پرش به محتوا

الخراجيات: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۸
لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>')
(لینک درون متنی)
خط ۳۷: خط ۳۷:
}}
}}


'''الخراجيات'''، مجموعه‌ای است دربردارنده رساله خراجیه محقق ثانی، محقق اردبیلی، فاضل قطیفی و فاضل شیبانی که به زبان عربی نوشته شده و توسط مؤسسه نشر اسلامی، در یک کتاب عرضه شده است.
'''الخراجيات'''، مجموعه‌ای است دربردارنده رساله خراجیه [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق ثانی]]، [[محقق اردبیلی]]، [[قطیفی بحرانی، ابراهیم بن سلیمان|فاضل قطیفی]] و [[شیبانی، ماجد بن فلاح|فاضل شیبانی]] که به زبان عربی نوشته شده و توسط مؤسسه نشر اسلامی، در یک کتاب عرضه شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۴: خط ۴۴:
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمات، به موضوع و اهمیت کتاب اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص3-39</ref>
در مقدمات، به موضوع و اهمیت کتاب اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص3-39</ref>
رساله‌های مذکور در کتاب به ترتیب عبارتند از:
رساله‌های مذکور در کتاب به ترتیب عبارتند از:
===خراجیه‌ محقق‌ کرکی===
===خراجیه‌ محقق‌ کرکی===
محقق‌ کرکی‌ در این رساله، به شرح برخی از‌ آرای‌ سیاسی خود پرداخته است. وی رساله خراجیه خود را با عنوان «قاطعة اللجاج في تحقيق حل‌ الخراج» در‌ ربیع‌الثانی سال 916ق، در عراق نوشته است. از این عنوان چنین‌ به‌ دست‌ می‌آید که بحث بر سر این مسئله فراوان بوده و او کوشیده است تا‌ رساله‌اش‌ حکم‌ فصل الخطاب این مباحث و جدال‌ها را داشته باشد. به یقین بحث از‌ خراج‌ به دنبال روی کار آمدن دولت صفوی به‌طور جدی‌تر مطرح شده است؛‌ اما‌ گویا‌ آغاز بحث در عراق به این دلیل بوده است که آن ناحیه در این‌ زمان‌ تحت سیطره شاه اسماعیل (906-930ق) قرار گرفته و برخی از اراضی‌ به‌‌صورت‌ اقطاع به علما و سادات واگذار شده است؛ به همین مناسبت، بحث اصلی در رساله‌های‌ خراجیه‌ بر سر استفاده از این اراضی است.<ref>ر.ک: جعفریان، رسول، 1380، ص182-183</ref>
محقق‌ کرکی‌ در این رساله، به شرح برخی از‌ آرای‌ سیاسی خود پرداخته است. وی رساله خراجیه خود را با عنوان «قاطعة اللجاج في تحقيق حل‌ الخراج» در‌ ربیع‌الثانی سال 916ق، در عراق نوشته است. از این عنوان چنین‌ به‌ دست‌ می‌آید که بحث بر سر این مسئله فراوان بوده و او کوشیده است تا‌ رساله‌اش‌ حکم‌ فصل الخطاب این مباحث و جدال‌ها را داشته باشد. به یقین بحث از‌ خراج‌ به دنبال روی کار آمدن دولت صفوی به‌طور جدی‌تر مطرح شده است؛‌ اما‌ گویا‌ آغاز بحث در عراق به این دلیل بوده است که آن ناحیه در این‌ زمان‌ تحت سیطره شاه اسماعیل (906-930ق) قرار گرفته و برخی از اراضی‌ به‌‌صورت‌ اقطاع به علما و سادات واگذار شده است؛ به همین مناسبت، بحث اصلی در رساله‌های‌ خراجیه‌ بر سر استفاده از این اراضی است.<ref>ر.ک: جعفریان، رسول، 1380، ص182-183</ref>
به هر روی، از آغاز‌ سخن‌ محقق‌ در خراجیه چنین برمی‌آید که بحث یادشده در مراکز علمی - فقهی مطرح‌ بوده‌ است.‌ وی با اشاره به اینکه برخی از جاهلان عالم‌نما و افراد‌ همج الرعاء، مسائلی را در مخالفت با شرع انور مطرح کرده‌اند، از اعتراض آنان بر کسانی‌ مانند‌ خود محقق که از این قبیل اراضی استفاده می‌کرده‌اند، یاد کرده است.‌ وی‌ می‌گوید که او به دلایلی که جای‌ طرح‌ آنها‌ در این رساله نیست، مجبور به اقامت‌ در‌ عراق شده و با توجه به اینکه اراضی عراق از اراضی مفتوح‌ العنوه‌ بوده و امام معصوم(ع) می‌تواند‌ به‌ افراد واگذار‌ کند و در عصر غیبت نیز جایز است‌ که‌ شیعیان از سلاطین جور این زمین‌ها را بگیرند، پس از اعتراض برخی‌ از‌ جهال، مجبور شده است تا رساله‌ای‌ در باب حلیت استفاده‌ از‌ این اراضی بنگارد و ثابت‌ کند‌ که: «إنّ ذلك حلالٌ لا شكّ فيه و طِلْقٌ لا شبهة تعتريه».<ref>همان، ص183</ref>
به هر روی، از آغاز‌ سخن‌ محقق‌ در خراجیه چنین برمی‌آید که بحث یادشده در مراکز علمی - فقهی مطرح‌ بوده‌ است.‌ وی با اشاره به اینکه برخی از جاهلان عالم‌نما و افراد‌ همج الرعاء، مسائلی را در مخالفت با شرع انور مطرح کرده‌اند، از اعتراض آنان بر کسانی‌ مانند‌ خود محقق که از این قبیل اراضی استفاده می‌کرده‌اند، یاد کرده است.‌ وی‌ می‌گوید که او به دلایلی که جای‌ طرح‌ آنها‌ در این رساله نیست، مجبور به اقامت‌ در‌ عراق شده و با توجه به اینکه اراضی عراق از اراضی مفتوح‌ العنوه‌ بوده و امام معصوم(ع) می‌تواند‌ به‌ افراد واگذار‌ کند و در عصر غیبت نیز جایز است‌ که‌ شیعیان از سلاطین جور این زمین‌ها را بگیرند، پس از اعتراض برخی‌ از‌ جهال، مجبور شده است تا رساله‌ای‌ در باب حلیت استفاده‌ از‌ این اراضی بنگارد و ثابت‌ کند‌ که: «إنّ ذلك حلالٌ لا شكّ فيه و طِلْقٌ لا شبهة تعتريه».<ref>همان، ص183</ref>
محقق، رساله خراجیه‌ را‌ از پنج مقدمه، یک مقاله و یک‌ خاتمه‌ ترتیب‌ داده‌ است:
محقق، رساله خراجیه‌ را‌ از پنج مقدمه، یک مقاله و یک‌ خاتمه‌ ترتیب‌ داده‌ است:
مقدمه نخست:‌ در‌ اقسام اراضی؛ دوم: در حکم اراضی مفتوح عنوه؛ سوم: در بیان اراضی انفال و احکام‌ آن؛ چهارم: در تعیین اراضی مفتوحه عنوه‌ که‌ بحث‌ درباره‌ حکم‌ اراضی‌ سرزمین‌های اسلامی مانند مکه و شام و عراق است که زمین آنها، چگونه زمینی است؛ پنجم: در تحقیق معنی خراج و اینکه آیا اندازه معین دارد‌ یا نه.<ref>ر.ک: همان</ref>
مقدمه نخست:‌ در‌ اقسام اراضی؛ دوم: در حکم اراضی مفتوح عنوه؛ سوم: در بیان اراضی انفال و احکام‌ آن؛ چهارم: در تعیین اراضی مفتوحه عنوه‌ که‌ بحث‌ درباره‌ حکم‌ اراضی‌ سرزمین‌های اسلامی مانند مکه و شام و عراق است که زمین آنها، چگونه زمینی است؛ پنجم: در تحقیق معنی خراج و اینکه آیا اندازه معین دارد‌ یا نه.<ref>ر.ک: همان</ref>
در واقع، مسئله اصلی این رساله، همان طور که از فلسفه نگارش آن روشن می‌شود، بحث از حلیت اخذ خراج و بهره‌مندی از آن توسط شیعیان در عصر‌ غیبت،‌ با وجود سلاطین جور است. وی معتقد است که این مطلب، هم در احادیث و هم در فتاوا ‌و هم در سیره عملی سلف، شواهدی دارد و قابل اثبات‌ است.<ref>همان، ص21-22</ref>
در واقع، مسئله اصلی این رساله، همان طور که از فلسفه نگارش آن روشن می‌شود، بحث از حلیت اخذ خراج و بهره‌مندی از آن توسط شیعیان در عصر‌ غیبت،‌ با وجود سلاطین جور است. وی معتقد است که این مطلب، هم در احادیث و هم در فتاوا ‌و هم در سیره عملی سلف، شواهدی دارد و قابل اثبات‌ است.<ref>همان، ص21-22</ref>
مطالبی که محقق در مقدمات پنج‌گانه آورده، بیش از هر چیز مباحث فقهی درباره بحث زمین و احکام آن است. در مقدمه نخست‌ به‌ تعریف چهار‌ گونه زمین از زمین‌هایی که در فتوحات به دست می‌آید، پرداخته است.<ref>همان، ص184</ref>
مطالبی که محقق در مقدمات پنج‌گانه آورده، بیش از هر چیز مباحث فقهی درباره بحث زمین و احکام آن است. در مقدمه نخست‌ به‌ تعریف چهار‌ گونه زمین از زمین‌هایی که در فتوحات به دست می‌آید، پرداخته است.<ref>همان، ص184</ref>
مقدمه دوم درباره نوع اول از زمین؛ ‌‌یعنی‌ زمین‌هایی است که با جنگ به دست مسلمانان افتاده است. این زمین‌ها به‌ ملکیت‌ کسی‌ درنمی‌آید؛ خرید و فروش اصل مِلْک جایز نیست، بلکه امام(ع) حاصل آن را در‌ مصالح مسلمانان صرف خواهد کرد.<ref>همان</ref>
مقدمه دوم درباره نوع اول از زمین؛ ‌‌یعنی‌ زمین‌هایی است که با جنگ به دست مسلمانان افتاده است. این زمین‌ها به‌ ملکیت‌ کسی‌ درنمی‌آید؛ خرید و فروش اصل مِلْک جایز نیست، بلکه امام(ع) حاصل آن را در‌ مصالح مسلمانان صرف خواهد کرد.<ref>همان</ref>
مقدمه سوم درباره اراضی انفال است. وی پس از بیان آیه قرآن‌ و چند حدیث، درباره اراضی انفال که در دست شیعه است، می‌فرماید: هر آنچه از این قبیل اراضی در اختیار شیعه است، برای آن‌ها حلال است.<ref>همان</ref>
مقدمه سوم درباره اراضی انفال است. وی پس از بیان آیه قرآن‌ و چند حدیث، درباره اراضی انفال که در دست شیعه است، می‌فرماید: هر آنچه از این قبیل اراضی در اختیار شیعه است، برای آن‌ها حلال است.<ref>همان</ref>
مقدمه چهارم درباره تعیین حدود زمین‌هایی از بلاد اسلامی است که با جنگ و جهاد‌ به‌ دست آمده است. این بحث که در میان سنیان نیز مطرح است،‌ در‌باره‌ حکم هریک از بلاد اسلامی مانند عراق، شام یا جز آن‌ها از شهرهای‌ مهم‌ می‌باشد. به نظر کرکی، کمترین اختلافی در مفتوحه عنوه بودن اراضی عراق وجود ندارد.<ref>همان، ص185</ref>
مقدمه چهارم درباره تعیین حدود زمین‌هایی از بلاد اسلامی است که با جنگ و جهاد‌ به‌ دست آمده است. این بحث که در میان سنیان نیز مطرح است،‌ در‌باره‌ حکم هریک از بلاد اسلامی مانند عراق، شام یا جز آن‌ها از شهرهای‌ مهم‌ می‌باشد. به نظر کرکی، کمترین اختلافی در مفتوحه عنوه بودن اراضی عراق وجود ندارد.<ref>همان، ص185</ref>
مقدمه پنجم درباره معنای خراج و مقاسمه و مقدار آن‌ است‌ که بر اساس ادله و روایات موجود، مقدار آن بسته به اوضاع و احوال‌ زمین‌ و مصالحی است که در زمان‌های مختلف، متفاوت است.<ref>همان</ref>
مقدمه پنجم درباره معنای خراج و مقاسمه و مقدار آن‌ است‌ که بر اساس ادله و روایات موجود، مقدار آن بسته به اوضاع و احوال‌ زمین‌ و مصالحی است که در زمان‌های مختلف، متفاوت است.<ref>همان</ref>
اصل‌ مطلب که تحت عنوان مقاله و در ادامه مقدمات پنج‌گانه آمده، درباره وضعیت خراج‌ در‌ عصر‌ غیبت است.<ref>همان</ref>
اصل‌ مطلب که تحت عنوان مقاله و در ادامه مقدمات پنج‌گانه آمده، درباره وضعیت خراج‌ در‌ عصر‌ غیبت است.<ref>همان</ref>


===خراجیه شیخ ابراهیم قطیفی===
===خراجیه شیخ ابراهیم قطیفی===
کتاب قطیفی که ناظر‌ به کتاب کرکی است، «السراج الوهاج لدفع عجاج قاطعة اللجاج» نام گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref>
کتاب قطیفی که ناظر‌ به کتاب کرکی است، «السراج الوهاج لدفع عجاج قاطعة اللجاج» نام گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref>
از نکاتی که نویسنده در مقدمه‌ رساله‌ آورده‌ است، سیاسی بودن بحث آشکار می‌شود. دو نگرش در برابر هم قرار دارد: یکی‌ نگرش‌ قطیفی که روی خوشی نسبت به سلطنت صفوی و اصولا حاکمان ندارد و همنشینی‌ با‌ آنان را تقبیح می‌کند؛ دیگری نگرش کرکی که با وجود پذیرش اینکه این سلطنت،‌ مشروعیت‌ ندارد و سلطانش، سلطان جائر است، رفت‌وآمد با آن را‌ روا‌ می‌شمرد.<ref>همان، ص192</ref>
از نکاتی که نویسنده در مقدمه‌ رساله‌ آورده‌ است، سیاسی بودن بحث آشکار می‌شود. دو نگرش در برابر هم قرار دارد: یکی‌ نگرش‌ قطیفی که روی خوشی نسبت به سلطنت صفوی و اصولا حاکمان ندارد و همنشینی‌ با‌ آنان را تقبیح می‌کند؛ دیگری نگرش کرکی که با وجود پذیرش اینکه این سلطنت،‌ مشروعیت‌ ندارد و سلطانش، سلطان جائر است، رفت‌وآمد با آن را‌ روا‌ می‌شمرد.<ref>همان، ص192</ref>
قطیفی در فایده نخست، از احادیثی که در مذمت کتمان حق‌ آمده‌ و نمایاندن بدعت‌های دینی را بر عالمان واجب شمرده، سخن گفته است. فایده دوم در تقبیح‌ همنشینی‌ علما با سلاطین است که ضمن آن روایات متعددی آورده است. فایده‌ سوم‌ متن احادیث بدون یاد از اسناد آن‌ها‌ در‌ فضیلت‌ حمایت از علم و عالمان است. فایده‌ چهارم‌ در ارزش و مرتبت بلند فقیهان و عالمان است؛ مشروط بر آنکه‌ اهل‌ ریا و سالوس‌گری نباشند. فایده‌ پنجم‌ درباره‌ حیله‌های‌ شرعی‌ است که مصداق بارز آن مسئله‌ رباست.‌ وی کارهایی را که به‌عنوان حیله‌های شرعی در تحلیل ربا صورت می‌گیرد،‌ حرام‌ می‌داند؛ زیرا با مصلحت اصل حکم‌ حرمت ربا و آثار‌ اجتماعی‌ و معیشتی آن، ناسازگار است.‌ پس‌ از ربا نمونه دوم آن است که ‌مالی را در اختیار فقیهی بگذارند‌ که‌ رفع نیازهای عامه کند و خودش‌ هم‌ درصورتی‌که‌ محتاج‌ است از آن بهره‌ برد؛‌ اگر چنین فقیهی این حیله شرعی را به ‌کار برد که آن مال را به‌ ملکیت‌ فرزند یا همسرش درآورد تا با‌ اشکال‌ «احتیاج» روبه‌رو‌ نشود،‌ این‌ یک حیله شرعی است؛‌ برای اینکه این مطلب با حکمت وضع زکات منافات دارد. وی نمونه‌های دیگری هم‌ از‌ حیله‌های شرعی را یاد کرده و مطالب‌ قابل‌ توجهی‌ در‌ این باره، ارائه‌ کرده‌ است. پس از این پنج فایده، وی به رد مطالب کرکی پرداخته، عبارات او را نقل‌ و سپس‌ نقد می‌کند.<ref>همان</ref>
قطیفی در فایده نخست، از احادیثی که در مذمت کتمان حق‌ آمده‌ و نمایاندن بدعت‌های دینی را بر عالمان واجب شمرده، سخن گفته است. فایده دوم در تقبیح‌ همنشینی‌ علما با سلاطین است که ضمن آن روایات متعددی آورده است. فایده‌ سوم‌ متن احادیث بدون یاد از اسناد آن‌ها‌ در‌ فضیلت‌ حمایت از علم و عالمان است. فایده‌ چهارم‌ در ارزش و مرتبت بلند فقیهان و عالمان است؛ مشروط بر آنکه‌ اهل‌ ریا و سالوس‌گری نباشند. فایده‌ پنجم‌ درباره‌ حیله‌های‌ شرعی‌ است که مصداق بارز آن مسئله‌ رباست.‌ وی کارهایی را که به‌عنوان حیله‌های شرعی در تحلیل ربا صورت می‌گیرد،‌ حرام‌ می‌داند؛ زیرا با مصلحت اصل حکم‌ حرمت ربا و آثار‌ اجتماعی‌ و معیشتی آن، ناسازگار است.‌ پس‌ از ربا نمونه دوم آن است که ‌مالی را در اختیار فقیهی بگذارند‌ که‌ رفع نیازهای عامه کند و خودش‌ هم‌ درصورتی‌که‌ محتاج‌ است از آن بهره‌ برد؛‌ اگر چنین فقیهی این حیله شرعی را به ‌کار برد که آن مال را به‌ ملکیت‌ فرزند یا همسرش درآورد تا با‌ اشکال‌ «احتیاج» روبه‌رو‌ نشود،‌ این‌ یک حیله شرعی است؛‌ برای اینکه این مطلب با حکمت وضع زکات منافات دارد. وی نمونه‌های دیگری هم‌ از‌ حیله‌های شرعی را یاد کرده و مطالب‌ قابل‌ توجهی‌ در‌ این باره، ارائه‌ کرده‌ است. پس از این پنج فایده، وی به رد مطالب کرکی پرداخته، عبارات او را نقل‌ و سپس‌ نقد می‌کند.<ref>همان</ref>
نگرش قطیفی به لحاظ اجتماعی و سیاسی متفاوت‌ با‌ نگاه‌ کرکی بوده و این نه فقط در رساله خراجیه، بلکه در دیدگاه‌های آنان درباره‌ نماز جمعه نیز به دست می‌آید.<ref>همان</ref>
نگرش قطیفی به لحاظ اجتماعی و سیاسی متفاوت‌ با‌ نگاه‌ کرکی بوده و این نه فقط در رساله خراجیه، بلکه در دیدگاه‌های آنان درباره‌ نماز جمعه نیز به دست می‌آید.<ref>همان</ref>


===خراجیه مقدس اردبیلی===
===خراجیه مقدس اردبیلی===
مقدس اردبیلی دو رساله کوتاه در اثبات حرمت گرفتن خراج نگاشته است. اردبیلی که ادامه‌دهنده راه قطیفی در گرایش به انزوای از سیاست و روی‌ آوردن‌ به‌ تقدس و معنویت به معنای ویژه آن است و به‌ همین دلیل به مقدس شهرت یافته، در این دو رساله، همان راه قطیفی را رفته و در اثبات‌ حرمت‌ گرفتن‌ خراج و طبعا عدم امکان استفاده از آن توسط شیعیان، استدلال‌های‌ قطیفی‌ را تکرار کرده است. مشی عملی زندگی محقق اردبیلی و دوری وی از ورود به صحنه‌ سیاسی‌ ایران،‌ آن‌هم در دوره طولانی و دین‌مدارانه شاه طهماسب، نشانگر‌ آن‌ است که وی تحت تأثیر روایات فراوانی که درباره پرهیز از همنشینی با‌ سلاطین‌ است،‌ به دولت صفوی نزدیک نشده است؛ گرچه از وی انکار و انتقاد آشکاری، نسبت‌ به‌ این دولت نقل نشده است.<ref>ر.ک: همان، ص196</ref>
مقدس اردبیلی دو رساله کوتاه در اثبات حرمت گرفتن خراج نگاشته است. اردبیلی که ادامه‌دهنده راه قطیفی در گرایش به انزوای از سیاست و روی‌ آوردن‌ به‌ تقدس و معنویت به معنای ویژه آن است و به‌ همین دلیل به مقدس شهرت یافته، در این دو رساله، همان راه قطیفی را رفته و در اثبات‌ حرمت‌ گرفتن‌ خراج و طبعا عدم امکان استفاده از آن توسط شیعیان، استدلال‌های‌ قطیفی‌ را تکرار کرده است. مشی عملی زندگی محقق اردبیلی و دوری وی از ورود به صحنه‌ سیاسی‌ ایران،‌ آن‌هم در دوره طولانی و دین‌مدارانه شاه طهماسب، نشانگر‌ آن‌ است که وی تحت تأثیر روایات فراوانی که درباره پرهیز از همنشینی با‌ سلاطین‌ است،‌ به دولت صفوی نزدیک نشده است؛ گرچه از وی انکار و انتقاد آشکاری، نسبت‌ به‌ این دولت نقل نشده است.<ref>ر.ک: همان، ص196</ref>
از‌ رساله‌ اردبیلی چنین به دست می‌آید که به‌طور کلی، در صدد رد‌ رساله‌ خراجیه کرکی است و هم‌زمان، از نقض‌ آن،‌ که‌ توسط قطیفی نوشته شده، تأثیر پذیرفته است.<ref>همان</ref>
از‌ رساله‌ اردبیلی چنین به دست می‌آید که به‌طور کلی، در صدد رد‌ رساله‌ خراجیه کرکی است و هم‌زمان، از نقض‌ آن،‌ که‌ توسط قطیفی نوشته شده، تأثیر پذیرفته است.<ref>همان</ref>


===خراجیه شیبانی===
===خراجیه شیبانی===
عنوان رساله شیبانی «رسالة في حل الخراج» است که در مجموعه «الخراجيات» و نیز هفده رساله محقق‌ اردبیلی‌ به چاپ رسیده است.<ref>همان، ص198</ref>
عنوان رساله شیبانی «رسالة في حل الخراج» است که در مجموعه «الخراجيات» و نیز هفده رساله محقق‌ اردبیلی‌ به چاپ رسیده است.<ref>همان، ص198</ref>
شیبانی در اصل گرفتن خراج و جواز آن با محقق کرکی و برخی دیگراز فقها هم‌آواست؛ او معتقد است که شهید ثانی، فاضل مقداد و کرکی‌ که‌ در زمان خود عالمان بی‌مانندی بودند، به حلیت خراج قائل بوده‌اند. رساله شیبانی چندان قوی دانسته نشده‌ است؛‌ بااین‌حال، نظر محقق کرکی به‌طور معمول، مورد قبول فقهای این دوره که بیشتر‌ آنان‌ مناسباتی‌ هم با دولت صفوی داشتند، قرار گرفته است. در این باره، تقریبا‌ تنها‌ استثنا،‌ محقق اردبیلی است که وارد جرگه صفویان نشد، گرچه طعنه‌ای هم بر آنان نزد.<ref>همان، ص198-199</ref>
شیبانی در اصل گرفتن خراج و جواز آن با محقق کرکی و برخی دیگراز فقها هم‌آواست؛ او معتقد است که شهید ثانی، فاضل مقداد و کرکی‌ که‌ در زمان خود عالمان بی‌مانندی بودند، به حلیت خراج قائل بوده‌اند. رساله شیبانی چندان قوی دانسته نشده‌ است؛‌ بااین‌حال، نظر محقق کرکی به‌طور معمول، مورد قبول فقهای این دوره که بیشتر‌ آنان‌ مناسباتی‌ هم با دولت صفوی داشتند، قرار گرفته است. در این باره، تقریبا‌ تنها‌ استثنا،‌ محقق اردبیلی است که وارد جرگه صفویان نشد، گرچه طعنه‌ای هم بر آنان نزد.<ref>همان، ص198-199</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش