۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دائرة المعارف' به 'دائرةالمعارف') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اين مجله، حاوى موضوعاتى است از قبيل مسائل مستحدثهاى كه آيتالله [[محمدی گیلانی، محمد|محمدى گيلانى]] از [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] (ره) پرسيده و ايشان پاسخ دادهاند، بحث وجوه شرعى در نظام اسلامى، ضمان كاهش ارزش پول، بررسى فقهى حكم عده زنان بدون رحم، پژوهشى | اين مجله، حاوى موضوعاتى است از قبيل مسائل مستحدثهاى كه آيتالله [[محمدی گیلانی، محمد|محمدى گيلانى]] از [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] (ره) پرسيده و ايشان پاسخ دادهاند، بحث وجوه شرعى در نظام اسلامى، ضمان كاهش ارزش پول، بررسى فقهى حكم عده زنان بدون رحم، پژوهشى دربارهى ديدن هلال ماه، نقش قبض در عقد رهن، پژوهشى دربارهى تلقيح مصنوعى، تزاحم كارهاى حكومت اسلامى و حقوق اشخاص، داد و ستد خردسالان در نگاه محقق اردبيلى، احكام فقهى پول، كاوشى دربارهى اختيار ولى فقيه در عفو كيفرها، سخنى دربارهى تغيير جنسيتها، سخنى در تنظيم خانواده، بيمه، علم قاضى، حقيقت محارب، استصناع و... | ||
از آنجايى كه در اين مجال، امكان بررسى همهى مقالات وجود ندارد، فلذا راجع به چند نمونه از آنها مطالبى را در اين قسمت مىآوريم: | از آنجايى كه در اين مجال، امكان بررسى همهى مقالات وجود ندارد، فلذا راجع به چند نمونه از آنها مطالبى را در اين قسمت مىآوريم: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
2. كنترل جمعيت و عقيمسازى: | 2. كنترل جمعيت و عقيمسازى: | ||
يكى ديگر از مقالات در اين مجله، مقالهى كنترل جمعيت و عقيمسازى است كه توسط آيتالله سيد محسن خرازى نوشته شده و در شماره 22 مجله آمده است. اين مقاله، دومين قسمت مقالهاى است كه در قسمت نخست آن، | يكى ديگر از مقالات در اين مجله، مقالهى كنترل جمعيت و عقيمسازى است كه توسط آيتالله سيد محسن خرازى نوشته شده و در شماره 22 مجله آمده است. اين مقاله، دومين قسمت مقالهاى است كه در قسمت نخست آن، دربارهى استحباب افزايش فرزند و جواز جلوگيرى از تشكيل نطفه تا زمانى كه موجب ارتكاب حرام نباشد و حرمت عقيمسازى زن و مرد و همچنين حرمت نابود ساختن نطفهى منعقد شده، سخن گفته شده است. | ||
مؤلف، ابتدا، راجع به سقط جنين مىفرمايد: نابود كردن جنين و سقط عمدى آن در هر مرحلهاى از دورهى تكامل جايز نيست و آنگاه دليلهاى متعددى براى آن ذكر مىكند. ايشان، در ادامه، به مسائلى | مؤلف، ابتدا، راجع به سقط جنين مىفرمايد: نابود كردن جنين و سقط عمدى آن در هر مرحلهاى از دورهى تكامل جايز نيست و آنگاه دليلهاى متعددى براى آن ذكر مىكند. ايشان، در ادامه، به مسائلى دربارهى باردارى و سقط جنين اشاره كرده كه از آن جمله است: 1. اگر ترس آن باشد كه باردارى سبب مرگ زن گردد، حامله شدن حرام است، هر چند به دستور شوهرش باشد به دلالت آيهى'''«و لا تلقوا بأيديكم إلى التهلكة...» '''. 2. اگر زن، باردار شود، سپس بترسد حامله بودن براى او خطر جانى داشته باشد، اگر خوف مرگ، قبل از دميده شدن روح در جنين باشد، حق سقط جنين دارد، زيرا وجوب حفظ نفس با حرمت سقط جنين تزاحم مىكند و در تزاحم، اهم كه حفظ نفس مادر باشد، مقدم مىشود، امّا در غير اين صورت، دو نظر وجود دارد... | ||
مؤلف، در آخرين بخش مقاله كه فصل دهم آن است، مىفرمايد: حاكم دولت اسلامى بر همهى امور ولايت دارد و اگر تشخيص به لزوم كنترل جمعيت دهد و دستور صادر كند، اطاعت، بر مردم واجب است و قوام ولايت و سرپرستى به اطاعت است - بنا بر اينكه دلالت ادلهى ولايت و نيابت حاكم، كامل باشد - اين كلام، با مطلوبيت فزونى فرزند، بدون در نظر گرفتن عوامل ديگر منافاتى ندارد. | مؤلف، در آخرين بخش مقاله كه فصل دهم آن است، مىفرمايد: حاكم دولت اسلامى بر همهى امور ولايت دارد و اگر تشخيص به لزوم كنترل جمعيت دهد و دستور صادر كند، اطاعت، بر مردم واجب است و قوام ولايت و سرپرستى به اطاعت است - بنا بر اينكه دلالت ادلهى ولايت و نيابت حاكم، كامل باشد - اين كلام، با مطلوبيت فزونى فرزند، بدون در نظر گرفتن عوامل ديگر منافاتى ندارد. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
4. غنا و موسيقى: | 4. غنا و موسيقى: | ||
مقالهاى از آيتالله سيد كاظم حائرى، در شمارهى 48 مجله، تحت عنوان غنا و موسيقى آمده كه در مقدمهى آن مىفرمايد: روايات فراوانى فى الجمله دلالت بر حرمت آواز خواندن طربآور(غنا) و نواختن ساز (موسيقى) و نيز گوش دادن به آنها دارد. از سوى ديگر، در برخى از روايات، مواردى مانند غنا در قرائت قرآن و مجلس عروسى و نيز غنا بدون موسيقى جايز شمره شده است. از مجموعهى روايات مىتوان به اين نتيجه رسيد كه غنا به تنهايى حرام نيست و حتى اگر داراى مفهوم لهوى باشد، حكم آن بيش از كراهت نخواهد بود، زيرا دليلى بر حرمت مطلق لهو نيست و تنها هنگامى كه با فعل حرامى مانند موسيقى حرام يا مجلس حرام همراه شود، حرمت آن به غنا و استماع آن سرايت خواهد كرد، امّا | مقالهاى از آيتالله سيد كاظم حائرى، در شمارهى 48 مجله، تحت عنوان غنا و موسيقى آمده كه در مقدمهى آن مىفرمايد: روايات فراوانى فى الجمله دلالت بر حرمت آواز خواندن طربآور(غنا) و نواختن ساز (موسيقى) و نيز گوش دادن به آنها دارد. از سوى ديگر، در برخى از روايات، مواردى مانند غنا در قرائت قرآن و مجلس عروسى و نيز غنا بدون موسيقى جايز شمره شده است. از مجموعهى روايات مىتوان به اين نتيجه رسيد كه غنا به تنهايى حرام نيست و حتى اگر داراى مفهوم لهوى باشد، حكم آن بيش از كراهت نخواهد بود، زيرا دليلى بر حرمت مطلق لهو نيست و تنها هنگامى كه با فعل حرامى مانند موسيقى حرام يا مجلس حرام همراه شود، حرمت آن به غنا و استماع آن سرايت خواهد كرد، امّا دربارهى موسيقى مىتوان گفت: موسيقى حماسى و غير مطرب، از ادلهى حرمت، استثنا مىشود و موسيقى لهوى غير مطرب نيز تنها مكروه است، بلكه شايد بتوان گفت: فقط موسيقى مطرب كه بهگونه اهل لهو نواخته مىشود، حرام است. | ||
ايشان، در ادامه، به حكم غنا پرداخته و مىفرمايد: غنا فى الجمله حرام است و در اين مطلب اشكالى نيست، زيرا در اين باره روايات مستفيضهاى وجود دارد كه برخى از آنها از نظر سند كامل است، امّا در رواياتى ديگر، استثنائاتى براى حرمت غنا آمده است كه از آن جمله، «حُدا»؛ يعنى صدايى كه همراه با ترجيع است و با آن، شتران را به راه رفتن تحريك مىكنند. | ايشان، در ادامه، به حكم غنا پرداخته و مىفرمايد: غنا فى الجمله حرام است و در اين مطلب اشكالى نيست، زيرا در اين باره روايات مستفيضهاى وجود دارد كه برخى از آنها از نظر سند كامل است، امّا در رواياتى ديگر، استثنائاتى براى حرمت غنا آمده است كه از آن جمله، «حُدا»؛ يعنى صدايى كه همراه با ترجيع است و با آن، شتران را به راه رفتن تحريك مىكنند. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
غنا در قرآن، دومين استثنا است. در روايت ابوبصير چنين آمده: به امام باقر(ع) عرض كردم: گاه كه قرآن مىخوانم و صداى خود را بلند مىكنم، شيطان مرا وسوسه مىكند كه براى خانوادهات و مردم ريا مىكنى. امام(ع) فرمود: اى ابومحمّد! نه خيلى بلند بخوان و نه آهسته؛ بهگونهاى بخوان كه خانوادهات صدايت را بشنوند و هنگام قرائت در صداى خود ترجيع كن، زيرا خداوند عز و جل صداى نيكو را كه در آن ترجيع زيبا باشد، دوست دارد. | غنا در قرآن، دومين استثنا است. در روايت ابوبصير چنين آمده: به امام باقر(ع) عرض كردم: گاه كه قرآن مىخوانم و صداى خود را بلند مىكنم، شيطان مرا وسوسه مىكند كه براى خانوادهات و مردم ريا مىكنى. امام(ع) فرمود: اى ابومحمّد! نه خيلى بلند بخوان و نه آهسته؛ بهگونهاى بخوان كه خانوادهات صدايت را بشنوند و هنگام قرائت در صداى خود ترجيع كن، زيرا خداوند عز و جل صداى نيكو را كه در آن ترجيع زيبا باشد، دوست دارد. | ||
سومين استثنا، غناى آوازهخوان در عروسى است كه باز در روايتى از ابوبصير بدان تصريح شده كه مىگويد: از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] | سومين استثنا، غناى آوازهخوان در عروسى است كه باز در روايتى از ابوبصير بدان تصريح شده كه مىگويد: از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] دربارهى مزد زنان آوازهخوان پرسيدم، فرمود: آوازهخوانى كه ميان مردان مىخواند، كسبش حرام است، امّا مزد كسانى كه به مجالس عروسى دعوت مىشوند، اشكالى ندارد؛ در همين باره خداوند عزّ و جل مىفرمايد: «و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل الله»؛ برخى از مردم كسانىاند كه سخنان بيهوده مىخرند تا از راه خدا گمراه گردند. چهارمين و آخرين استثنا، غناى بدون موسيقى است. مؤلف، مىفرمايد: مقتضاى اين استثنا آن است كه غنا بدون موسيقى حتى در غير امثال قرآن جايز است. اين معنا، مطابق مدلول روايت [[عریضی، علی بن جعفر|على بن جعفر]] است كه در كتاب خويش از برادرش نقل مىكند؛ وى مىگويد: از امام(ع) دربارهى غنا پرسيدم كه آيا در عيد فطر و عيد قربان و ايّام شادى جايز است؟ فرمود: اگر با مزماز همراه نباشد، اشكال ندارد. مبحث دوم مؤلف، راجع به حكم موسيقى است كه براى اثبات حرمت موسيقى، چند راه وجود دارد: اول، تمسك به رواياتى است كه دربارهى موسيقى وارد شده است، مانند رواياتى كه در باب صدم از ابواب «ما يكتسب به» كتاب وسايل آمده است و نيز روايات ديگر؛ براى مثال اسحق بن جرير مىگويد: از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] شنيدم كه فرمود: شيطانى به نام قفندر هست و زمانى كه در خانه مردى چهل روز، بربط نواخته شود و مردان به خانهى او بيايند، آن شيطان اعضاى بدن خويش را بر اعضاى صاحب خانه مىگذارد و سپس در آن مىدمد؛ از آن پس، غيرت مرد از ميان مىرود و حتى اگر به زنان او دستدرازى كنند، هيچ غيرتى نمىورزد. | ||
راه دوم: تمسك به رواياتى كه | راه دوم: تمسك به رواياتى كه دربارهى تحريم ملاهى وارد شده است. | ||
راه سوم: روايات حرمت غنا هستند. | راه سوم: روايات حرمت غنا هستند. |
ویرایش