۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
|||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اين علم، از نخستين قرنهاى طلوع اسلام، مورد توجه مسلمين قرار داشته و به تدريج با افزايش نيازى كه بدان احساس مىشده، دامنه آن گسترش يافته است<ref>همان، ص7</ref> | اين علم، از نخستين قرنهاى طلوع اسلام، مورد توجه مسلمين قرار داشته و به تدريج با افزايش نيازى كه بدان احساس مىشده، دامنه آن گسترش يافته است<ref>همان، ص7</ref> | ||
نويسنده معتقد است اگر علم رجال را بهصورت عام تعريف كنيم، يعنى دامنه آن را تا شرححالنويسى (تراجم) توسعه دهيم، سابقه اين علم به نيمه اول قرن نخستين مىرسد، زيرا در حدود سال 40ق، عبيدالله بن ابىرافع، كاتب [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، نام آن عده از اصحاب پيامبر(ص) را كه در جنگهاى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] | نويسنده معتقد است اگر علم رجال را بهصورت عام تعريف كنيم، يعنى دامنه آن را تا شرححالنويسى (تراجم) توسعه دهيم، سابقه اين علم به نيمه اول قرن نخستين مىرسد، زيرا در حدود سال 40ق، عبيدالله بن ابىرافع، كاتب [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، نام آن عده از اصحاب پيامبر(ص) را كه در جنگهاى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شركت داشته و به همراهى آن حضرت جنگيدهاند، در كتابى گرد آورد و ظاهراً وى نخستين كسى بود كه در رجال، كتاب نوشت. شيخ طوسى در «الفهرست» از اين كتاب به نام «تسمية من شهد مع [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] الجمل و صفين و النهروان من الصحابة» ياد كرده و سند خود را بدان ذكر نموده است<ref>همان، ص7- 8</ref> | ||
اين در حالى است كه وى تدوين كتب رجالى به معناى مصطلح (يعنى آنچه مربوط است به ذكر حالات راويان حديث از لحاظ صفاتى كه در رد و قبول خبر آنان مؤثر مىتواند باشد) را نيمه اول قرن دوم، يعنى روزگار رواج حديث دانسته است. به نظر وى، انگيزه اصلى براى پيدايش اين فن و تدوين مصنفات مربوط به آن، اهتمام و مراقبت شديد و نزديك به وسواسى بود كه محدثان و جمعآوران حديث در كار تدوين روايات، به كار مىبردند<ref>همان، ص17- 18</ref> | اين در حالى است كه وى تدوين كتب رجالى به معناى مصطلح (يعنى آنچه مربوط است به ذكر حالات راويان حديث از لحاظ صفاتى كه در رد و قبول خبر آنان مؤثر مىتواند باشد) را نيمه اول قرن دوم، يعنى روزگار رواج حديث دانسته است. به نظر وى، انگيزه اصلى براى پيدايش اين فن و تدوين مصنفات مربوط به آن، اهتمام و مراقبت شديد و نزديك به وسواسى بود كه محدثان و جمعآوران حديث در كار تدوين روايات، به كار مىبردند<ref>همان، ص17- 18</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در مورد آغاز تدوين كتابهاى رشته فهرست نيز اطلاع دقيقى در دست نيست ولى نويسنده معتقد است سالها پيش از شيخ طوسى و شيخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، فهرستنويسى نيز همچون تأليف كتب رجال، متداول و مرسوم بوده است. وى اين مطلب را از گفتار شيخ طوسى در مقدمه كتاب «الفهرست» استفاده كرده است<ref>همان</ref> | در مورد آغاز تدوين كتابهاى رشته فهرست نيز اطلاع دقيقى در دست نيست ولى نويسنده معتقد است سالها پيش از شيخ طوسى و شيخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، فهرستنويسى نيز همچون تأليف كتب رجال، متداول و مرسوم بوده است. وى اين مطلب را از گفتار شيخ طوسى در مقدمه كتاب «الفهرست» استفاده كرده است<ref>همان</ref> | ||
به باور نويسنده نخستين كسى كه كتابى به تفصيل در زمينه فهرست نگاشت، [[ابن غضائری|ابوالحسين احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى]]، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] | به باور نويسنده نخستين كسى كه كتابى به تفصيل در زمينه فهرست نگاشت، [[ابن غضائری|ابوالحسين احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى]]، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] بود كه معاصر شيخ طوسى و شيخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و به رتبت، مقدم بر آن دو بوده است<ref>همان، ص19</ref> | ||
وى با استفاده از مقدمه شيخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] در فهرست معتبر و مبسوط خود كه به «رجال [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]» معروف بوده و به انگيزه خود از تدوين فهرست اشاره كرده، چنين استنباط كرده است كه لااقل نيمى يا بخش مهمى از انگيزه ديگر مؤلفان كتابهاى رشته فهرست نيز همان انگيزه باشد؛ يعنى: «معرفى سلف شيعه و بازشناساندن آثار گرانبهاى آنان در علوم و فنون مختلف و پاسخ به طنز و ايراد آن دسته از مخالفان كه از اين آثار بىخبر بودهاند و شيعه را به نداشتن اثر و سابقه علمى، قدح مىكردهاند»<ref>همان، ص20- 21</ref> | وى با استفاده از مقدمه شيخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] در فهرست معتبر و مبسوط خود كه به «رجال [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]» معروف بوده و به انگيزه خود از تدوين فهرست اشاره كرده، چنين استنباط كرده است كه لااقل نيمى يا بخش مهمى از انگيزه ديگر مؤلفان كتابهاى رشته فهرست نيز همان انگيزه باشد؛ يعنى: «معرفى سلف شيعه و بازشناساندن آثار گرانبهاى آنان در علوم و فنون مختلف و پاسخ به طنز و ايراد آن دسته از مخالفان كه از اين آثار بىخبر بودهاند و شيعه را به نداشتن اثر و سابقه علمى، قدح مىكردهاند»<ref>همان، ص20- 21</ref> |
ویرایش