پرش به محتوا

قواعد استنباط الأحكام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۴۶: خط ۴۶:




جلد اول، مشتمل بر دو جزء است؛ جزء اوّل، در باره مبادى علم اصول است و جزء دوم، شامل شش مقصد و يك خاتمه مى‌باشد.
جلد اول، مشتمل بر دو جزء است؛ جزء اوّل، درباره مبادى علم اصول است و جزء دوم، شامل شش مقصد و يك خاتمه مى‌باشد.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۶۵: خط ۶۵:
بقيه مطالبى كه تحت عنوان «مبادى علم اصول» مطرح شده‌اند، عبارتند از فرق بين قاعده اصولى و فقهى، اقسام حكم، تعريف حكم، حكم تكليفى و اقسام آن، حكم وضعى، مفاهيم عزيمت، رخصت، صحّت و فساد، حقيقت وضع، واضع، استعمال، اقسام وضع، خبر و انشاء، وضع مركّبات، تبعيت دلالت لفظ بر معنا از اراده، تقسيم اراده، حقيقت و مجاز، علامات حقيقت و مجاز، احوال لفظ يا اصول لفظيه، مناسبات و قرائنى كه ظهور لفظ را دگرگون مى‌سازند، اشتراك و تبادر در لغت عربى، استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى، حقيقت شرعيه، مباحث صحيح و اعمّ و مشتق.
بقيه مطالبى كه تحت عنوان «مبادى علم اصول» مطرح شده‌اند، عبارتند از فرق بين قاعده اصولى و فقهى، اقسام حكم، تعريف حكم، حكم تكليفى و اقسام آن، حكم وضعى، مفاهيم عزيمت، رخصت، صحّت و فساد، حقيقت وضع، واضع، استعمال، اقسام وضع، خبر و انشاء، وضع مركّبات، تبعيت دلالت لفظ بر معنا از اراده، تقسيم اراده، حقيقت و مجاز، علامات حقيقت و مجاز، احوال لفظ يا اصول لفظيه، مناسبات و قرائنى كه ظهور لفظ را دگرگون مى‌سازند، اشتراك و تبادر در لغت عربى، استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى، حقيقت شرعيه، مباحث صحيح و اعمّ و مشتق.


مقصد اول، در باره اوامر است و در هفت بخش تدوين شده است كه عبارتند از:
مقصد اول، درباره اوامر است و در هفت بخش تدوين شده است كه عبارتند از:


1. ماده امر: ماده امر، فى الجمله بر طلب و شىء دلالت دارد و بقيه معانى از مصاديق شى. است.
1. ماده امر: ماده امر، فى الجمله بر طلب و شىء دلالت دارد و بقيه معانى از مصاديق شى. است.
خط ۸۳: خط ۸۳:
6. اجزاء.
6. اجزاء.


7. آيا امر به شىء مقتضى نهى از ضد آن است يا خير؟ در اين بحث، در باره ضد عام و خاص سخن گفته، سپس ثمره بحث را مشخص نموده و به مسئله ترتّب اشاره مى‌نمايد.
7. آيا امر به شىء مقتضى نهى از ضد آن است يا خير؟ در اين بحث، درباره ضد عام و خاص سخن گفته، سپس ثمره بحث را مشخص نموده و به مسئله ترتّب اشاره مى‌نمايد.


مقصد دوم، در باره نواهى است و مشتمل بر شش بحث است كه به آنها اشاره مى‌شود:
مقصد دوم، درباره نواهى است و مشتمل بر شش بحث است كه به آنها اشاره مى‌شود:


1. ماده نهى و صيغه آن: ماده نهى به معناى طلب ترك فعل نيست، بلكه به معناى زجر و منع است و طلب ترك از لوازم زجر و منع است و بر اساس حكم عقل، ظهور در حرمت دارد. صيغه نهى بر نسبت سلب و زجر از فعل يا ترك دلالت دارد.
1. ماده نهى و صيغه آن: ماده نهى به معناى طلب ترك فعل نيست، بلكه به معناى زجر و منع است و طلب ترك از لوازم زجر و منع است و بر اساس حكم عقل، ظهور در حرمت دارد. صيغه نهى بر نسبت سلب و زجر از فعل يا ترك دلالت دارد.
خط ۹۷: خط ۹۷:
5. نهى از شىء و اقتضاى فساد.
5. نهى از شىء و اقتضاى فساد.


مقصد سوم، در باره مفاهيم است. در اين مقصد، مطلق دلالت مراد نيست، بلكه دلالت التزاميه مورد نظر است. مؤلف، نخست، اقسام مفهوم را بيان كرده، سپس به تبيين مفاهيم شرط، وصف، غايت، استثناء، عدد و لقب مى‌پردازد.
مقصد سوم، درباره مفاهيم است. در اين مقصد، مطلق دلالت مراد نيست، بلكه دلالت التزاميه مورد نظر است. مؤلف، نخست، اقسام مفهوم را بيان كرده، سپس به تبيين مفاهيم شرط، وصف، غايت، استثناء، عدد و لقب مى‌پردازد.


مقصد چهارم، در باره عام و خاص است و مهم‌ترين مباحث آن عبارتند از: اقسام عام، الفاظ عموم، تخصيص و انقسام مخصّص به متصّل و منفصل، تخصيص مستلزم مجازيّت در عام نيست، آيا اجمال خاص به عام سرايت مى‌كند؟ اجمال در مفهوم خاص و بيان صور آن، بيان عدم جواز تمسّك به عام در شبهه مصداقيه، فرق بين شبهه مفهوميه در مخصّص منفصل و بين شبهه مصداقيه، مخصّص لبى، استصحاب عدم ازلى، عدم جواز عمل به عام قبل از فحص از مخصّص، تخصيص عام با مفهوم، تخصيص كتاب با خبر واحد، دوران امر بين تخصيص و نسخ، نسخ كتاب با سنت متواتره و...
مقصد چهارم، درباره عام و خاص است و مهم‌ترين مباحث آن عبارتند از: اقسام عام، الفاظ عموم، تخصيص و انقسام مخصّص به متصّل و منفصل، تخصيص مستلزم مجازيّت در عام نيست، آيا اجمال خاص به عام سرايت مى‌كند؟ اجمال در مفهوم خاص و بيان صور آن، بيان عدم جواز تمسّك به عام در شبهه مصداقيه، فرق بين شبهه مفهوميه در مخصّص منفصل و بين شبهه مصداقيه، مخصّص لبى، استصحاب عدم ازلى، عدم جواز عمل به عام قبل از فحص از مخصّص، تخصيص عام با مفهوم، تخصيص كتاب با خبر واحد، دوران امر بين تخصيص و نسخ، نسخ كتاب با سنت متواتره و...


مقصد پنجم، در باره مطلق و مقيد است. در اين مقصد، بعد از تعريف مطلق و مقيد و تعيين الفاظ مطلق، مباحث زير مطرح مى‌شود:
مقصد پنجم، درباره مطلق و مقيد است. در اين مقصد، بعد از تعريف مطلق و مقيد و تعيين الفاظ مطلق، مباحث زير مطرح مى‌شود:


موضوعٌ‌له اسم جنس و علم جنس و... به نظر علماى عربى، اعتبارات ثلاثه ماهيّت، عروض اطلاق بر جملات تركيبى، موضوعٌ‌له در اسماء اجناس، مقدّمات حكمت، تقابل ميان اطلاق و تقييد تقابل عدم و ملكه است نه تقابل تضاد، انصراف و اقسام آن، تعدّد جهات مطلق به تعدّد قيود آن است، وجه تقديم مقيد بر مطلق يا از جهت ورود يا اظهريّت و يا حكومت است، مقدّمات حكمت گاهى مقتضى عموم شمولى و گاهى مقتضى عموم بدلى است، حمل مطلق بر مقيد و بيان صُور آن، اجمال گاهى در قول مفرد و مركب است و گاهى در فعل.
موضوعٌ‌له اسم جنس و علم جنس و... به نظر علماى عربى، اعتبارات ثلاثه ماهيّت، عروض اطلاق بر جملات تركيبى، موضوعٌ‌له در اسماء اجناس، مقدّمات حكمت، تقابل ميان اطلاق و تقييد تقابل عدم و ملكه است نه تقابل تضاد، انصراف و اقسام آن، تعدّد جهات مطلق به تعدّد قيود آن است، وجه تقديم مقيد بر مطلق يا از جهت ورود يا اظهريّت و يا حكومت است، مقدّمات حكمت گاهى مقتضى عموم شمولى و گاهى مقتضى عموم بدلى است، حمل مطلق بر مقيد و بيان صُور آن، اجمال گاهى در قول مفرد و مركب است و گاهى در فعل.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
مقصد ششم، در مورد مجمل و مبين است و در آن، معناى اين دو واژه، اجمال در مفرد و مركب و فعل و برخى از موارد اجمال بيان شده است.
مقصد ششم، در مورد مجمل و مبين است و در آن، معناى اين دو واژه، اجمال در مفرد و مركب و فعل و برخى از موارد اجمال بيان شده است.


خاتمه، در باره ملازمات عقليه و مشتمل بر اين مباحث است:
خاتمه، درباره ملازمات عقليه و مشتمل بر اين مباحث است:


عقل، به عملى و نظرى تقسيم مى‌شود، احكام عقلى، به مستقلات عقليه و غير مستقلات عقليه تقسيم مى‌شود، حكم عقل فقط ادراك است نه امر و نهى، قياس، داخل در دليل عقلى نيست، اگر قائل به ملازمه باشيم، حكم عقل در مقابل كتاب و سنّت نيست، بلكه طريق به‌سوى حكم شرعى است، حسن و قبح عقلى، حسن و قبح بر معانى سه‌گانه اطلاق مى‌شود و بدون شك دوتاى آنها عقلى و فقط يكى از آنها محلّ نزاع بين اشاعره و معتزله است، حسن و قبح در انفعالات نفسانى نيست، حكم به حسن و قبح و استحقاق مدح و ذم از چيزهايى است كه مورد اتفاق علماء و اقتضاى شرايع الهيه است و...
عقل، به عملى و نظرى تقسيم مى‌شود، احكام عقلى، به مستقلات عقليه و غير مستقلات عقليه تقسيم مى‌شود، حكم عقل فقط ادراك است نه امر و نهى، قياس، داخل در دليل عقلى نيست، اگر قائل به ملازمه باشيم، حكم عقل در مقابل كتاب و سنّت نيست، بلكه طريق به‌سوى حكم شرعى است، حسن و قبح عقلى، حسن و قبح بر معانى سه‌گانه اطلاق مى‌شود و بدون شك دوتاى آنها عقلى و فقط يكى از آنها محلّ نزاع بين اشاعره و معتزله است، حسن و قبح در انفعالات نفسانى نيست، حكم به حسن و قبح و استحقاق مدح و ذم از چيزهايى است كه مورد اتفاق علماء و اقتضاى شرايع الهيه است و...
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش