پرش به محتوا

لباب النقول في أسباب النزول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۴۱: خط ۴۱:




'''لباب النقول في [[أسباب النزول]] '''، اثر مفسر و مورخ بزرگ [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر|جلال‌الدين سيوطى]] (متوفى 911ق) است كه پس از نيمه قرن نهم هجرى، به زبان عربى تأليف شده است. بدون ترديد، «لباب النقول» در بين كتاب‌هايى كه به‌طور مستقل در باره اسباب النزول نوشته شده، از اهميت ويژه‌اى برخوردار است و مزايا و ويژگى‌هاى درخورى دارد كه بيشتر از تجربه ديگران و مهارت شخصى مؤلف مايه گرفته است<ref>پروازى ايزدى، نرگس، ص 24</ref>
'''لباب النقول في [[أسباب النزول]] '''، اثر مفسر و مورخ بزرگ [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر|جلال‌الدين سيوطى]] (متوفى 911ق) است كه پس از نيمه قرن نهم هجرى، به زبان عربى تأليف شده است. بدون ترديد، «لباب النقول» در بين كتاب‌هايى كه به‌طور مستقل درباره اسباب النزول نوشته شده، از اهميت ويژه‌اى برخوردار است و مزايا و ويژگى‌هاى درخورى دارد كه بيشتر از تجربه ديگران و مهارت شخصى مؤلف مايه گرفته است<ref>پروازى ايزدى، نرگس، ص 24</ref>


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۶۲: خط ۶۲:
#اجتناب از نقل روايات تفسيرى: [[سيوطى]] همچون بسيارى از پژوهشگران علوم قرآنى به اين واقعيت توجه داشته است كه شمار بسيارى از روايات اسباب نزول، در حقيقت، نظريه اصحاب و يا تابعين هستند و كم‌كم جزء اسباب نزول واقعى شناخته شده‌اند. توجه به اين واقعيت، سبب گرديده تا [[سيوطى]] از نقل روايات تفسيرى بپرهيزد.
#اجتناب از نقل روايات تفسيرى: [[سيوطى]] همچون بسيارى از پژوهشگران علوم قرآنى به اين واقعيت توجه داشته است كه شمار بسيارى از روايات اسباب نزول، در حقيقت، نظريه اصحاب و يا تابعين هستند و كم‌كم جزء اسباب نزول واقعى شناخته شده‌اند. توجه به اين واقعيت، سبب گرديده تا [[سيوطى]] از نقل روايات تفسيرى بپرهيزد.
#:وى تعبير «نزلت في كذا» را كه صراحت در سببيت ندارد، بيانگر ديد تفسيرى مى‌داند و بر همين اساس، در مقدمه «لباب النقول» مى‌نويسد: «تعبير «نزلت في كذا»، گوياى نظريات تفسيرى است و نبايد در كتاب‌هاى اسباب نزول ذكر گردد». خود نيز بر اساس اين باور، بيشتر به نقل رواياتى مى‌پردازد كه صراحت در سببيت دارند و دربرگيرنده واژه «فنزلت» يا «فأنزل الله» هستند. براى نمونه، وى 23 سبب نزول بر اسباب نزولى كه واحدى براى سوره آل عمران ذكر كرده، افزوده است كه 19 مورد آن با تعبير «فنزلت» يا «فأنزل الله» همراه است<ref>همان</ref>
#:وى تعبير «نزلت في كذا» را كه صراحت در سببيت ندارد، بيانگر ديد تفسيرى مى‌داند و بر همين اساس، در مقدمه «لباب النقول» مى‌نويسد: «تعبير «نزلت في كذا»، گوياى نظريات تفسيرى است و نبايد در كتاب‌هاى اسباب نزول ذكر گردد». خود نيز بر اساس اين باور، بيشتر به نقل رواياتى مى‌پردازد كه صراحت در سببيت دارند و دربرگيرنده واژه «فنزلت» يا «فأنزل الله» هستند. براى نمونه، وى 23 سبب نزول بر اسباب نزولى كه واحدى براى سوره آل عمران ذكر كرده، افزوده است كه 19 مورد آن با تعبير «فنزلت» يا «فأنزل الله» همراه است<ref>همان</ref>
#نقد و بررسى روايات: نقد و بررسى روايات، ويژگى ديگر «لباب النقول» را تشكيل مى‌دهد و مؤلف با مطالعه سند روايت در باره آن قضاوت مى‌كند و به دليل مرسل، غريب، معضل و... بودن روايات، اعتبار آنها را زير سؤال مى‌برد. به‌عنوان نمونه، در مقام نقد روايات سبب نزول آيه ''' «فأينما تولوا فثم...» '''<ref>بقره: 115</ref>، يكى را به دليل سند قوى و صراحت در سببيت مى‌پذيرد و بقيه را به سبب عدم صراحت در سببيت يا ضعف سند يا مشهور نبودن يا ارسال، رد مى‌كند<ref>بهرامى، محمد، ص 135</ref>
#نقد و بررسى روايات: نقد و بررسى روايات، ويژگى ديگر «لباب النقول» را تشكيل مى‌دهد و مؤلف با مطالعه سند روايت درباره آن قضاوت مى‌كند و به دليل مرسل، غريب، معضل و... بودن روايات، اعتبار آنها را زير سؤال مى‌برد. به‌عنوان نمونه، در مقام نقد روايات سبب نزول آيه ''' «فأينما تولوا فثم...» '''<ref>بقره: 115</ref>، يكى را به دليل سند قوى و صراحت در سببيت مى‌پذيرد و بقيه را به سبب عدم صراحت در سببيت يا ضعف سند يا مشهور نبودن يا ارسال، رد مى‌كند<ref>بهرامى، محمد، ص 135</ref>


در كنار امتيازهايى كه براى «لباب النقول» [[سيوطى]] برشمرديم، كاستى‌هاى چندى در آن به چشم مى‌خورد كه اشاره بدانها ضرورى مى‌نمايد:
در كنار امتيازهايى كه براى «لباب النقول» [[سيوطى]] برشمرديم، كاستى‌هاى چندى در آن به چشم مى‌خورد كه اشاره بدانها ضرورى مى‌نمايد:


#حذف‌هاى بدون دليل: مؤلف، روايات بسيارى را كه ديگران سبب نزول مى‌شناسند و بيشتر صراحت در سببيت دارد، بدون اينكه دليلى ارائه دهد، حذف مى‌كند؛ مثلاً سبب نزول آيه 18 بقره را كه واحدى نقل كرده، او بازگو نمى‌كند و در بيشتر اين روايات، معيارهاى [[سيوطى]] براى حذف ديده نمى‌شود؛ نه وقايع تاريخى پيش از نزول قرآن در مورد آنها صادق است و نه عنوان تفسير<ref>همان</ref>
#حذف‌هاى بدون دليل: مؤلف، روايات بسيارى را كه ديگران سبب نزول مى‌شناسند و بيشتر صراحت در سببيت دارد، بدون اينكه دليلى ارائه دهد، حذف مى‌كند؛ مثلاً سبب نزول آيه 18 بقره را كه واحدى نقل كرده، او بازگو نمى‌كند و در بيشتر اين روايات، معيارهاى [[سيوطى]] براى حذف ديده نمى‌شود؛ نه وقايع تاريخى پيش از نزول قرآن در مورد آنها صادق است و نه عنوان تفسير<ref>همان</ref>
#نقل ديدگاه تفسيرى: [[سيوطى]] در پاك‌سازى نزول از روايات تفسيرى، در مواردى غفلت كرده است و به نقل رواياتى مى‌پردازد كه به‌هيچ‌روى نمى‌تواند مقتضى نزول قرآن به حساب آيد؛ مثلاً در باره شأن نزول آيات اول سوره بقره مى‌نويسد: «مجاهد گفته است از آيات اول بقره، چهار آيه اول در باره مؤمنان و دو آيه در باره كافران و سيزده آيه در باره منافقان نازل شده است». در اين روايات، سؤال و يا حادثه‌اى كه نزول آيات فوق را باعث گردد، به چشم نمى‌خورد و در آنها برخورد خاصى از گروه‌هاى يادشده مطرح نيست، تا آيات، اشاره‌اى به آن داشته باشند؛ بنابراين، نمى‌تواند سبب نزول باشد، بلكه ديدگاه‌هاى تفسيرى است كه به مرور زمان، جزء اسباب نزول شناخته شده است<ref>همان</ref>
#نقل ديدگاه تفسيرى: [[سيوطى]] در پاك‌سازى نزول از روايات تفسيرى، در مواردى غفلت كرده است و به نقل رواياتى مى‌پردازد كه به‌هيچ‌روى نمى‌تواند مقتضى نزول قرآن به حساب آيد؛ مثلاً درباره شأن نزول آيات اول سوره بقره مى‌نويسد: «مجاهد گفته است از آيات اول بقره، چهار آيه اول درباره مؤمنان و دو آيه درباره كافران و سيزده آيه درباره منافقان نازل شده است». در اين روايات، سؤال و يا حادثه‌اى كه نزول آيات فوق را باعث گردد، به چشم نمى‌خورد و در آنها برخورد خاصى از گروه‌هاى يادشده مطرح نيست، تا آيات، اشاره‌اى به آن داشته باشند؛ بنابراين، نمى‌تواند سبب نزول باشد، بلكه ديدگاه‌هاى تفسيرى است كه به مرور زمان، جزء اسباب نزول شناخته شده است<ref>همان</ref>
#[[سيوطى]] مدعى است كه در موارد متعدد سبب نزول و وحدت آيه، به جمع ميان روايات مختلف پرداخته است، ولى اين ادعا همه‌جا صادق نيست و در موارد بسيارى، روايات مختلف به‌عنوان شأن نزول آيه‌اى ذكر مى‌شود بدون اينكه نقد و بررسى انجام گيرد. براى نمونه در صفحه 85، چند روايت را به‌عنوان سبب نزول آيه ''' «يا أيها الذين آمنوا لا تحرموا...» '''<ref>مائده: 87</ref>، ياد مى‌كند و به تنافى و تضاد بين اين روايات و حل اين مشكل، كوچك‌ترين اشاره‌اى نمى‌نمايد<ref>بهرامى، محمد، ص 136</ref>
#[[سيوطى]] مدعى است كه در موارد متعدد سبب نزول و وحدت آيه، به جمع ميان روايات مختلف پرداخته است، ولى اين ادعا همه‌جا صادق نيست و در موارد بسيارى، روايات مختلف به‌عنوان شأن نزول آيه‌اى ذكر مى‌شود بدون اينكه نقد و بررسى انجام گيرد. براى نمونه در صفحه 85، چند روايت را به‌عنوان سبب نزول آيه ''' «يا أيها الذين آمنوا لا تحرموا...» '''<ref>مائده: 87</ref>، ياد مى‌كند و به تنافى و تضاد بين اين روايات و حل اين مشكل، كوچك‌ترين اشاره‌اى نمى‌نمايد<ref>بهرامى، محمد، ص 136</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش