۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مؤلف، جهت اول را به تعريف قضا، اختصاص داده و مىفرمايد: قضا به فصل خصومت بين متخاصمين و حكم به ثبوت دعواى مدعى يا به عدم حق وى بر مدعى عليه، گفته مىشود. تفاوت بين قضا و فتوى، دومين مطلب مورد توجه ايشان است كه | مؤلف، جهت اول را به تعريف قضا، اختصاص داده و مىفرمايد: قضا به فصل خصومت بين متخاصمين و حكم به ثبوت دعواى مدعى يا به عدم حق وى بر مدعى عليه، گفته مىشود. تفاوت بين قضا و فتوى، دومين مطلب مورد توجه ايشان است كه دربارهى آن مىگويد: | ||
فتوى، بيان حكم شرعى كلّى است بدون توجه به مصاديق خارجيه كه تبعيت از آن هم فقط بر مقلدين آن فقيه واجب مىشود و لا غير، امّا قضا حكم در قضاياى شخصيهاى كه مورد ترافع و تشاجر است مىباشد، مانند آنكه بگويد: مال فلانى از آن زيد است يا فلان زن متعلق به عمرو است يا فلان خانه وقفى است و... در قضا تبعيت بر همگان حتى آنهايى كه مقلد نيستند، واجب مىباشد، زيرا اگر اينگونه نباشد اعتبارى براى احكام قضايى نخواهد بود و نزاعها به قوت خود باقى خواهد ماند. | فتوى، بيان حكم شرعى كلّى است بدون توجه به مصاديق خارجيه كه تبعيت از آن هم فقط بر مقلدين آن فقيه واجب مىشود و لا غير، امّا قضا حكم در قضاياى شخصيهاى كه مورد ترافع و تشاجر است مىباشد، مانند آنكه بگويد: مال فلانى از آن زيد است يا فلان زن متعلق به عمرو است يا فلان خانه وقفى است و... در قضا تبعيت بر همگان حتى آنهايى كه مقلد نيستند، واجب مىباشد، زيرا اگر اينگونه نباشد اعتبارى براى احكام قضايى نخواهد بود و نزاعها به قوت خود باقى خواهد ماند. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
مرد بودن قاضى هم به نظر مؤلف از مسائل بدون اختلاف مىباشد و همهى فقها بر روى آن اتفاق نظر دارند. | مرد بودن قاضى هم به نظر مؤلف از مسائل بدون اختلاف مىباشد و همهى فقها بر روى آن اتفاق نظر دارند. | ||
بعد از تمام شدن بحث صفات قاضى، يازده مسئله ديگر مطرح مىشود كه اولين آنها | بعد از تمام شدن بحث صفات قاضى، يازده مسئله ديگر مطرح مىشود كه اولين آنها دربارهى ثبوت ولايت است كه تنها با اذن امام ممكن مىباشد و توافق اهل يك شهر در مورد شخص خاص موجب ثبوت ولايتش نمىگردد، بلكه تنها در صورت رضايت متخاصمين، حكمش نافذ خواهد بود. | ||
استحباب قبول قضاوت از سوى كسى كه به نفس خود اطمينان دارد، موضوع مسئله دوم است كه ادلهاش از سوى شارح ذكر شده است. | استحباب قبول قضاوت از سوى كسى كه به نفس خود اطمينان دارد، موضوع مسئله دوم است كه ادلهاش از سوى شارح ذكر شده است. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
جواز عمل غير امام(ع) به علم خويش در مورد حقوق الناس داراى ادلهى متعددى است كه يكى پس از ديگرى ذكر شده است، امّا در مورد حقوق الله به عقيدهى ماتن دو قول است كه اصحّ آنها جواز مىباشد. | جواز عمل غير امام(ع) به علم خويش در مورد حقوق الناس داراى ادلهى متعددى است كه يكى پس از ديگرى ذكر شده است، امّا در مورد حقوق الله به عقيدهى ماتن دو قول است كه اصحّ آنها جواز مىباشد. | ||
نظر سوم: يكى از مهمترين مسائلى كه | نظر سوم: يكى از مهمترين مسائلى كه دربارهى قضا لازم است انسان بداند اين است كه حكم قاضى چه كيفيتى بايد داشته باشد. در ذيل اين نظر چهار مقصد و يك خاتمه از سوى ماتن و شارح بيان شده است. | ||
مقصد اول در وظايف قاضى است كه هفت وظيفه برايش مشخص شده است؛ اين وظايف عبارتند از: | مقصد اول در وظايف قاضى است كه هفت وظيفه برايش مشخص شده است؛ اين وظايف عبارتند از: | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
فصل دوم، به چهار مورد از ملحقات مسئله قسمت مربوط مىشود. | فصل دوم، به چهار مورد از ملحقات مسئله قسمت مربوط مىشود. | ||
نظر چهارم: چهارمين و آخرين نظر مبحث قضا | نظر چهارم: چهارمين و آخرين نظر مبحث قضا دربارهى احكام دعوى مىباشد. | ||
اين نظر از يك مقدمه دو فصلى و چهار مقصد تشكيل يافته است. | اين نظر از يك مقدمه دو فصلى و چهار مقصد تشكيل يافته است. | ||
اولين فصل مقدمه | اولين فصل مقدمه دربارهى شناسايى مدعى مىباشد كه از مهمترين وظايف قاضى است، زيرا اجراى يك قضاوت صحيح مبتنى بر شناخت و تشخيص مدعى از منكر مىباشد. | ||
ماتن مدعى را چنين تعريف مىكند: «هو الذي يترك لو ترك الخصومة». بعضى نيز گفتهاند: مدعى كسى است كه بر خلاف اصل حرف مىزند كه در هر صورت طرف مقابلش منكر خواهد بود. | ماتن مدعى را چنين تعريف مىكند: «هو الذي يترك لو ترك الخصومة». بعضى نيز گفتهاند: مدعى كسى است كه بر خلاف اصل حرف مىزند كه در هر صورت طرف مقابلش منكر خواهد بود. |
ویرایش