پرش به محتوا

كتاب القضاء (للميلاني): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - 'محقق حلی، جعفر بن حسن' به 'حلی، جعفر بن حسن')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۵۹: خط ۵۹:
صفات قاضى: در بخش بيان صفات قاضى، ابتدا به شرايط لازم براى تصدى مقام قضا اشاره شده كه عبارتند از: عقل، بلوغ، ايمان، عدالت، طهارت مولد، علم، ضبط، ذكوريت، سمع، بصر، نطق و حريت. آیت‌الله گلپايگانى مى‌فرمايد: اصل، اين است كه حكم كسى در حق ديگرى نافذ نباشد، لكن دليل عقلى و نقلى در مورد حكم اشخاص خاصى وجود دارد كه نافذ در حق ديگران دانسته شده است؛ مانند پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) كه مسلماً داراى چنين جايگاهى مى‌باشند. ايشان در ادامه به بررسى تك تك شرايط ذكر شده براى قاضى، پرداخته‌اند كه با دلايل عقلى و نقلى همراه مى‌باشند.
صفات قاضى: در بخش بيان صفات قاضى، ابتدا به شرايط لازم براى تصدى مقام قضا اشاره شده كه عبارتند از: عقل، بلوغ، ايمان، عدالت، طهارت مولد، علم، ضبط، ذكوريت، سمع، بصر، نطق و حريت. آیت‌الله گلپايگانى مى‌فرمايد: اصل، اين است كه حكم كسى در حق ديگرى نافذ نباشد، لكن دليل عقلى و نقلى در مورد حكم اشخاص خاصى وجود دارد كه نافذ در حق ديگران دانسته شده است؛ مانند پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) كه مسلماً داراى چنين جايگاهى مى‌باشند. ايشان در ادامه به بررسى تك تك شرايط ذكر شده براى قاضى، پرداخته‌اند كه با دلايل عقلى و نقلى همراه مى‌باشند.


در مسائلى كه ذيل صفات قاضى بيان شده، يازده مسئله ذكر شده كه عبارتند از: كلامى در باره قاضى تحكيم، حكم تولّى قضاء، جواز رجوع به مفضول با وجود فاضل، جواز استخلاف براى قاضى، حكم ارتزاق قاضى از بيت المال، طريق ثبوت ولايت قاضى، جواز نصب دو قاضى در يك شهر، حكم انعزال و عزل قاضى، انعزال و عدم انعزال قاضى به مرگ امام، انعقاد و عدم انعقاد ولايت كسى كه شرايط قضاوت ندارد ولى از سوى امام مصلحتاً در اين جايگاه نصب شده است، نفوذ و عدم نفوذ حكم كسى كه شهادتش مقبول نيست.
در مسائلى كه ذيل صفات قاضى بيان شده، يازده مسئله ذكر شده كه عبارتند از: كلامى درباره قاضى تحكيم، حكم تولّى قضاء، جواز رجوع به مفضول با وجود فاضل، جواز استخلاف براى قاضى، حكم ارتزاق قاضى از بيت المال، طريق ثبوت ولايت قاضى، جواز نصب دو قاضى در يك شهر، حكم انعزال و عزل قاضى، انعزال و عدم انعزال قاضى به مرگ امام، انعقاد و عدم انعقاد ولايت كسى كه شرايط قضاوت ندارد ولى از سوى امام مصلحتاً در اين جايگاه نصب شده است، نفوذ و عدم نفوذ حكم كسى كه شهادتش مقبول نيست.


آداب قاضى:آیت‌الله گلپايگانى آداب قاضى را به دو بخش آداب مستحبه و آداب مكروهه تقسيم كرده است كه در واقع توضيح سخن مرحوم [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]](ره) در شرايع مى‌باشد، بعد در مورد آداب مستحبه به نقل از ايشان به اعلام آمادگى براى قضاوت در ميان مردم، نشستن در وسط شهر براى فصل خصومت ميان مردم، بلكه نشستن در جاى بلند و مقابل ديد همگان و در صورتى كه در مسجد براى اين امر اشتغال دارد به هنگام ورود به مسجد دو ركعت نماز تحيّت بخواند. از آداب مكروه قضاوت، گرفتن حاجب به هنگام قضاوت، مسجد را مجلس قضاوت قرار دادن براى هميشه، قضاوت با وجود عصبانيت و انجام كارهايى كه موجب غضب مى‌شوند؛ مانند تشنگى، گرسنگى و....
آداب قاضى:آیت‌الله گلپايگانى آداب قاضى را به دو بخش آداب مستحبه و آداب مكروهه تقسيم كرده است كه در واقع توضيح سخن مرحوم [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]](ره) در شرايع مى‌باشد، بعد در مورد آداب مستحبه به نقل از ايشان به اعلام آمادگى براى قضاوت در ميان مردم، نشستن در وسط شهر براى فصل خصومت ميان مردم، بلكه نشستن در جاى بلند و مقابل ديد همگان و در صورتى كه در مسجد براى اين امر اشتغال دارد به هنگام ورود به مسجد دو ركعت نماز تحيّت بخواند. از آداب مكروه قضاوت، گرفتن حاجب به هنگام قضاوت، مسجد را مجلس قضاوت قرار دادن براى هميشه، قضاوت با وجود عصبانيت و انجام كارهايى كه موجب غضب مى‌شوند؛ مانند تشنگى، گرسنگى و....


مرحوم آقاى گلپايگانى در تتمه بحث از صفات قاضى، هيجده مسئله را عنوان نموده‌اند كه عبارتند از: 1- آيا قاضى مى‌تواند بر اساس علم خود حكم كند؟ 2- تكليف قاضى زمانى كه از عدالت شهود شناختى ندارد چيست؟ 3- آيا حاكم ديگر مى‌تواند حكم حاكم اول را نقض كند؟ 4- تتبع حاكم از حكم اولى كه به متخاصمين تعلق گرفته؟ 5- در باره اينكه كسى ادعا كند كه قاضى معزول با شهادت دو فاسق عليه او حكم كرده است. 6- لزوم تعدد و عدالت مترجم حاكم. 7- شرايط كاتب قاضى كه بايد بالغ، عاقل، مسلمان، عادل و بصير باشد كه با اين وجود اگر مجتهد هم باشد بهتر است. 8- فروعاتى كه در مورد عدالت شاهدها مطرح است. 9- لزوم جدا كردن شهود به هنگام اداى شهادت. 10- آنچه در مورد شهادت به جرح معتبر است. 11- حكم به استمرار عدالت تا زمانى كه منافى آن ثابت نشده باشد. 12- لزوم كتابت قاضى وقايع هر هفته را. 13- وجوب و عدم وجوب كتابت جلسات قضا. 14- كراهت تحت فشار قرار دادن شهود توسط حاكم. 15- عدم جواز به لكنت انداختن شهود توسط قاضى. 16- كراهت مهمان كردن يكى از متخاصمين توسط قاضى. 17- حرمت رشوه براى قاضى. 18- وجوب و عدم وجوب احضار شهود مجلس حكم.
مرحوم آقاى گلپايگانى در تتمه بحث از صفات قاضى، هيجده مسئله را عنوان نموده‌اند كه عبارتند از: 1- آيا قاضى مى‌تواند بر اساس علم خود حكم كند؟ 2- تكليف قاضى زمانى كه از عدالت شهود شناختى ندارد چيست؟ 3- آيا حاكم ديگر مى‌تواند حكم حاكم اول را نقض كند؟ 4- تتبع حاكم از حكم اولى كه به متخاصمين تعلق گرفته؟ 5- درباره اينكه كسى ادعا كند كه قاضى معزول با شهادت دو فاسق عليه او حكم كرده است. 6- لزوم تعدد و عدالت مترجم حاكم. 7- شرايط كاتب قاضى كه بايد بالغ، عاقل، مسلمان، عادل و بصير باشد كه با اين وجود اگر مجتهد هم باشد بهتر است. 8- فروعاتى كه در مورد عدالت شاهدها مطرح است. 9- لزوم جدا كردن شهود به هنگام اداى شهادت. 10- آنچه در مورد شهادت به جرح معتبر است. 11- حكم به استمرار عدالت تا زمانى كه منافى آن ثابت نشده باشد. 12- لزوم كتابت قاضى وقايع هر هفته را. 13- وجوب و عدم وجوب كتابت جلسات قضا. 14- كراهت تحت فشار قرار دادن شهود توسط حاكم. 15- عدم جواز به لكنت انداختن شهود توسط قاضى. 16- كراهت مهمان كردن يكى از متخاصمين توسط قاضى. 17- حرمت رشوه براى قاضى. 18- وجوب و عدم وجوب احضار شهود مجلس حكم.


كيفيت مجلس حكم: آخرين بحث جلد اول كتاب القضاء در كيفيت مجلس حكم است كه چهار مؤلفه در آن مورد بحث مى‌باشد: الف) وظايف حاكم. ب) مسائل متعلق به دعوا. ج) جواب مدعى عليه. د) كيفيت استحلاف. اما وظايف حاكم: در اين بخش هفت وظيفه براى حاكم معين شده كه عبارتند از: تساوى قائل شدن بين طرفين مخاصمه، عدم تلقين چيزى به يكى از طرفين مخاصمه براى راحتى روند دادرسى، دعوت به تكلم خصمين از باب استحباب، ترغيب خصمين به صلح، رعايت عدالت بين خصمين به اين صورت كه هر كدام اول وارد شود او شروع به طرح دعوا كند و گر نه اگر هر دو با هم وارد شده‌اند قرعه انداخته شود، هنگامى كه مدعى در حال طرح دعوايش مى‌باشد گوش به سخنان مدعى عليه ندهد و هفتمين وظيفه اينكه اگر خصمين با هم مبادرت به طرح دعوا نمودند، قاضى دعواى كسى را كه در طرف راست خصم خود قرار گرفته است استماع نمايد. مرحوم [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلّى]] (ره) در ذيل اين مسئله، مطالبى را نيز مطرح كرده كه از جمله آنها كراهت شفاعت قاضى از يكى از طرفين دعوا مى‌باشد.
كيفيت مجلس حكم: آخرين بحث جلد اول كتاب القضاء در كيفيت مجلس حكم است كه چهار مؤلفه در آن مورد بحث مى‌باشد: الف) وظايف حاكم. ب) مسائل متعلق به دعوا. ج) جواب مدعى عليه. د) كيفيت استحلاف. اما وظايف حاكم: در اين بخش هفت وظيفه براى حاكم معين شده كه عبارتند از: تساوى قائل شدن بين طرفين مخاصمه، عدم تلقين چيزى به يكى از طرفين مخاصمه براى راحتى روند دادرسى، دعوت به تكلم خصمين از باب استحباب، ترغيب خصمين به صلح، رعايت عدالت بين خصمين به اين صورت كه هر كدام اول وارد شود او شروع به طرح دعوا كند و گر نه اگر هر دو با هم وارد شده‌اند قرعه انداخته شود، هنگامى كه مدعى در حال طرح دعوايش مى‌باشد گوش به سخنان مدعى عليه ندهد و هفتمين وظيفه اينكه اگر خصمين با هم مبادرت به طرح دعوا نمودند، قاضى دعواى كسى را كه در طرف راست خصم خود قرار گرفته است استماع نمايد. مرحوم [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلّى]] (ره) در ذيل اين مسئله، مطالبى را نيز مطرح كرده كه از جمله آنها كراهت شفاعت قاضى از يكى از طرفين دعوا مى‌باشد.
خط ۹۴: خط ۹۴:
مبحث بعدى اختلاف در مواريث است كه اين نيز مشتمل بر پنج مسئله است: 1- اينكه پدر دو پسر مرده و اكنون بين تقدم اسلام يكى از پسران بر مرگ پدر اختلاف است. 2- هر دو پسر قبول دارند كه يكى از آنها در شعبان و ديگرى در رمضان مسلمان شده‌اند ولى در تايخ مرگ پدر اختلاف دارند. 3- خانه‌اى در اختيار كسى هست و ديگرى ادعا مى‌كند اين خانه ارث او برادرش است. 4- زنى به همراه پسرش مرده و برادر و شوهر زن در تاريخ مرگشان اختلاف پيدا كرده‌اند. 5- نزاع وارث و زوجه ميّتى در مورد چيزى از تركه وى.
مبحث بعدى اختلاف در مواريث است كه اين نيز مشتمل بر پنج مسئله است: 1- اينكه پدر دو پسر مرده و اكنون بين تقدم اسلام يكى از پسران بر مرگ پدر اختلاف است. 2- هر دو پسر قبول دارند كه يكى از آنها در شعبان و ديگرى در رمضان مسلمان شده‌اند ولى در تايخ مرگ پدر اختلاف دارند. 3- خانه‌اى در اختيار كسى هست و ديگرى ادعا مى‌كند اين خانه ارث او برادرش است. 4- زنى به همراه پسرش مرده و برادر و شوهر زن در تاريخ مرگشان اختلاف پيدا كرده‌اند. 5- نزاع وارث و زوجه ميّتى در مورد چيزى از تركه وى.


آخرين مبحث از تتمه كتاب القضاء، در باره اختلاف در ولد مى‌باشد. مرحوم آیت‌الله گلپايگانى براى اين مبحث مقدمه‌اى بيان كرده و در آن به الحاق ولد به پدر و مادر اشاره كرده و اختلافى را كه از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] نقل شده يادآورى نموده و مى‌فرمايد: شايد منشأ اختلاف، به بحث قياسى كه عامّه بدان معتقدند بازمى‌گردد، سپس ايشان چهار صورت براى اختلاف در ولد تصوير نموده‌اند كه عبارتند از: 1- اينكه اصلاً فراشى در بين نباشد؛ بله دو نفر با يك زن زنا كرده‌اند و ولد به هيچ‌كدامشان ملحق نمى‌باشد و اثرش عدم توارث خواهد بود. 2- وطى زن توسط دو مرد از باب شبهه واقع گرديده كه هر دو در طهر واحد بوده است. در اين‌جا مرجع حاكم، قرعه خواهد بود. 3- اينكه دو نفر، هر كدام با زن عقد فاسدى منعقد كرده‌اند كه هر دو باطل بوده است؛ در اين صورت نيز به قرعه تمسك مى‌شود. 4- اينكه دو مرد با زنى وطى كرده‌اند كه يكى شوهر زن و ديگرى از باب شبهه بوده است كه حكم در اين‌جا نيز قرعه خواهد بود.
آخرين مبحث از تتمه كتاب القضاء، درباره اختلاف در ولد مى‌باشد. مرحوم آیت‌الله گلپايگانى براى اين مبحث مقدمه‌اى بيان كرده و در آن به الحاق ولد به پدر و مادر اشاره كرده و اختلافى را كه از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] نقل شده يادآورى نموده و مى‌فرمايد: شايد منشأ اختلاف، به بحث قياسى كه عامّه بدان معتقدند بازمى‌گردد، سپس ايشان چهار صورت براى اختلاف در ولد تصوير نموده‌اند كه عبارتند از: 1- اينكه اصلاً فراشى در بين نباشد؛ بله دو نفر با يك زن زنا كرده‌اند و ولد به هيچ‌كدامشان ملحق نمى‌باشد و اثرش عدم توارث خواهد بود. 2- وطى زن توسط دو مرد از باب شبهه واقع گرديده كه هر دو در طهر واحد بوده است. در اين‌جا مرجع حاكم، قرعه خواهد بود. 3- اينكه دو نفر، هر كدام با زن عقد فاسدى منعقد كرده‌اند كه هر دو باطل بوده است؛ در اين صورت نيز به قرعه تمسك مى‌شود. 4- اينكه دو مرد با زنى وطى كرده‌اند كه يكى شوهر زن و ديگرى از باب شبهه بوده است كه حكم در اين‌جا نيز قرعه خواهد بود.


مقرر كتاب، خاتمه‌اى كوتاه بر كتاب نوشته كه تاريخ اتمام تأليف، در آن‌جا بيان شده است.
مقرر كتاب، خاتمه‌اى كوتاه بر كتاب نوشته كه تاريخ اتمام تأليف، در آن‌جا بيان شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش