پرداختن به نكات تخصصى و صنايع ادبى به‌كاررفته در اشعار امام، حجم قابل توجهى (حدود صد صفحه) را به خود اختصاص داده است، ديوان امام به دو صورت و با دو كيفيت متفاوت چاپ شده است.
از آنجا كه«شناسنامه اشعار»، جنبه تحقيقى و كاربردهاى ادبى خاص دارد و به دليل پرداختن به نكات تخصصى و صنايع ادبى به‌كاررفته در اشعار امام، حجم قابل توجهى (حدود صد صفحه) را به خود اختصاص داده است، ديوان امام به دو صورت و با دو كيفيت متفاوت چاپ شده است.


۰

ویرایش