۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
| خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
مؤلف در خلال چند فصل کوتاه به بحث از متعلق عصمت و وجود اختلاف در این موضوع بین علمای جهان اسلام میپردازد؛ اکثر علمای اهل سنت متعلق عصمت را در باب تبلیغ و بیان شریعت از جانب خداوند متعال دانستهاند نه در باب افعال و کردار شخصی معصومین و نویسنده در ادامه با طرح ایرادات و تناقضاتی بر این نظریه آن را مردود اعلام میدارد<ref>ر.ک: همان، ص54-51</ref> | مؤلف در خلال چند فصل کوتاه به بحث از متعلق عصمت و وجود اختلاف در این موضوع بین علمای جهان اسلام میپردازد؛ اکثر علمای اهل سنت متعلق عصمت را در باب تبلیغ و بیان شریعت از جانب خداوند متعال دانستهاند نه در باب افعال و کردار شخصی معصومین و نویسنده در ادامه با طرح ایرادات و تناقضاتی بر این نظریه آن را مردود اعلام میدارد<ref>ر.ک: همان، ص54-51</ref> | ||
لکن امامیه در مورد متعلق عصمت بر این باورند که عصمت ملازم و همراه با معصومان است از ابتدا تا انتهای عمر ایشان و معصومند است از جمیع معاصی اعتقادی و عملی، صغیره و کبیره از آنها، زیرا لطفی که منشأ عصمت ایشان است، به صورت ملکهای در ایشان است که مانع هر نوع لغزش و خطایی میشود؛ استدلال امامیه بدین بیان است که با توجه به دستور قرآن کریم به مسلمانان بر متابعت و الگوبرداری از معصومین در اعمال و کردار، اگر معصومین العیاذ بالله گناه کار باشند لازم میآید مکلفین در معاصی هم از آنها پیروی کنند و این خلاف وجدان و عقل است، لذا به حکم عقل ضرورت دارد انبیاء و ائمه(ع) دارای مقام عصمت باشند. و اگر از ایشان فسقی صادر شود فاسق محسوب شده و از طاعت الهی خارج میشوند و واجب نیست قبول قول و خبر ایشان بدلیل آیه شریفه قرآن کریم که میفرماید: '''«إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا»''' (حجرات: 6)؛ که اگر فاسقی برای شما خبر آورد حرف او را ابتداءا نپزیرید و در موردش تفحص کنید. و همچنین اگر از آنها گناه و فسادی سر بزند ظلم به خود کرده و قرآن | لکن امامیه در مورد متعلق عصمت بر این باورند که عصمت ملازم و همراه با معصومان است از ابتدا تا انتهای عمر ایشان و معصومند است از جمیع معاصی اعتقادی و عملی، صغیره و کبیره از آنها، زیرا لطفی که منشأ عصمت ایشان است، به صورت ملکهای در ایشان است که مانع هر نوع لغزش و خطایی میشود؛ استدلال امامیه بدین بیان است که با توجه به دستور قرآن کریم به مسلمانان بر متابعت و الگوبرداری از معصومین در اعمال و کردار، اگر معصومین العیاذ بالله گناه کار باشند لازم میآید مکلفین در معاصی هم از آنها پیروی کنند و این خلاف وجدان و عقل است، لذا به حکم عقل ضرورت دارد انبیاء و ائمه(ع) دارای مقام عصمت باشند. و اگر از ایشان فسقی صادر شود فاسق محسوب شده و از طاعت الهی خارج میشوند و واجب نیست قبول قول و خبر ایشان بدلیل آیه شریفه قرآن کریم که میفرماید: '''«إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا»''' (حجرات: 6)؛ که اگر فاسقی برای شما خبر آورد حرف او را ابتداءا نپزیرید و در موردش تفحص کنید. و همچنین اگر از آنها گناه و فسادی سر بزند ظلم به خود کرده و قرآن درباره ظالمان میفرماید: '''«لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»''' (بقره: 124)؛ عهد و پیمان ما (امامت) به ظالمان نمیرسد، که اگر انبیاء الهی معصیت کار بودند مقام رسالت و امامت به آنها داده نمیشد؛ همچنین ادله زیاد دیگری از قرآن و سنت دال بر عصمت همه جانبه معصومین وجود دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص110-67</ref> | ||
نویسنده در فصل یازدهم به بیان ادله قائلین به جواز معصیت از جانب انبیاء و رد آنها پرداخته. از جمله این ادله آیه شریفه '''«عَفَا اللَّهُ عَنْکَ»''' (توبه: 43)؛ که این آیه دلالت دارد بر جواز صادر شدن گناه از جانب نبی اکرم(ع)، زیرا عفو و بخشش خداوند نشانگر این است که حضرت العیاذ بالله خطایی مرتکب شده. مؤلف در جواب از این استدلال بیان میدارد با توجه به ماجرا و شأن نزول این آیه شریفه معلوم میشود منظور از خطای پیامبر اکرم(ص) ترک اولایی از جانب ایشان بوده و منظور خداوند متعال از عفو و بخشش یک نوع تلطیف در عتاب پیامبر است. و همچین آیه شریفه: '''«لِيَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ»''' (فتح: 2)؛ که سخن از غفران الهی است. مؤلف در جواب میفرماید این آیه نیز در مورد ترک اولی است که از جانب پیامبر اکرم(ص) صادر شده بود یا به بیان شریف [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] منظور از گناهان در آیه، گناهان پیروان پیامبر اکرم(ص) است که خداوند متعال به برکت حضرت گناهان ایشان را عفو فرمودهاند<ref>ر.ک: همان، ص118-111</ref>در ادامه مؤلف به رد ادله دال بر ارتکاب معاصی از جانب انبیاء الهی چون حضرت ابراهیم(ع)، یوسف(ع)، داود(ع) و همچنین ائمه طاهرین(ع) میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص197-137</ref> | نویسنده در فصل یازدهم به بیان ادله قائلین به جواز معصیت از جانب انبیاء و رد آنها پرداخته. از جمله این ادله آیه شریفه '''«عَفَا اللَّهُ عَنْکَ»''' (توبه: 43)؛ که این آیه دلالت دارد بر جواز صادر شدن گناه از جانب نبی اکرم(ع)، زیرا عفو و بخشش خداوند نشانگر این است که حضرت العیاذ بالله خطایی مرتکب شده. مؤلف در جواب از این استدلال بیان میدارد با توجه به ماجرا و شأن نزول این آیه شریفه معلوم میشود منظور از خطای پیامبر اکرم(ص) ترک اولایی از جانب ایشان بوده و منظور خداوند متعال از عفو و بخشش یک نوع تلطیف در عتاب پیامبر است. و همچین آیه شریفه: '''«لِيَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ»''' (فتح: 2)؛ که سخن از غفران الهی است. مؤلف در جواب میفرماید این آیه نیز در مورد ترک اولی است که از جانب پیامبر اکرم(ص) صادر شده بود یا به بیان شریف [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] منظور از گناهان در آیه، گناهان پیروان پیامبر اکرم(ص) است که خداوند متعال به برکت حضرت گناهان ایشان را عفو فرمودهاند<ref>ر.ک: همان، ص118-111</ref>در ادامه مؤلف به رد ادله دال بر ارتکاب معاصی از جانب انبیاء الهی چون حضرت ابراهیم(ع)، یوسف(ع)، داود(ع) و همچنین ائمه طاهرین(ع) میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص197-137</ref> | ||
ویرایش