پرش به محتوا

معرفة الحديث و تاريخ نشره و تدوينه و ثقافته عند الشيعة الإمامية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:




«معرفة الحديث و تاريخ نشره و تدوينه و ثقافته عند الشيعة الإماميه»، از آثار رجالى محمدباقر بهبودى به زبان عربى است.
'''معرفة الحديث و تاريخ نشره و تدوينه و ثقافته عند الشيعة الإماميه'''، از آثار رجالى [[محمدباقر بهبودى]] به زبان عربى است.


اين اثر، علاوه بر گزارش‌هاى تاريخى مستند از حديث شيعه، اطلاعات دقيقى در ارتباط با الفاظ كاربردى در رجال شيعه در اختيار خواننده مى‌گذارد. همچنين به‌سان كتاب ضعفاى ابن غضائرى كه راويان ضعيف را مستدل معرفى كرده است، افراد ضعيف در رجال شيعه را فهرست مى‌كند كه مشتمل بر اطلاعات ارزشمندى است.
اين اثر، علاوه بر گزارش‌هاى تاريخى مستند از حديث شيعه، اطلاعات دقيقى در ارتباط با الفاظ كاربردى در رجال شيعه در اختيار خواننده مى‌گذارد. همچنين به‌سان كتاب ضعفاى [[ابن غضائرى]] كه راويان ضعيف را مستدل معرفى كرده است، افراد ضعيف در رجال شيعه را فهرست مى‌كند كه مشتمل بر اطلاعات ارزشمندى است.


مؤلف خود درباره انگيزه تأليف مى‌گويد: «كتاب معرفة الحديث را عرضه كردم تا صحت و اتقان حديث شيعه را با توجه به تار و پود آن، براى همه روشن كنم و نام جمعى از راويان بدنام و بى‌تقوا را درج كنم تا با شناخت آنها بتوانند احاديث ساير كتاب‌ها را بپيرايند (بهبودى، محمدباقر، ص5).
مؤلف خود درباره انگيزه تأليف مى‌گويد: «كتاب معرفة الحديث را عرضه كردم تا صحت و اتقان حديث شيعه را با توجه به تار و پود آن، براى همه روشن كنم و نام جمعى از راويان بدنام و بى‌تقوا را درج كنم تا با شناخت آنها بتوانند احاديث ساير كتاب‌ها را بپيرايند </ref>بهبودى، محمدباقر، ص5<ref>.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۶۵: خط ۶۵:
مؤلف در مقدمه به ضرورت پرداختن به علم رجال اشاره مى‌كند، سپس به بررسى حديثى مى‌پردازد كه برخى از علما تصريح به صحت و عالى السند بودن آن كرده‌اند، ولى وى صحت حديثِ مذكور را نمى‌پذيرد. اين حديث به نام صحيحه حماد بن عيسى جهنى در آداب نماز و كيفيت آن وارد شده كه بسيارى از پيش‌گامان علم حديث، آن را قبول نموده، در رساله‌هاى عمليه خود ذكر و به آن اعتماد و عمل كرده‌اند. ايشان، پس از ذكر سند، متن حديث را از قول حمّاد بن عيسى به نقل از ابوعبدالله الصادق(ع) آورده است. مبنى بر اينكه امام(ع) از حماد - كه به ادعاى خود، كتاب حريز درباره نماز را از حفظ دارد - مى‌خواهد كه نماز را جلوى حضرت بخواند، حماد نيز به قول خود با رعايت تمام نكات، نماز را مى‌خواند، ولى مورد رضايت امام قرار نمى‌گيرد. سرانجام امام صادق(ع) به او مى‌گويد كه به‌خوبى نماز نمى‌گزارى و چه‌قدر زشت است كه مردى شصت يا هفتاد ساله شود، ولى نتواند يك نماز را با رعايت حدود كامل آن به‌جا آورد. در آخر، حماد از امام مى‌خواهد كه نماز صحيح را به او ياد دهد. بهبودى با بررسى عميق اين روايت، در متن و سند، اين حديث را ساختگى مى‌داند. روش او در نقد اين روايت، عبارت است از رجوع به نظر رجاليان درباره شرح حال راوى، توجه به سن راوى در زمان نقل حديث و بررسى سخن امام از لحاظ عقلى كه به ترتيب زير مى‌آيد:
مؤلف در مقدمه به ضرورت پرداختن به علم رجال اشاره مى‌كند، سپس به بررسى حديثى مى‌پردازد كه برخى از علما تصريح به صحت و عالى السند بودن آن كرده‌اند، ولى وى صحت حديثِ مذكور را نمى‌پذيرد. اين حديث به نام صحيحه حماد بن عيسى جهنى در آداب نماز و كيفيت آن وارد شده كه بسيارى از پيش‌گامان علم حديث، آن را قبول نموده، در رساله‌هاى عمليه خود ذكر و به آن اعتماد و عمل كرده‌اند. ايشان، پس از ذكر سند، متن حديث را از قول حمّاد بن عيسى به نقل از ابوعبدالله الصادق(ع) آورده است. مبنى بر اينكه امام(ع) از حماد - كه به ادعاى خود، كتاب حريز درباره نماز را از حفظ دارد - مى‌خواهد كه نماز را جلوى حضرت بخواند، حماد نيز به قول خود با رعايت تمام نكات، نماز را مى‌خواند، ولى مورد رضايت امام قرار نمى‌گيرد. سرانجام امام صادق(ع) به او مى‌گويد كه به‌خوبى نماز نمى‌گزارى و چه‌قدر زشت است كه مردى شصت يا هفتاد ساله شود، ولى نتواند يك نماز را با رعايت حدود كامل آن به‌جا آورد. در آخر، حماد از امام مى‌خواهد كه نماز صحيح را به او ياد دهد. بهبودى با بررسى عميق اين روايت، در متن و سند، اين حديث را ساختگى مى‌داند. روش او در نقد اين روايت، عبارت است از رجوع به نظر رجاليان درباره شرح حال راوى، توجه به سن راوى در زمان نقل حديث و بررسى سخن امام از لحاظ عقلى كه به ترتيب زير مى‌آيد:


1. او درباره حماد بن عيسى از الفهرست نجاشى نقل مى‌كند كه مسموعات وى در قرب الإسناد، به اعتراف خود او، بيست مورد است و از طريق عبدالله بن جعفر حميرى از محمد بن عيسى بن عبيد و حسن بن ظريف و على بن اسماعيل، كه همگى از حماد بن عيسى جهنى روايت مى‌كنند؛ درحالى‌كه روايت مذكور در بين آن بيست مورد وجود ندارد؛
1. او درباره حماد بن عيسى از [[الفهرست نجاشى]] نقل مى‌كند كه مسموعات وى در [[قرب الإسناد]]، به اعتراف خود او، بيست مورد است و از طريق [[عبدالله بن جعفر حميرى]] از محمد بن عيسى بن عبيد و حسن بن ظريف و على بن اسماعيل، كه همگى از حماد بن عيسى جهنى روايت مى‌كنند؛ درحالى‌كه روايت مذكور در بين آن بيست مورد وجود ندارد؛


2. به نقل از نص صريح كشى و طوسى در «اختيار» و ابن داود حلّى در «رجال» آورده است كه حماد بن عيسى در 209ق، وفات يافت؛ درحالى‌كه هفتاد و چند سال داشت. به اين ترتيب، مى‌توان نتيجه گرفته است كه سال تولد حماد تقريباً 135ق، است و در اين صورت حماد در زمان وفات امام صادق(ع) (148ق)، كم‌وبيش تنها سيزده سال داشته و چگونه ممكن است امام به كودكى سيزده ساله بگويد: «ما أقبح بالرجل أن يأتي عليه ستّون سنة أو سبعون سنة فما يقيم صلاة واحدة بحدودها تامّة»؛
2. به نقل از نص صريح [[كشى]] و [[شیخ طوسی|طوسى]] در «[[رجال کشی|اختيار]]» و [[ابن داود حلّى]] در «[[رجال ابن داود|رجال]]» آورده است كه حماد بن عيسى در 209ق، وفات يافت؛ درحالى‌كه هفتاد و چند سال داشت. به اين ترتيب، مى‌توان نتيجه گرفته است كه سال تولد حماد تقريباً 135ق، است و در اين صورت حماد در زمان وفات امام صادق(ع) (148ق)، كم‌وبيش تنها سيزده سال داشته و چگونه ممكن است امام به كودكى سيزده ساله بگويد: «ما أقبح بالرجل أن يأتي عليه ستّون سنة أو سبعون سنة فما يقيم صلاة واحدة بحدودها تامّة»؛


3. حماد راوى كتاب حريز در باب صلات است و امروز آنچه ما در اين‌باره در دست داريم، از طريق حماد از حريز از زراره از امام باقر(ع) است كه حق مطلب را به‌جا آورده است. در اين صورت شايسته نيست امام به كسى كه مى‌گويد من كتاب حريز را در نماز از حفظ دارم، بگويد: «لا عليك، قم فصلّ». از سوى ديگر، مدعى چنين مطلبى بايد به بهترين وجه با رعايت تمام آداب، نماز را به‌جا مى‌آورد؛ درحالى‌كه مطابق اين حديث، گويا حماد نمازى ناقص انجام داده و امام او را سرزنش كرده است (سرشار، مژگان، ص7).
3. حماد راوى كتاب حريز در باب صلات است و امروز آنچه ما در اين‌باره در دست داريم، از طريق حماد از حريز از زراره از امام باقر(ع) است كه حق مطلب را به‌جا آورده است. در اين صورت شايسته نيست امام به كسى كه مى‌گويد من كتاب حريز را در نماز از حفظ دارم، بگويد: «لا عليك، قم فصلّ». از سوى ديگر، مدعى چنين مطلبى بايد به بهترين وجه با رعايت تمام آداب، نماز را به‌جا مى‌آورد؛ درحالى‌كه مطابق اين حديث، گويا حماد نمازى ناقص انجام داده و امام او را سرزنش كرده است <ref>سرشار، مژگان، ص7</ref>.


مؤلف در قسمت ضعفاء، نام 150 راوى ضعيف را برمى‌شمرد. روش او در اين بخش چنين است كه بعد از ذكر نام راوى، اقوالى را كه در كتب رجالى متقدمين، مانند رجال نجاشى، فهرست و رجال طوسى و رجال ابن غضائرى درباره وى هست، مى‌آورد، سپس نظر خود را - كه در پاره‌اى موارد به‌همراه مؤيداتى از روايات است - ذكر مى‌كند.
مؤلف در قسمت ضعفاء، نام 150 راوى ضعيف را برمى‌شمرد. روش او در اين بخش چنين است كه بعد از ذكر نام راوى، اقوالى را كه در كتب رجالى متقدمين، مانند [[رجال نجاشى]]، [[فهرست طوسی|فهرست]] و [[رجال طوسى]] و [[رجال ابن غضائرى]] درباره وى هست، مى‌آورد، سپس نظر خود را - كه در پاره‌اى موارد به‌همراه مؤيداتى از روايات است - ذكر مى‌كند.


مؤلف وقتى قولى از كتب رجالى متقدمين را مى‌آورد، شماره صفحه و شماره راوى را كه در آن كتب آمده، ذكر مى‌نمايد.
مؤلف وقتى قولى از كتب رجالى متقدمين را مى‌آورد، شماره صفحه و شماره راوى را كه در آن كتب آمده، ذكر مى‌نمايد.
خط ۸۳: خط ۸۳:
ابوحمزه ثمالى يكى از كسانى است كه مؤلف نام او را در زمره ضعفاء آورده است.
ابوحمزه ثمالى يكى از كسانى است كه مؤلف نام او را در زمره ضعفاء آورده است.


او بعد از ذكر قول نجاشى و شيخ طوسى مبنى بر اينكه او ثقه است و نيز اقول ديگر درباره او كه در كتب رجالى آمده است، مى‌گويد: «هرچند به نظر علماى شيعه فسق جوارح (اشاره به شراب‌خوارى او طبق آنچه كشى نقل كرده است) مضر به صدق نيست، لكن به نظر من خبر فاسق مردود است...» (متن كتاب، ص122).
او بعد از ذكر قول نجاشى و شيخ طوسى مبنى بر اينكه او ثقه است و نيز اقول ديگر درباره او كه در كتب رجالى آمده است، مى‌گويد: «هرچند به نظر علماى شيعه فسق جوارح (اشاره به شراب‌خوارى او طبق آنچه كشى نقل كرده است) مضر به صدق نيست، لكن به نظر من خبر فاسق مردود است...» <ref>متن كتاب، ص122</ref>.


بخش پايانى كتاب معرفى 15 كتاب يا رساله است كه مؤلف درباره آنها مى‌گويد: اين كتاب‌ها از موضوعاتى است كه به ثقات نسبت داده‌اند.
بخش پايانى كتاب معرفى 15 كتاب يا رساله است كه مؤلف درباره آنها مى‌گويد: اين كتاب‌ها از موضوعاتى است كه به ثقات نسبت داده‌اند.
خط ۸۹: خط ۸۹:
آخرين رساله‌اى كه در اين بخش، مؤلف به آن مى‌پردازد «رسالة الإمام أبي‌الحسن الرضا إلى المأمون» است.
آخرين رساله‌اى كه در اين بخش، مؤلف به آن مى‌پردازد «رسالة الإمام أبي‌الحسن الرضا إلى المأمون» است.


او در اين‌باره مى‌گويد: اين رساله را شيخ صدوق در عيون أخبار الرضا با استناد به امام رضا(ع) آورده است. سپس در رد اين رساله چنين مى‌گويد: اين رساله با الفاظ مختلف و معانى متباين كه در پاره‌اى از موارد با مذهب اهل بيت مخالفت دارد، آمده و نيز «فضل بن شاذان» از امام رضا(ع) روايتى ندارد... (متن كتاب، ص272 و 273).
او در اين‌باره مى‌گويد: اين رساله را شيخ صدوق در عيون أخبار الرضا با استناد به [[امام رضا(ع)]] آورده است. سپس در رد اين رساله چنين مى‌گويد: اين رساله با الفاظ مختلف و معانى متباين كه در پاره‌اى از موارد با مذهب اهل بيت مخالفت دارد، آمده و نيز «فضل بن شاذان» از امام رضا(ع) روايتى ندارد... <ref>متن كتاب، ص272 و 273</ref>.


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
خط ۹۸: خط ۹۸:
2. بهبودى محمدباقر، با استاد محمدباقر بهبودى در عرصه روايت و درايت حديث، مجله كيهان فرهنگى، مهر 1365، شماره 31، درج در پايگاه مجلات تخصصى نور، به آدرس:
2. بهبودى محمدباقر، با استاد محمدباقر بهبودى در عرصه روايت و درايت حديث، مجله كيهان فرهنگى، مهر 1365، شماره 31، درج در پايگاه مجلات تخصصى نور، به آدرس:


http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18078
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18078.
 
.


3. سرشار، مژگان، «مطالعات حديثى معاصر: محمدباقر بهبودى و نقد و گزينش روايات»، مجله: كتاب ماه دين، ارديبهشت 1388، شماره 139، درج در پايگاه مجلات تخصصى نور، به آدرس:
3. سرشار، مژگان، «مطالعات حديثى معاصر: محمدباقر بهبودى و نقد و گزينش روايات»، مجله: كتاب ماه دين، ارديبهشت 1388، شماره 139، درج در پايگاه مجلات تخصصى نور، به آدرس:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش