۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|الأثر الفلسفي في التفسير {| class="wikitable...» ایجاد کرد) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR13945J1.jpg|بندانگشتی|الأثر الفلسفي في التفسير]] | [[پرونده:NUR13945J1.jpg|بندانگشتی|الأثر الفلسفي في التفسير]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |الأثر الفلسفي في التفسير | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" | | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[جاسم، بکار محمود حاج ]] (نويسنده) | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" |عربي | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |BP 100/4 /ج2الف2 | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |تفاسير اهل سنت - تاثير فلسفه اسلامي | ||
تفاسير فلسفي - تحقيق | تفاسير فلسفي - تحقيق | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |دار النوادر | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" |سوريه - دمشق | ||
|- | |- | ||
||سال نشر | ||سال نشر | ||
|ata-type= | | ata-type="publishYear" |مجلد1: 2008م , 1429ق , | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE13945AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، دارای تقدیریه، مقدمه، مدخلی در تعریف مصطلحات بحث، محتوای مطالب در سه باب و خاتمه است. نویسنده در ذکر 311 مرجع این اثر، کتابها را از نشریات جدا کرده است. برخی از این منابع از این قرارند: رسائل اخوانالصفا و | کتاب، دارای تقدیریه، مقدمه، مدخلی در تعریف مصطلحات بحث، محتوای مطالب در سه باب و خاتمه است. نویسنده در ذکر 311 مرجع این اثر، کتابها را از نشریات جدا کرده است. برخی از این منابع از این قرارند: [[رسائل إخوان الصفاء و خلان الوفاء|رسائل اخوانالصفا و خلانالوفاء]]، [[ارسطو اخلاق نیکوماخوس|اخلاق نیکوماخوس]] و اثولوجیا و کتاب السياسة و کتابهای [[في النفس|نفس]] و [[مابعدالطبیعه|طبیعت]] [[ارسطو]]، جمهوری و محاورات افلاطون، [[المواقف|المواقف في علم الكلام]] ایجی، [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]]، [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|أنوار التنزيل و أسرار التأويل بیضاوی]]، [[شرح المقاصد|شرح مقاصد]] [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، دقائق التفسير، تفسیر سوره اخلاص، درء تعارض العقل و النقل، مقدمة في أصول التفسير، منهاج السنة النبوية و...<ref>ر.ک: فهرست منابع، ص759-784</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در برخی از موارد، این فلاسفه در جمع میان نظر فلسفی و رأی شریعت ناچار به تأویل شریعت شدند و این امر باعث برائت اکثر مسلمانان (که مفسران نیز از آنان بودند)، از آنها شد. این مخالفتها بهصورتهای گوناگون ابراز شد؛ برخی این نوع تلفیق را از اساس نپذیرفتند و آموختن آن را مایه گمراهی شمردند؛ برخی دیگر یادگیری این علم را مانند آموزش سحر و... به حد ضرورت حوالت کردند و برخی دیگر که ملایمتر بودند، آنچه از فلسفه که موافق با کتاب و سنت بود را پذیرفتند و دیگر موارد را رد کردند<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | در برخی از موارد، این فلاسفه در جمع میان نظر فلسفی و رأی شریعت ناچار به تأویل شریعت شدند و این امر باعث برائت اکثر مسلمانان (که مفسران نیز از آنان بودند)، از آنها شد. این مخالفتها بهصورتهای گوناگون ابراز شد؛ برخی این نوع تلفیق را از اساس نپذیرفتند و آموختن آن را مایه گمراهی شمردند؛ برخی دیگر یادگیری این علم را مانند آموزش سحر و... به حد ضرورت حوالت کردند و برخی دیگر که ملایمتر بودند، آنچه از فلسفه که موافق با کتاب و سنت بود را پذیرفتند و دیگر موارد را رد کردند<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | ||
این اثر، در پی نشان دادن اثر فلسفی در تفسیر قرآن است. نویسنده، در مقدمه، در اینباره مینویسد: در جستجوی خویش درباره این موضوع، کسی را که به تفسیر فلسفی اهتمام ورزیده باشد و از اثر فلسفه در تفسیر پرده برداشته باشد، بهجز اشاراتی از سوی برخی از محققان (که مهمترین آنها مطالبی است که دکتر ذهبی در کتابش، | این اثر، در پی نشان دادن اثر فلسفی در تفسیر قرآن است. نویسنده، در مقدمه، در اینباره مینویسد: در جستجوی خویش درباره این موضوع، کسی را که به تفسیر فلسفی اهتمام ورزیده باشد و از اثر فلسفه در تفسیر پرده برداشته باشد، بهجز اشاراتی از سوی برخی از محققان (که مهمترین آنها مطالبی است که [[ذهبی، محمدحسین|دکتر ذهبی]] در کتابش، «[[التفسير و المفسرون]]»، ذکر کرده است، نیافتم و همین دلالت دارد بر اهمیت این موضوع در این کتاب<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
کلیت عنوان بحث مورد نظر در این کتاب، از جمله مشکلاتی است که نویسنده در این مسیر با آن مواجه بوده است؛ یعنی فلسفه و اثر فلسفی را به دوران خاص یا دیدگاه خاصی محدود نکرده و تأثیر آن تا کتابهای تفسیری معاصر کشیده میشود. نویسنده برای رفع ا ین مشکل، تفسیرها را به سه دسته تقسیم کرده است: | کلیت عنوان بحث مورد نظر در این کتاب، از جمله مشکلاتی است که نویسنده در این مسیر با آن مواجه بوده است؛ یعنی فلسفه و اثر فلسفی را به دوران خاص یا دیدگاه خاصی محدود نکرده و تأثیر آن تا کتابهای تفسیری معاصر کشیده میشود. نویسنده برای رفع ا ین مشکل، تفسیرها را به سه دسته تقسیم کرده است: | ||
دسته اول، تفاسیری هستند که حجم مباحث فلسفی مطرحشده در آنها زیاد است؛ از جمله این تفاسیر میتوان به تفسیرهای فخر | |||
دسته دوم، تفسیرهایی که حجم مباحث فلسفی مطرحشده در آنها در حد تفسیرهای دسته اول نیست؛ یعنی کمتر از آنهاست؛ برای این دسته میتوان تفسیرهای | دسته اول، تفاسیری هستند که حجم مباحث فلسفی مطرحشده در آنها زیاد است؛ از جمله این تفاسیر میتوان به تفسیرهای [[التفسير الكبير (فخر رازی)|فخر رازی]]، [[وضح البرهان في مشكلات القرآن|نیشابوری]]، [[تفسير القرآن الكريم (ملاصدرا)|ملاصدرا]]، [[روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني|آلوسی]] و [[الميزان في تفسير القرآن|علامه طباطبایی]] اشاره کرد. | ||
دسته سوم، بقیه تفاسیر بهویژه تفاسیری که به مأثور مشهورند؛ مانند تفسیرهای طبری و ابن کثیر. | |||
دسته دوم، تفسیرهایی که حجم مباحث فلسفی مطرحشده در آنها در حد تفسیرهای دسته اول نیست؛ یعنی کمتر از آنهاست؛ برای این دسته میتوان تفسیرهای [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|بیضاوی]]، [[البحر المحيط في التفسير|ابوحیان اندلسی]]، ابوالسعود عمادی، [[رضا، محمد رشید|محمد رشید رضا]] و [[ابن عاشور، محمدطاهر|ابن عاشور]] را بهعنوان نمونه ذکر کرد. | |||
دسته سوم، بقیه تفاسیر بهویژه تفاسیری که به مأثور مشهورند؛ مانند تفسیرهای [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|طبری]] و [[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|ابن کثیر]]. | |||
این اولین راهی است که نویسنده برای منظمتر کردن طرح مباحث ارائه میدهد. او همچنین مصادر فلسفی را هم به فلسفه مشائی محدود میکند تا محدوده بحث، ضیقتر شده و قابل ارائهتر باشد. او کتابهای فیلسوفان مشائی را در دو دسته جدا بررسی میکند: | این اولین راهی است که نویسنده برای منظمتر کردن طرح مباحث ارائه میدهد. او همچنین مصادر فلسفی را هم به فلسفه مشائی محدود میکند تا محدوده بحث، ضیقتر شده و قابل ارائهتر باشد. او کتابهای فیلسوفان مشائی را در دو دسته جدا بررسی میکند: | ||
دسته اول، بعضی از کتابهای ترجمهشده افلاطون و ارسطو از زبان یونانی به عربی و رسائل و مؤلفات فلاسفه اسلام، مانند کندی و فارابی و ابن سینا و ابن رشد هستند. | دسته اول، بعضی از کتابهای ترجمهشده افلاطون و ارسطو از زبان یونانی به عربی و رسائل و مؤلفات فلاسفه اسلام، مانند کندی و فارابی و ابن سینا و ابن رشد هستند. | ||
دسته دوم، عبارت است از نوشتههای سایر فلاسفه مشائی، مانند رسائل اخوانالصفا و خلانالوفاء که در قرن چهارم نوشته شده و نویسنده، بسیار به آن مراجعه کرده است و نوشتههای ابوالحسن عامری و ابن باجه و ابوالبرکات بغدادی و ابن طفیل و سهروردی [ظاهرا مراد نویسنده از فلسفه مشائی، مشائی به معنای مصطلح نبوده، وگرنه شیخ اشراق را داخل مشائیان ذکر نمیکرد]<ref>ر.ک: همان، ص10-11</ref>. | |||
دسته دوم، عبارت است از نوشتههای سایر فلاسفه مشائی، مانند [[رسائل إخوان الصفاء و خلان الوفاء|رسائل اخوانالصفا و خلانالوفاء]] که در قرن چهارم نوشته شده و نویسنده، بسیار به آن مراجعه کرده است و نوشتههای ابوالحسن عامری و [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] و ابوالبرکات بغدادی و [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] [ظاهرا مراد نویسنده از فلسفه مشائی، مشائی به معنای مصطلح نبوده، وگرنه شیخ اشراق را داخل مشائیان ذکر نمیکرد]<ref>ر.ک: همان، ص10-11</ref>. | |||
شیوه طرح بحث در این اثر، شیوه توصیفی است؛ زیرا اقتضای طرح چنین بحثی این امر است. نویسنده، مسائل فلسفی متفرقه را از میان کتابهای تفسیری بیرون کشیده و آنها را به شکلی که در این کتاب آمده، درآورده و به آنها ترتیب داده است. وی در هر مسئله بهصورت مختصر نظر بعضی از فلاسفه را ارائه کرده است و از همین رو نظر مفسرانی را که در همان مسئله، سخن فلسفی گفتهاند، ذکر میکند و تفاوتی نمیکند که نظر مفسر در آن مسئله موافق با رأی فیلسوف باشد یا مخالف و در رد آن. او غالبا در ذکر آیاتی که مفسران، ضمن آن سخنی فلسفی را مطرح کردهاند، بسیار ولع دارد. معقول است که روش کتاب، روشی تطبیقی میان نظرات مفسران و فلاسفه باشد تا میزان موافقت یا مخالفت میان دو گرایش مشخص شود. در مواردی که برخی از آرا، مخالف با قرآن کریم یا جمهور مفسران بوده، این اثر نقد و بررسیای هم دارد<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | شیوه طرح بحث در این اثر، شیوه توصیفی است؛ زیرا اقتضای طرح چنین بحثی این امر است. نویسنده، مسائل فلسفی متفرقه را از میان کتابهای تفسیری بیرون کشیده و آنها را به شکلی که در این کتاب آمده، درآورده و به آنها ترتیب داده است. وی در هر مسئله بهصورت مختصر نظر بعضی از فلاسفه را ارائه کرده است و از همین رو نظر مفسرانی را که در همان مسئله، سخن فلسفی گفتهاند، ذکر میکند و تفاوتی نمیکند که نظر مفسر در آن مسئله موافق با رأی فیلسوف باشد یا مخالف و در رد آن. او غالبا در ذکر آیاتی که مفسران، ضمن آن سخنی فلسفی را مطرح کردهاند، بسیار ولع دارد. معقول است که روش کتاب، روشی تطبیقی میان نظرات مفسران و فلاسفه باشد تا میزان موافقت یا مخالفت میان دو گرایش مشخص شود. در مواردی که برخی از آرا، مخالف با قرآن کریم یا جمهور مفسران بوده، این اثر نقد و بررسیای هم دارد<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. |
ویرایش