۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اندیشهاى' به 'اندیشهاى') |
(اشتباهات نگارشی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01867J1.jpg|بندانگشتی|رسائل الكندي الفلسفية]] | [[پرونده:NUR01867J1.jpg|بندانگشتی|رسائل الكندي الفلسفية]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |رسائل الكندي الفلسفية | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" | | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[کندي، يعقوب بن اسحاق]] (نويسنده) | ||
[[ابو ريده، محمد عبد الهادي]] (محقق) | [[ابو ريده، محمد عبد الهادي]] (محقق) | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" |عربي | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |BBR 111 /2الف1328* | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |فلسفه اسلامي | ||
فلسفه اسلامي - متون قدیمی تا قرن 14 | فلسفه اسلامي - متون قدیمی تا قرن 14 | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |دار الفکر العربي | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" |مصر - قاهره | ||
|- | |- | ||
||سال نشر | ||سال نشر | ||
|ata-type= | | ata-type="publishYear" |مجلد1: 1978م , | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE01867AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
او بحث خود را با بیان «مطالب علمى» چهارگانه، یعنى مطلب هل، مطلب ما، مطلب اىّ و مطلب لم، آغاز میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30</ref>. | او بحث خود را با بیان «مطالب علمى» چهارگانه، یعنى مطلب هل، مطلب ما، مطلب اىّ و مطلب لم، آغاز میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30</ref>. | ||
در فن سوم رساله، از این مسئله بحث به میان میآید که آیا ممکن است شىء علت وجود خود واقع شود یا نه و با طرح احتمالات | در فن سوم رساله، از این مسئله بحث به میان میآید که آیا ممکن است شىء علت وجود خود واقع شود یا نه و با طرح احتمالات چهارگانهاى در مورد آن که همگى منتهى به تناقض میشوند، امتناع چنین امرى را اثبات مىکند<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. | ||
فن چهارم نیز با بحث از معناى وحدت در محسوسات و آنچه ملحق بدانهاست آغاز میشود و محور مباحث آن را مسئله توحید تشکیل | فن چهارم نیز با بحث از معناى وحدت در محسوسات و آنچه ملحق بدانهاست آغاز میشود و محور مباحث آن را مسئله توحید تشکیل مىدهد و به اعتبارى هم میتوان گفت که اندیشه اصلى مطرحشده در این رساله همان مسئله توحید است<ref>ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص5</ref>. | ||
ب)- درباره حدود و رسوم اشیاء: این رساله، مشتمل بر تعریف امور و مفاهیم مختلف در حوزههاى دانشهاى گوناگون است و ذکر آنها از ترتیب و قاعده خاصى تبعیت نمىکند؛ چنانکه گاهى در آنها غموض و تکرار نیز مشاهده میشود که شاید علت آن مربوط به عدم دقت استنساخکننده باشد. | |||
کسانى که شرح حال کندى را نگاشته و آثار او را شماره کردهاند، نامى از این رساله به میان نیاوردهاند، ولى همینکه مىبینیم برخى از تراجمنویسان در باب تعداد و اسامى آثار کندى با یکدیگر اختلاف دارند، میتواند این احتمال را پیش آورد که عنوان این رساله از قلم نخستین کسى که عناوین آثار او را ثبت کرده و پس از آن هم مورد وثوق تاریخنگاران واقع شده، افتاده است؛ یا آنکه در دسترس هیچیک از آنها نبوده و یا آنکه با عنوان دیگرى از آن یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص61؛ متن کتاب، ص109</ref>. | کسانى که شرح حال کندى را نگاشته و آثار او را شماره کردهاند، نامى از این رساله به میان نیاوردهاند، ولى همینکه مىبینیم برخى از تراجمنویسان در باب تعداد و اسامى آثار کندى با یکدیگر اختلاف دارند، میتواند این احتمال را پیش آورد که عنوان این رساله از قلم نخستین کسى که عناوین آثار او را ثبت کرده و پس از آن هم مورد وثوق تاریخنگاران واقع شده، افتاده است؛ یا آنکه در دسترس هیچیک از آنها نبوده و یا آنکه با عنوان دیگرى از آن یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص61؛ متن کتاب، ص109</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۳: | ||
از آنجا که پدیدآورنده اشیا، خود غیر منفعل است، پس همه امور و اشیا که پدیدآمده بهوسیله او هستند، منفعل بشمار میآیند؛ بنابراین اولین شىء پدیدآمده، بدون واسطه از او وجود یافته است و بقیه باواسطه - بر اساس تفاوتى که در قرب و بعد نسبت به فاعل نخست دارند - و چون همگى آنها بهلحاظ وجود استناد به پدیدآورنده نخست دارند، پس علت بلاواسطه یا باواسطه هرآنچه در عالم واقع میشود، او خواهد بود<ref>ر.ک: همان، ص75؛ همان، ص131</ref>. | از آنجا که پدیدآورنده اشیا، خود غیر منفعل است، پس همه امور و اشیا که پدیدآمده بهوسیله او هستند، منفعل بشمار میآیند؛ بنابراین اولین شىء پدیدآمده، بدون واسطه از او وجود یافته است و بقیه باواسطه - بر اساس تفاوتى که در قرب و بعد نسبت به فاعل نخست دارند - و چون همگى آنها بهلحاظ وجود استناد به پدیدآورنده نخست دارند، پس علت بلاواسطه یا باواسطه هرآنچه در عالم واقع میشود، او خواهد بود<ref>ر.ک: همان، ص75؛ همان، ص131</ref>. | ||
د)- در آشکار ساختن تناهى جرم عالم: این رساله، بهترین اثرى است که ویژگى مهم تفکر کندى، یعنى تفکرى واضح و مبتنى بر روش ریاضى را که بر اساس وضع و اثبات مقدمات و سپس استفاده از آنها براى اثبات نتایج است، نشان مىدهد. کندى در آغاز این رساله، انگیزه خود را از استفاده از مقدمات ریاضى که براى عقل مأنوس و | د)- در آشکار ساختن تناهى جرم عالم: این رساله، بهترین اثرى است که ویژگى مهم تفکر کندى، یعنى تفکرى واضح و مبتنى بر روش ریاضى را که بر اساس وضع و اثبات مقدمات و سپس استفاده از آنها براى اثبات نتایج است، نشان مىدهد. کندى در آغاز این رساله، انگیزه خود را از استفاده از مقدمات ریاضى که براى عقل مأنوس و بىنیاز از برهان است بیان مىکند و آن را از جهتى عبارت از سدّ راه بر مخالف و از جهت دیگر تسهیل وصول به مقصود، میداند. | ||
او پس از آنکه مقدار و مقادیر متجانس را تعریف مىکند، به ذکر مقدماتى که بهمنزله احکامى کلى درباره مقادیر متجانس میباشند، میپردازد. او این مقدمات را بهترتیب منطقى ذکر و هریک را با استدلال اثبات مىکند و در این کار از علائم ریاضى و مثال و بیان واضح بهره میجوید. این مقدمات عبارتند از: | او پس از آنکه مقدار و مقادیر متجانس را تعریف مىکند، به ذکر مقدماتى که بهمنزله احکامى کلى درباره مقادیر متجانس میباشند، میپردازد. او این مقدمات را بهترتیب منطقى ذکر و هریک را با استدلال اثبات مىکند و در این کار از علائم ریاضى و مثال و بیان واضح بهره میجوید. این مقدمات عبارتند از: | ||
خط ۷۶: | خط ۷۷: | ||
ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته میشود: این رساله نیز نمونهاى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آنهاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز میشود و از آنها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده میگردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم میپردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمیآید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم میتوان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز بهصورت بالقوه و امکان وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147</ref>. | ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته میشود: این رساله نیز نمونهاى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آنهاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز میشود و از آنها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده میگردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم میپردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمیآید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم میتوان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز بهصورت بالقوه و امکان وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147</ref>. | ||
و)- در یگانگى خداوند و تناهى جرم عالم: رسالهاى است دشوار که جهت ایضاح مطالب آن باید به تحلیل مندرجات آن پرداخته، به | و)- در یگانگى خداوند و تناهى جرم عالم: رسالهاى است دشوار که جهت ایضاح مطالب آن باید به تحلیل مندرجات آن پرداخته، به نکتههاى مهم مذکور در آن اشاره نمود. این رساله مشتمل است بر: دیباچه متعارف رسائل کندى؛ شش مقدمه بدیهى که غالباً از ریاضیات اخذ شدهاند و بلافاصله نتایج مبتنى بر آنها آورده شده است؛ اثبات این امر که وجود جسم نامتناهى بالفعل محال است و اثبات متناهى بودن زمان که مرتبط با تناهى حرکت و آن هم مرتبط با تناهى جسم است. | ||
مبناى استدلال او نیز این است که فرض کثرت در پدیدآورندگان عالم، منتهى به لزوم ترکیب در ذات آنها میشود؛ زیرا آنها ناگزیر باید در امر واحدى مشترک باشند که همان فاعل بودن آنهاست و هریک ویژگى خاصى را که همان فصل خواهد بود نیز واجد باشند و لازمه این امر، ترکیب است<ref>ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص155-154</ref>. | مبناى استدلال او نیز این است که فرض کثرت در پدیدآورندگان عالم، منتهى به لزوم ترکیب در ذات آنها میشود؛ زیرا آنها ناگزیر باید در امر واحدى مشترک باشند که همان فاعل بودن آنهاست و هریک ویژگى خاصى را که همان فصل خواهد بود نیز واجد باشند و لازمه این امر، ترکیب است<ref>ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص155-154</ref>. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۵: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش