۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
جلد دوم كتاب، مشتمل بر پنج باب «متعلقات فعل»، «قصر»، «انشاء»، «فصل و وصل» و «ايجاز، اطناب و مساوات» است. جلدهاى ديگر در نسخههاى بعدى عرضه خواهد شد. | جلد دوم كتاب، مشتمل بر پنج باب «متعلقات فعل»، «قصر»، «انشاء»، «فصل و وصل» و «ايجاز، اطناب و مساوات» است. جلدهاى ديگر در نسخههاى بعدى عرضه خواهد شد. | ||
از مهمترين مباحث كتاب باب «فصل و وصل» است كه نويسنده در مقدمه كتاب پيرامون آن مىنويسد: «از مهمترين بابها و مباحث علم معانى است. در اهميت اين باب همين بس كه | از مهمترين مباحث كتاب باب «فصل و وصل» است كه نويسنده در مقدمه كتاب پيرامون آن مىنويسد: «از مهمترين بابها و مباحث علم معانى است. در اهميت اين باب همين بس كه علمای فن بيان گفتهاند اگر كسى همه مباحث اين علم را بياموزد و اين باب را نخواند، بهرهاى از اين علم نبرده است» (مقدمه، ص7). همچنين در جاى ديگرى از كتاب مىنويسد: «مهمترين بحث علم معانى، باب فصل و وصل است و مدار و مركز اين باب بحث جامع است» (همان، ص165). | ||
شيوه نگارش شرح بدينگونه است كه تكهاى از عبارت كتاب ذكر و سپس شرح و توضيح شده است. گاهى نويسنده عبارتى را از خود افزوده و شرح كرده است؛ بهعنوان نمونه در صفحه 11 كتاب مىنويسد: «السكاكي ذكر» و سپس متذكر مىشود كه اين عبارت، جزء متن مصنف نيست، بلكه جزء شرح است كه براى روشن شدن متن بعد، شارح ذكر كرده است. وى توضيح مىدهد كه «چون عبارات مصنف، تلخيصشده از كتاب سكاكى است، گاهى فهميدن آن منوط به كلام ايشان است»، سپس به توضيح كلام سكاكى مىپردازد. | شيوه نگارش شرح بدينگونه است كه تكهاى از عبارت كتاب ذكر و سپس شرح و توضيح شده است. گاهى نويسنده عبارتى را از خود افزوده و شرح كرده است؛ بهعنوان نمونه در صفحه 11 كتاب مىنويسد: «السكاكي ذكر» و سپس متذكر مىشود كه اين عبارت، جزء متن مصنف نيست، بلكه جزء شرح است كه براى روشن شدن متن بعد، شارح ذكر كرده است. وى توضيح مىدهد كه «چون عبارات مصنف، تلخيصشده از كتاب سكاكى است، گاهى فهميدن آن منوط به كلام ايشان است»، سپس به توضيح كلام سكاكى مىپردازد. | ||
نويسنده اگرچه معمولاً قائلين اقوالى را كه خود در توضيحات خويش، مورد استناد قرار داده، نام نبرده است، اما از قائلينى كه مصنف از ذكر آنها خوددارى كرده، نام برده است؛ مثلاً مىگويد: منظور از بعضى در عبارت «لبعضهم»، شارح خلخالى است (متن كتاب، | نويسنده اگرچه معمولاً قائلين اقوالى را كه خود در توضيحات خويش، مورد استناد قرار داده، نام نبرده است، اما از قائلينى كه مصنف از ذكر آنها خوددارى كرده، نام برده است؛ مثلاً مىگويد: منظور از بعضى در عبارت «لبعضهم»، شارح خلخالى است (متن كتاب، ص14). | ||
وى از قائلين اشعار، در ضمن مطالبش ياد مىكند؛ بهعنوان مثال در صفحه 17 شعر قبل را از خزيمى و شعر موجود را از على بن احمد جوهرى مىداند. | وى از قائلين اشعار، در ضمن مطالبش ياد مىكند؛ بهعنوان مثال در صفحه 17 شعر قبل را از خزيمى و شعر موجود را از على بن احمد جوهرى مىداند. | ||
در مواردى كه قزوينى عبارتى از سكاكى را به دليلى تغيير داده، به آن اشاره شده است؛ بهعنوان مثال در صفحه 155 كتاب، عبارت سكاكى را ذكر و اشاره مىكند كه به نظر مصنف عبارت سكاكى ايراد داشته | در مواردى كه قزوينى عبارتى از سكاكى را به دليلى تغيير داده، به آن اشاره شده است؛ بهعنوان مثال در صفحه 155 كتاب، عبارت سكاكى را ذكر و اشاره مىكند كه به نظر مصنف عبارت سكاكى ايراد داشته ولذا دو تغيير در عبارت صورت داده است. سپس دليل هريك از تغييرات را توضيح مىدهد و در انتها نيز چنين مىنويسد:«شارح بعداً مىگويد: حق با سكاكى است و تغيير مصنف بيجا و نادرست است». | ||
از ويژگىهاى ممتاز نويسنده، رعايت مقام استاد و ذكر ياد او با عبارات احترامآميز است. او در بخشى از كتاب چنين از استاد خويش ياد مىكند: «استاد والامقام ما حضرت حجة الحق محمدتقى اديب نيشابورى...» (همان، | از ويژگىهاى ممتاز نويسنده، رعايت مقام استاد و ذكر ياد او با عبارات احترامآميز است. او در بخشى از كتاب چنين از استاد خويش ياد مىكند: «استاد والامقام ما حضرت حجة الحق محمدتقى اديب نيشابورى...» (همان، ص158). | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
== پیوندها == | == پیوندها == | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده: کتابشناسی]] |
ویرایش