پرش به محتوا

فارسنامه ابن بلخی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۴۵: خط ۴۵:




'''فارس‌نامه ابن بلخى'''، جزء تاريخ و جغرافياى محلى عمومى منطقه فارس، مربوط به اوايل قرن ششم هجرى قمرى محسوب مى‌شود. اين كتاب، قديمى‌ترين كتابى است كه اطلاعات جامع و منحصربه‌فردى را در باره فارس، به زبان فارسى و با انشايى سليس و روان و در شيوه‌اى موجز و دل‌نشين به اهل فضل و ادب عرضه داشته است و از زمان تأليف، به‌عنوان منبعى معتبر در شناخت فارس، مورد قبول و استفاده پژوهش‌گران و صاحب‌نظران قرار گرفته است.
'''فارس‌نامه ابن بلخى'''، جزء تاريخ و جغرافياى محلى عمومى منطقه فارس، مربوط به اوايل قرن ششم هجرى قمرى محسوب مى‌شود. اين كتاب، قديمى‌ترين كتابى است كه اطلاعات جامع و منحصربه‌فردى را درباره فارس، به زبان فارسى و با انشايى سليس و روان و در شيوه‌اى موجز و دل‌نشين به اهل فضل و ادب عرضه داشته است و از زمان تأليف، به‌عنوان منبعى معتبر در شناخت فارس، مورد قبول و استفاده پژوهش‌گران و صاحب‌نظران قرار گرفته است.


نويسنده فارس‌نامه در مقدمه‌ى كتاب، هدف از نگارش آن را توصيف وضعيت تاريخى و جغرافيايى فارس در جهت آگاه كردن سلطان سلجوقى از موقعيت اين ايالت عنوان مى‌كند.
نويسنده فارس‌نامه در مقدمه‌ى كتاب، هدف از نگارش آن را توصيف وضعيت تاريخى و جغرافيايى فارس در جهت آگاه كردن سلطان سلجوقى از موقعيت اين ايالت عنوان مى‌كند.
خط ۵۹: خط ۵۹:
نخستين تاريخ محلى فارس، فارس‌نامه ابن بلخى است. اين اثر، در نوع خود تاريخ ايالت فارس است و رويكردى ايالتى و نه شهرى دارد. اين اثر، از معدود آثارى است كه مطالب حشو و زائد ندارد و مشحون از اطلاعات جالب و بديع اجتماعى، اقتصادى و تاريخى است، ولى بيشتر مبتنى بر مباحث جغرافيايى و فرهنگى است تا تاريخى.
نخستين تاريخ محلى فارس، فارس‌نامه ابن بلخى است. اين اثر، در نوع خود تاريخ ايالت فارس است و رويكردى ايالتى و نه شهرى دارد. اين اثر، از معدود آثارى است كه مطالب حشو و زائد ندارد و مشحون از اطلاعات جالب و بديع اجتماعى، اقتصادى و تاريخى است، ولى بيشتر مبتنى بر مباحث جغرافيايى و فرهنگى است تا تاريخى.


ابن بلخى، مؤلف كتاب، در اصل اهل بلخ بوده است. جدش در ابتداى دولت سلجوقى به فارس آمد و شغل استيفاى آن‌جا به وى واگذار شد. اين موقعيت، باعث شد تا وى اطلاعات زيادى از مسائل مالى و ديوانى ايالت فارس داشته باشد. از مؤلف كتاب، اطلاعات چندانى در دست نيست، جز اينكه وى از ديوانيان عصر در ايالت فارس بود. مؤلف، علت اقدام به تأليف كتاب را علاقه سلطان محمد بن ملك‌شاه (511 - 498ق)، در باره اطلاع از اوضاع سرزمين پارس كه خاستگاه ملوك فرس بود، دانسته است؛ ازاين‌رو، در حدود سال500ق / 1107م، به تأليف آن اقدام كرد.
ابن بلخى، مؤلف كتاب، در اصل اهل بلخ بوده است. جدش در ابتداى دولت سلجوقى به فارس آمد و شغل استيفاى آن‌جا به وى واگذار شد. اين موقعيت، باعث شد تا وى اطلاعات زيادى از مسائل مالى و ديوانى ايالت فارس داشته باشد. از مؤلف كتاب، اطلاعات چندانى در دست نيست، جز اينكه وى از ديوانيان عصر در ايالت فارس بود. مؤلف، علت اقدام به تأليف كتاب را علاقه سلطان محمد بن ملك‌شاه (511 - 498ق)، درباره اطلاع از اوضاع سرزمين پارس كه خاستگاه ملوك فرس بود، دانسته است؛ ازاين‌رو، در حدود سال500ق / 1107م، به تأليف آن اقدام كرد.


فارس‌نامه در تاريخ و جغرافياى فارس به دو بخش مجزا تقسيم مى‌شود:
فارس‌نامه در تاريخ و جغرافياى فارس به دو بخش مجزا تقسيم مى‌شود:


#بخش اول، در تاريخ سرزمين پارس از جمله تاريخ پيش از اسلام و فتح اعراب است. بيان تاريخچه دور و دراز ايالت و شهر در تواريخ محلى امرى عادى است و اما در فارس‌نامه به علت موقعيت ايالت فارس به‌عنوان خاستگاه سلسله‌هاى باستانى، تاريخ پيش از اسلام ايران، در آن گنجانده شده است. در اين‌گونه موارد به تعبير گيب، تمايز بين تاريخ عمومى و تاريخ محلى مشكل است.
#بخش اول، در تاريخ سرزمين پارس از جمله تاريخ پيش از اسلام و فتح اعراب است. بيان تاريخچه دور و دراز ايالت و شهر در تواريخ محلى امرى عادى است و اما در فارس‌نامه به علت موقعيت ايالت فارس به‌عنوان خاستگاه سلسله‌هاى باستانى، تاريخ پيش از اسلام ايران، در آن گنجانده شده است. در اين‌گونه موارد به تعبير گيب، تمايز بين تاريخ عمومى و تاريخ محلى مشكل است.
#بخش دوم، جغرافياى پارس، شهرها، آب و هوا، محصولات، كوره‌ها و مسائل مالى و ديوانى، خراج و عشر است. اين فصل، مطالب تاريخى نيز در باره ديلميان، سلجوقيان، شبانكاره و كردهاى پارس دارد. مؤلف، بسان مورخان محلى، با تعصب، از اهميت و منزلت ايالت پارس سخن گفته و با استناد به آيات، روايات و احاديث، فارسیان را قريش عجم دانسته است. او حتى برترى فرزندان امام حسين(ع) بر فرزندان امام حسن(ع) را به سبب جده آنها شهربانو دختر يزدگرد مى‌داند. او از قول پيامبر(ص) نقل كرده است كه علت تداوم حاكميت شاهان پارس با وجود آتش‌پرستى، رفتار عادلانه آنها بود. او با استناد به آيه پنجم از سوره مباركه بنى اسرائيل و آيه شانزدهم از سوره مباركه فتح اعتقاد دارد كه مراد از مردان نيرومند در اين آيات، همان پارسيان هستند. اين در حالى است كه مؤلف تاريخ سيستان، اين آيات را در باره مردان سيستان تفسير كرده است.
#بخش دوم، جغرافياى پارس، شهرها، آب و هوا، محصولات، كوره‌ها و مسائل مالى و ديوانى، خراج و عشر است. اين فصل، مطالب تاريخى نيز درباره ديلميان، سلجوقيان، شبانكاره و كردهاى پارس دارد. مؤلف، بسان مورخان محلى، با تعصب، از اهميت و منزلت ايالت پارس سخن گفته و با استناد به آيات، روايات و احاديث، فارسیان را قريش عجم دانسته است. او حتى برترى فرزندان امام حسين(ع) بر فرزندان امام حسن(ع) را به سبب جده آنها شهربانو دختر يزدگرد مى‌داند. او از قول پيامبر(ص) نقل كرده است كه علت تداوم حاكميت شاهان پارس با وجود آتش‌پرستى، رفتار عادلانه آنها بود. او با استناد به آيه پنجم از سوره مباركه بنى اسرائيل و آيه شانزدهم از سوره مباركه فتح اعتقاد دارد كه مراد از مردان نيرومند در اين آيات، همان پارسيان هستند. اين در حالى است كه مؤلف تاريخ سيستان، اين آيات را درباره مردان سيستان تفسير كرده است.


منابع مؤلف، همان تواريخ عمومى و مشهور، مانند آثار [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و در بخش مسائل مالى و ديوانى، كتاب خراج جعفر بن قدامه است. لسترنج، در مقدمه فارس‌نامه به تفصيل از اخذ و اقتباس ابن بلخى در احوال تاريخ قبل از اسلام، از جمله ساسانيان، از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] بحث كرده است.
منابع مؤلف، همان تواريخ عمومى و مشهور، مانند آثار [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و در بخش مسائل مالى و ديوانى، كتاب خراج جعفر بن قدامه است. لسترنج، در مقدمه فارس‌نامه به تفصيل از اخذ و اقتباس ابن بلخى در احوال تاريخ قبل از اسلام، از جمله ساسانيان، از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] بحث كرده است.


مؤلف، در تأليف خود با دقت و وسواسى شگفت‌انگيز، از موثق‌ترين اطلاعات مندرج در كتب مختلف سود برد تا كارى تحقيقى و قابل اعتماد را عرضه بدارد و به همين جهت مواد كتاب خود را از يك اثر واحد برنگرفت و تنها به گفته گذشتگان اكتفا نكرد و كوشيد تا خود نيز ديده‌ها و شنيده‌ها و دريافت‌هاى خويش را بر كتاب بيفزايد و نتيجه آن شده است كه پاره‌اى از اطلاعات موجود در فارس‌نامه ابن بلخى، كاملاً دست اول و خاص و منحصر به اين كتاب مى‌باشد و در هيچ اثر ديگرى مشاهده نمى‌شود؛ همانند آنچه در باره ماليات فارس و قبايل كرد و شبانكاره يا خلق و خوى مردم اين ديار آورده است.
مؤلف، در تأليف خود با دقت و وسواسى شگفت‌انگيز، از موثق‌ترين اطلاعات مندرج در كتب مختلف سود برد تا كارى تحقيقى و قابل اعتماد را عرضه بدارد و به همين جهت مواد كتاب خود را از يك اثر واحد برنگرفت و تنها به گفته گذشتگان اكتفا نكرد و كوشيد تا خود نيز ديده‌ها و شنيده‌ها و دريافت‌هاى خويش را بر كتاب بيفزايد و نتيجه آن شده است كه پاره‌اى از اطلاعات موجود در فارس‌نامه ابن بلخى، كاملاً دست اول و خاص و منحصر به اين كتاب مى‌باشد و در هيچ اثر ديگرى مشاهده نمى‌شود؛ همانند آنچه درباره ماليات فارس و قبايل كرد و شبانكاره يا خلق و خوى مردم اين ديار آورده است.


يكى از مهم‌ترين گزارش‌هاى تاريخى مندرج در فارس‌نامه، مبحثى است كه پيرامون باطنى شدن ابوكاليجار(440 - 415ق)، حاكم بويى فارس مطرح گرديده است. در حدود سال 390ق، المؤيد فى‌الدين، ابونصر هيبة الله بن ابى عمران، موسى بن داود شيرازى كه بعدها يكى از مشهورترين داعيان اسماعيلى گرديد، در شهر شيراز به دنيا آمد. پدر وى، مقام داعى اسماعيليان در شيراز را به عهده داشت و المؤيد احتمالاً به جانشينى پدر انتخاب گرديد. المؤيد، در سال 429ق، به خدمت ابوكاليجار، امير بويى در آمد. در شرح حالى كه المؤيد، پيرامون زندگانى خود نگاشته مدعى گرديده است كه توانسته ابوكاليجار و بسيارى از سپاهيان وى را به آيين اسماعيلى درآورد، اما ساير منابع تاريخى اين عصر ادعاى المؤيد را تأييد نمى‌كنند.
يكى از مهم‌ترين گزارش‌هاى تاريخى مندرج در فارس‌نامه، مبحثى است كه پيرامون باطنى شدن ابوكاليجار(440 - 415ق)، حاكم بويى فارس مطرح گرديده است. در حدود سال 390ق، المؤيد فى‌الدين، ابونصر هيبة الله بن ابى عمران، موسى بن داود شيرازى كه بعدها يكى از مشهورترين داعيان اسماعيلى گرديد، در شهر شيراز به دنيا آمد. پدر وى، مقام داعى اسماعيليان در شيراز را به عهده داشت و المؤيد احتمالاً به جانشينى پدر انتخاب گرديد. المؤيد، در سال 429ق، به خدمت ابوكاليجار، امير بويى در آمد. در شرح حالى كه المؤيد، پيرامون زندگانى خود نگاشته مدعى گرديده است كه توانسته ابوكاليجار و بسيارى از سپاهيان وى را به آيين اسماعيلى درآورد، اما ساير منابع تاريخى اين عصر ادعاى المؤيد را تأييد نمى‌كنند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش