۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دائرة المعارف' به 'دائرةالمعارف') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''كاوشى در حكم فقهى صابئان''' تقرير بخشى از دروس خارج فقه [[خامنهای، سید علی|آیتالله سيد على حسينى خامنهاى]] است كه در ضمن مباحث«كتاب جهاد» تدريس شده و در مجله فقه اهل بيت عليهمالسلام، شماره 8 و 9 به چاپ رسيده است. | '''كاوشى در حكم فقهى صابئان''' تقرير بخشى از دروس خارج فقه [[خامنهای، سید علی|آیتالله سيد على حسينى خامنهاى]] است كه در ضمن مباحث«كتاب جهاد» تدريس شده و در مجله فقه اهل بيت عليهمالسلام، شماره 8 و 9 به چاپ رسيده است. | ||
در اين نوشتار حكم فقهى صابئان به عنوان يك اقليت مذهبى مورد بحث قرار گرفته و بيشتر به دنبال پاسخ اين سؤال است كه آيا احكام اهل ذمه | در اين نوشتار حكم فقهى صابئان به عنوان يك اقليت مذهبى مورد بحث قرار گرفته و بيشتر به دنبال پاسخ اين سؤال است كه آيا احكام اهل ذمه درباره اين گروه نيز جارى مىشود يا خير؟ | ||
== انگيزه تأليف == | == انگيزه تأليف == | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
اين بحث فقهى تاريخى دو هدف را دنبال مىكند: | اين بحث فقهى تاريخى دو هدف را دنبال مىكند: | ||
# بيان يكى از مباحث ديرين تاريخى و فقهى | # بيان يكى از مباحث ديرين تاريخى و فقهى درباره اين گروه و مشخص شدن تكليف شرعى آنها. | ||
# تحقيق و كاوش در حكم فقهى صابئان به اين گروه محدود نمىشود و فراتر از حكم آنان، | # تحقيق و كاوش در حكم فقهى صابئان به اين گروه محدود نمىشود و فراتر از حكم آنان، درباره فرقهها و گروههاى مجهول ديگر هم مىتوان از آن استفاده كرد. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين تحقيق به شيوه گزارشى، تحليلى و استدلالى ديدگاه فقيهان شيعه را در دو محور مباحث صغروى و كبروى | اين تحقيق به شيوه گزارشى، تحليلى و استدلالى ديدگاه فقيهان شيعه را در دو محور مباحث صغروى و كبروى درباره آيين صابئان و تطبيق اين آيين با مباحث كلى مربوط به اهل ذمه مورد بحث قرار داده است. | ||
نگارنده در هر بخش از مطالب ابتدا ديدگاهها را نقل كرده، سپس استدلالها را آورده و در ادامه به نقد آنها پرداخته و نظر خود را به همراه استدلال مطرح كرده است. | نگارنده در هر بخش از مطالب ابتدا ديدگاهها را نقل كرده، سپس استدلالها را آورده و در ادامه به نقد آنها پرداخته و نظر خود را به همراه استدلال مطرح كرده است. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در ابتداى اين نوشتار بدون ذكر مقدمه ديدگاه فقيهان | در ابتداى اين نوشتار بدون ذكر مقدمه ديدگاه فقيهان درباره صابئان از مقنعه [[مفید، محمد بن محمد|شيخ مفيد]]، كتاب الخلاف شيخ طوسى، تفسير [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] طبرسى، تفسير على بن ابراهيم و [[جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام|جواهر الكلام]] نقل شده و در يك جمع بندى به اين نتيجه رسيده است كه بين فقهاى ما در اين مسئله اجماع وجود ندارد. چرا كه ابن جنيد، چنانكه [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] نقل كرده، آنها را در رديف ذميان قرار داده و رأى وى در تحقق اجماع دخالت دارد و از جهت ديگر فتواى فقها به نگرفتن جزيه از آنان و مجوس خواندن آنان برخاسته از موضوع شناسى و شناخت فقها از صابئان است و در چنين مواردى اجماع حاصل نمىشود. | ||
در ادامه نگارنده به طرح مبحث مىپردازد و سؤالهايى را در دو محور مطرح مىكند: | در ادامه نگارنده به طرح مبحث مىپردازد و سؤالهايى را در دو محور مطرح مىكند: | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
# آيا آنان از فرقههاى آيينهاى سهگانهاند؟ | # آيا آنان از فرقههاى آيينهاى سهگانهاند؟ | ||
# آيا باورهاى منتسب به آنان، مىتواند گمان الهى بودن آنان را از بين ببرد؟ | # آيا باورهاى منتسب به آنان، مىتواند گمان الهى بودن آنان را از بين ببرد؟ | ||
# آيا نام صابئان با آسمانى بودن آيينشان ناسازگار است؟ پاسخ سؤال اول: | # آيا نام صابئان با آسمانى بودن آيينشان ناسازگار است؟ پاسخ سؤال اول: درباره مراد از «كتابى بودن» در آيه جزيه، پس از نقل و نقد كلام فقها به اين نتيجه مىرسد كه واژه «الكتاب» در باب جزيه در دو كتاب تورات و انجيل و كتابهاى شريعتآور محدود نيست. لذا اگر اقليتهاى ديگرى باشند كه داراى كتاب باشند خونشان محفوظ است و در آيينشان آزاد هستند و مىشود از آنها جزيه گرفت. | ||
پاسخ سؤال دوم: اصطلاح«من له شبهه كتاب» كه در كتابهاى فقهى عنوان شده است از ديدگاه روايات مورد تفحص قرار گرفته و مؤلف به اين نتيجه رسيده كه ريشه حديثى ندارد و از زمان شيخ الطائفه وارد كتب فقهى شده است. | پاسخ سؤال دوم: اصطلاح«من له شبهه كتاب» كه در كتابهاى فقهى عنوان شده است از ديدگاه روايات مورد تفحص قرار گرفته و مؤلف به اين نتيجه رسيده كه ريشه حديثى ندارد و از زمان شيخ الطائفه وارد كتب فقهى شده است. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
بنا بر اين صورت بايد ثابت شود صابئان داراى چنين كتابى بودهاند و اگر ثابت نشود، تطبيق اصطلاح فوق بر آنها مشكل است. | بنا بر اين صورت بايد ثابت شود صابئان داراى چنين كتابى بودهاند و اگر ثابت نشود، تطبيق اصطلاح فوق بر آنها مشكل است. | ||
پاسخ سؤال سوم: در مورد اينكه آيا مىشود به ادعاى خود صابئان | پاسخ سؤال سوم: در مورد اينكه آيا مىشود به ادعاى خود صابئان درباره اعتقاداتشان تمسك كرد سه گونه استدلال قابل تصور است: | ||
# فقيهان، | # فقيهان، درباره كافرى كه ادعاى كتابى بودن كند، معتقدند گفته وى پذيرفته مىشود. نگارنده جواب داده سؤال درباره اعتقاد خود كافر نيست؛ تا كلامش پذيرفته شود، بلكه درباره اصل دينى است كه به آن اعتقاد دارد. | ||
# قرآن مىفرمايد: به كسانى كه اظهار اسلام مىكنند، نگوييد كه مسلمان نيستيد. چرا | # قرآن مىفرمايد: به كسانى كه اظهار اسلام مىكنند، نگوييد كه مسلمان نيستيد. چرا درباره صابئان اين قاعده را نسبت به كتابى بودنشان رعايت نكنيم. در اينجا پاسخ داده است: قرآن به پذيرش سخن مدعى فرمان نداده بلكه امر به تفحص كرده و فرموده وى را شتابزده به قتل نرسانيد. 3- شيوه عقلا اين گونه است كه ادعاهاى پيروان آيينها در مورد باورهاى مذهبیشان را مىپذيرند. نويسنده چنين جواب داده است كه شارع مقدس اين بناى عقلايى را رد كرده است. چرا كه در آيه قرآن امر به تفحص كرده و كلام آنها را نپذيرفته است. | ||
پاسخ سؤال چهارم: پرسش اين بود كه اگر ترديد | پاسخ سؤال چهارم: پرسش اين بود كه اگر ترديد درباره كتابى بودن اين گروه برطرف شد، اقتضاى اصل لفظى و عملى چيست؟ نگارنده درباره اصل لفظى معتقد است عموم يا اطلاقى كه بتوان در مورد«مشكوك الكتابية» اجرا كرد و به استناد آن قتل وى را جايز شمرد وجود ندارد. البته اينكه در مورد مشكوك الكتابيه تمامى احكام اهل كتاب را جارى كنيم مشكل است. | ||
اما مقتضاى اصل عملى در مسئله: اگر بنا باشد اصلى جارى شود استصحاب عدم كتابى بودن صابئان است. نگارنده اين اصل را جارى نمىداند. | اما مقتضاى اصل عملى در مسئله: اگر بنا باشد اصلى جارى شود استصحاب عدم كتابى بودن صابئان است. نگارنده اين اصل را جارى نمىداند. | ||
اما | اما درباره محور دوم بحث يعنى بحث صغروى پرسشها بدين گونه پاسخ داده شده است: در دو آيه از قرآن صابئان در رديف اهل كتاب و اهل ايمان قرار گرفتهاند و به اعتقاد نويسنده اين دو آيه ظهور كامل دارد كه صابئان از جهت اهل دين و كتاب آسمانى بودن، همانند يهود و نصارا و مجوس هستند. ولى در مورد اينكه آيا آنان شعبهاى از يهوديان و مجوسيان هستند، وى معتقد است دليلى بر اين مطلب وجود ندارد. | ||
در مورد عقايد آنان بايد گفت كه بخشى از عقايد آنان حق و مورد پذيرش و توحيدى است و بخشى نادرست و ناسازگار با عقايد توحيدى. | در مورد عقايد آنان بايد گفت كه بخشى از عقايد آنان حق و مورد پذيرش و توحيدى است و بخشى نادرست و ناسازگار با عقايد توحيدى. |
ویرایش